بينياز از آشپزخانه
مهدي نيكوئي
زماني كه محصولات حيواني را كنار گذاشت و وگان شد، تصورش را هم نميكرد كه روزي جايگاه آشپزخانهاش تضعيف شود. ابتداي كار، چنان از اين تغيير هراسان بود كه تمام وقتش را در آشپزخانه ميگذراند. غذاهاي مختلف ميپخت، غلات و حبوبات و سبزيهاي مختلف را تركيب ميكرد تا به خوراكهاي جديد برسد، شيرينيپزي را ياد گرفت و دسرها و كيكهاي مختلف را به سفرهاش اضافه كرد. آشپزخانهاش تبديل به آزمايشگاهي براي كشف غذاها و خوراكيهاي جديد شده بود، اما تفاوتهاي غيرمنتظره پيشرويش بود. به تدريج متوجه شد كه ميتواند زمان بسيار كمتري را صرف تهيه غذا و شستن ظرفها كند. گوشت از سبد خريدش حذف شده بود و بقيه مواد، جز پخت سريعتر نيازي هم به مزهدار كردن نداشتند؛ خودشان مزه و طعمهايي بودند كه همواره تلاش ميكرد آنها را به گوشت و مرغ و ماهي نفوذ دهد. روزهايي كه حبوبات نميخورد، زمان آشپزي به زير يك ساعت و گاه به ربع ساعت ميرسيد. كافي بود اندكي كلم يا اسفناج و آلو و قارچ تفت دهد تا يك خوراك سريع و خوشطعم داشته باشد. ظرف شستن هم ديگر زماني نميگرفت. در غذاهايش خبري از چربيهاي اشباع و كلسترولي نبود كه فقط در محصولات حيواني يافت ميشوند. غذا به ظرفهايش نميچسبيد و با مقداري بسيار كمتر از مايع ظرفشويي و آب، همه ظرفها برق ميافتادند. كسي به او نگفته بود كه يكي از مزاياي وگان شدن، كاهش هزينه مايع ظرفشويي است!
فريزرش خالي بود و جز يك قالب يخ، چيزي در آن به چشم نميخورد. حتي سبزي سرخ شده و حبوبات پخته در آن نگه نميداشت. نميخواست با انجماد، طعم و عطر و بافت لذتبخش غذايش را نابود كند. به اين صورت، شاهد خلوت شدن يخچالش هم بود. شبي كه فراموش كرده بود باقيمانده غذايش را در يخچال بگذارد، متوجه شد كه غذاهاي جديد او به سادگي فاسد نميشوند. با آنكه هدفش از وگان بودن، احترام به حقوق حيوانات بود، خوشحال بود كه غذاهاي در حال فساد را به بدنش تحميل نميكند.
با اين روند، فريزر و يخچال و ماشين ظرفشويي و بسياري از لوازم آشپزخانه را ميتوانست كنار گذاشته يا دستكم با موارد كوچكتري جايگزين كند. پايان راهش آنجا بود كه چنان شيفته رنگ و عطر ميوهها شد كه حاضر نبود آنها را بپزد. شايد ديگر نياز چنداني به اجاق گاز هم نداشت و ميتوانست كاربرد ديگري براي آشپزخانه خلوت شدهاش پيدا كند.