• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4627 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲ ارديبهشت

نگاهي به فصل سوم «اوزارك»

پول؛ پول كثيف

احسان زيورعالم

 

در حالي‌كه بيشتر توجه سريال‌بين‌ها به Money Heist بود، اوزارك كمي آرام‌تر سومين فصل خود را سپري كرد. خانواده برد پس از راه‌اندازي قمارخانه‌ خونين‌شان، حال در موقعيت خطرناك‌تري قرار گرفته‌اند و هر آن ممكن است ماموريت‌شان در منطقه اوزارك، زودتر از آنچه تصور مي‌كنند، به پايان رسد. آنان بايد براي بقاي خويش بجنگند. دنياي مارتي برد آنقدر خطرناك شده است كه هر كسي مي‌تواند به او و خانواده‌اش آسيب رساند.
اوزارك تصويري تلخ و سياه از زندگي امروز ماست. هرچند فصل سوم شايد جذابيت‌هاي دو فصل پيش را نداشته باشد اما سريال بيل دوبو گويي در مسير پيش‌ روي خود به سمت انتقادهاي كلبي‌مسلكانه مي‌رود. اگر در فصل نخست با حرف و حديث نشان داده مي‌شود چگونه دولت امريكا با همكاري كارتل‌هاي موادمخدر و پولشويي از بحران اقتصادي يك دهه پيش خلاصي يافته است، اين بار اوزارك نشان مي‌دهد چگونه فضاي شكل‌گرفته در مسير نوعي از سرمايه‌داري است كه هيچ‌چيز به جز قدرت برايش معنايي ندارد. 
در ابتداي سريال، زماني‌كه كارتل ناوارو وارد جنگ خونين با ديگر كارتل‌هاي مكزيكي مي‌شود، سكانس آغازين از نوعي تفكر پرده برمي‌دارد، پول به تنهايي قدرت نيست. آدمكش مكزيكي در ميان كارتن‌هاي مملو از پول، تنها به انفجار مي‌انديشد. بمب، انفجار، آتش و باران پولي كه مردم را به سوي خود مي‌كشد. انگار نه انگار چند نفر، چند ثانيه پيش تكه‌تكه شده‌اند. مردم فارغ از چيستي طبقاتي به سوي اسكناس‌هاي خونين يورش مي‌برند. اين تصويري است از جهان امروز كه اوزارك به تصوير مي‌كشد: قانون بقا زير سايه سرمايه‌داري.
برخلاف رقيب اسپانيايي كه مدام با شعارهاي سوسياليستي، يورش مردم به سوي پول را توجيه مي‌كند، اوزارك نشان مي‌دهد پول صرفا واسطه‌اي بوده است براي به سخره گرفتن مردم. مارتي برد در مقام مشاور اقتصادي زبردست از خم‌وچم‌ ماجرا باخبر است، مي‌داند با چه ترفندهايي مي‌توان به پول دست يافت. مي‌داند چگونه مي‌توان پول قلمبه درست و حسابي در حساب داشت و شايد حتي ردش را FBI نزند اما او در مقام قهرمان خاكستري سريال يك چيز را بهتر از مردم مي‌داند: پول خود قدرت نيست.
برخلاف مردم حريصي كه براي پول ولع دارند، مارتي پول را بهانه‌اي براي قدرت مي‌داند، همان چيزي كه ناوارو هم نمي‌داند. او مي‌داند قدرت همان چيزي است كه خانواده‌اش را از گزند كارتل‌ها در امان نگه مي‌دارد، پس بر قدرتش مي‌افزايد. در سريال جايي است كه مارتي به ياد گذشته خود يك بازي رايانه‌اي سكه‌اي را براي تمرين مبارزه راه مي‌اندازد و با وجود آنكه مي‌تواند بدون سكه بازي را ادامه دهد، اجازه مي‌دهد دستگاه سكه‌هايش را بخورد چرا كه اين تنها راه قوي‌شدن است و اشكال ديگر نوعي تقلب به حساب مي‌آيد. مثل همان تقلب باران پول كه قدرتي به مردم حريص نمي‌دهد.
اوزارك تصويري گزنده از تاثيرات سرمايه‌داري است. اينكه حتي توده را با پول مي‌سنجند و توده جامعه را بر مبناي پول مي‌سنجد. ديگر المان‌هاي قدرت از ميان رفته است و معياري براي قضاوت و داوري به حساب نمي‌آيد؛ گويي اين پول است كه صرفا جامعه را مي‌سازد. سرمايه‌داري جهاني تلخ پديد آورده است كه در آن براي بقا علي‌الظاهر بايد در گرو پول بيشتر باشد. هرچند مارتي برد نشان مي‌دهد آنچه خانواده‌اش، به عنوان نمونه خُرد يك جامعه، نه بر مبناي پول كه بر مبناي قدرت براي بقا مي‌جنگد اما از پول گريزي نيست و اين تلخي روزگار ماست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون