• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4670 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۷ خرداد

ميراث شريعتي

رضا مختاري اصفهاني

دكتر علي شريعتي را معلم انقلاب خوانده‎اند. حسينيه ارشاد، پايگاه او، بيش از هر مكان و محفل مذهبي و روشنفكري نام‎آور است. كتاب‎هايش بيش از هر متفكر مذهبي و سكولار خواننده داشته و دارد؛ خوانندگاني فراتر از مرزهاي ايران در جهان اسلام و غرب. در ريشه‎يابي انقلاب اسلامي 57 نمي‎توان از نامش گذشت. جالب اينكه در پرسشنامه‎هاي عضويت در حزب جمهوري اسلامي در سال‎هاي ابتدايي تاسيس اكثر داوطلبان از مطالعه آثار شريعتي نوشته بودند. تنها قرآن و نهج‎البلاغه در مرتبه‎اي بالاتر از آثار شريعتي قرار داشتند.
با اين همه، معلم انقلاب بسيار زود در گردونه بي‎مهري قرار گرفت. انتقادهاي برخي از فقيهان به انديشه شريعتي جنبه سياسي گرفت. هر چند مطهري و بازرگان پس از درگذشتش در بيانيه‎اي از بروز اشتباه در بعضي از آثارش گفته بودند اما بعد از انقلاب برخي او را كاملا نفي كردند. دو نوانديش ديني بر آن بودند، باب نقد بر انديشه شريعتي باز بماند و قديس‎سازي درباره او رخ ندهد. مدعيان ميراث‎ مطهري اما بر طبل اختلاف او با شريعتي كوبيدند. 
برخي از آنان كار را تا بدانجا پيش بردند كه عنوان «يزيديه اضلال» را كه غيرانقلابي‎ها براي «حسينيه ارشاد» به كار مي‎بردند، احيا كردند. غافل از آنكه مطهري خود از بانيان و مديران حسينيه و از دعوت‎كنندگان شريعتي به آن بود. فضاي سياسي و اقدامات برخي از گروه‌ها مانند فرقان كه با ادعاي شريعتي‎گرايي بر طبل خشونت و «اسلام منهاي روحانيت» مي‎كوبيدند، فرصت و بهانه‎اي براي مخالفان شريعتي پديد آورد. در نظر اين مخالفان گويي ترور مطهري نمادي براي تسلط انديشه شريعتي بود؛ مخالفاني كه كمترين نسبت را با مطهري داشتند.
اين دوگانه‎سازي علاوه بر آنكه بخش مهمي از افكار و آمال انقلاب را به گوشه انزوا راند، شريعتي را بيش از آنكه به عنوان يك متفكر در معرض داوري قرار دهد به عنوان شخصيتي سياسي برجسته كرد. اين وضعيت موجب شد، نقد شريعتي كمتر جنبه انديشگي پيدا كند. موافقان شريعتي هم در مقابل چنين مخالفاني مجال كمتري براي بازانديشي درباره او يافتند. ميراث شريعتي اما غيرقابل انكار است. طيف‎هاي گوناگون انقلابيون از آموزه‎هايش به قدر فهم و توان خويش حصه‎اي برگرفته‎اند. افكار او را نبايد از دريچه منتسبين ادعايي نگريست. همچنان ‎كه بعضي از آراي او در باب تاريخ و جامعه نبايد به عنوان مسلمات تاريخي پذيرفته شود. چه شريعتي روشنفكر عرصه عمومي بود و براي تبيين بعضي افكارش از قدرت خطابه‎اي خود بهره مي‎برد.  در خطابه، اقناع مخاطب درنظر است و در اين خصوص خطيب بيش و پيش از آنكه در پي استدلال و استناد باشد به تهييج احساس مي‎انديشد. شريعتي را از اين جهت مي‎توان خطيبي توانا دانست كه از سنت خطابه‎اي خراسان به خوبي بهره برد، به‌طوري كه بعضي از رقيبان و مخالفانش با آنكه خطيباني چيره‎دست محسوب مي‎شدند در برابرش قافيه را باخته بودند. در عين حال مفاهيمي كه شريعتي برساخت در زمانه خودش و روزگار ما در گفتمان ديني- سياسي كاربردي بسيار داشته‎اند. از همين رو ميراث شريعتي را نمي‎توان خُرد و بي‎مقدار شمرد.  او اسلامي را عرضه كرد كه عدالت و آزادي را توأمان نويد مي‎داد؛ اسلامي كه ايدئولوژي ماركسيسم را خلع سلاح كرد. بي‎جهت نبود كه خوانندگان كتاب‎هايش با قرآن و نهج‎البلاغه بيش از ديگر كتاب‎ها مأنوس بودند. هر چند در زمانه غيبت جسماني او از جامعه ايران بعضي از گفتمان‎هاي مباين با انديشه‎هايش مجال خودنمايي و تسلط يافتند تا آنجا كه هنوز جسمش در غربت دمشق به امانت است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون