تصويب اولين قطعنامه شوراي حكام آژانس بينالمللي بعد از پنج سال عليه ايران، همزمان با فشار امريكا به اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل براي اقدام عليه تهران و در برابر هشدارهاي تهران مبني بر واكنشهاي قاطع در مقابل اين اقدامات، باعث شده است كه 5 سال بعد از توافق هستهاي ايران و قدرتهاي بينالمللي، بار ديگر گمانهزنيها در مورد بازگشت شرايط پيش از برجام از سرگرفته شود. اردشير سنايي، استاد روابط بينالملل معتقد است كه تصويب قطعنامه در شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي، اولين گام در سلسله اقداماتي است كه نهايتا در جهت تحت فشار قرار دادن بيشتر ايران براي تسليم در مقابل خواست امريكا انجام ميشود. اين استاد دانشگاه پيشبيني ميكند كه گامهاي بعدي با سرعت بسيار بيشتر و تا پيش از انتخابات امريكا عليه ايران برداشته شود. سنايي در عين حال تاكيد ميكند كه تهران و واشنگتن تا پيش از برگزاري دو انتخابات پيشرو در كشور، در همين وضعيت باقي ميمانند و تصميمي استراتژيك براي تحول عمده در شرايط نخواهند گرفت. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با اردشير سنايي، استاد روابط بينالملل مطالعه ميكنيد.
انگيزه سه دولت اروپايي از پيشنهاد و تصويب قطعنامه عليه ايران در شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي، بهرغم آگاهيشان از نارضايتي تهران و حتي به خطر افتادن برجام چه بود؟
تصويب قطعنامه جديد در شوراي حكام آژانس عليه جمهوري اسلامي ايران، چندان غيرمنتظره نبود. با توجه به روند اتفاقاتي كه در چندماه اخير افتاد و تلاشهايي كه دولت دونالد ترامپ به كار برد تا به هر شكل ممكن بتواند فشار حداكثري عليه ايران را به نقطه اوج برساند و همينطور به كشورهاي همراهش در اين مسير اضافه كند، اين شرايط را پيشبيني كرده بود. اقدامات متقابلي هم كه ايران در قبال خروج امريكا از برجام و عدم اجراي تعهدات طرفهاي باقيمانده به ويژه اروپاييها انجام داد، با اين هدف بود كه بلكه اروپاييها به سمتي گام بردارند كه برخي توقعات و انتظارات ايران بر اساس برجام عملي شود. اما مجموع اين شرايط به سمتي پيش رفت كه همانگونه از قبل پيشبيني ميكرديم، اروپاييها روز به روز بيشتر به سمت امريكا پيش رفتند و مواضعشان به امريكاييها نزديكتر شد و با گزارشهايي كه مديركل جديد آژانس آماده ميكرد، زمينه براي چنين اقدامي عليه ايران ايجاد شد. مواضع رافائل گروسي، مديركل كنوني آژانس با نوع رويكرد مديركل فقيد، يوكيو آمانو متفاوت بود و پيشبيني ميشد كه نميشود روي همكاري اين مديركل جديد با ايران حساب باز كرد. مجموعه اين اقدامات، از توسعه فشار حداكثري واشنگتن گرفته تا اقدامات متقابل ايران و حاكم شدن رويكرد جديد در مديريت آژانس بينالمللي انرژي اتمي، پازلي را تكميل كرد كه باعث شده است تا روند به سمتي كه امريكا دنبال ميكند، پيش برود. اروپاييها واقعا چارهاي جز قرار گرفتن در كنار امريكا ندارند، انتظار اينكه اروپاييها بخواهند خلاف مسير امريكا حركت كنند، انتظار خوشبينانهاي بود. نهايتا مجموعه اين عوامل به اينجا رسيد كه بار ديگر بعد از پنج سال شوراي حكام آژانس قطعنامهاي عليه ايران صادر كند. به گمان من تازه اين نخستين گام در سلسله اقدامات بعدي است كه در چارچوب نقشه و خواست دولت ايالات متحده امريكا براي تسليم كردن جمهوري اسلامي ايران انجام ميشود.
ايران هشدار داده است كه ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت يا از سرگيري تحريمهاي شوراي امنيت به هر طريق ديگري، ميخ آخر در تابوت برجام خواهد بود و ايران اقدامات قاطعي در مقابل آن انجام خواهد داد. فكر ميكنيد بهرغم چنين تهديدي، اروپاييها حاضر باشند تا پرونده هستهاي هم از امريكا پيروي كنند؟
قطعا ايران پاسخ قاطعي به اين اقدامات نشان خواهد داد. تهران انتظار نداشت كه كار به اينجا بكشد. مادامي كه ايران تعهدات خودش را در چارچوب برجام كامل اجرا ميكرد، توقع داشت كه طرف مقابل اجراي تعهدات خود را كامل انجام بدهد، بعد از خروج امريكا از برجام، ايران دستكم از طرفهاي باقيمانده در توافق به ويژه اروپاييها انتظار داشت كه منافع اقتصادي ايران را تداوم بدهند. اما اين تعهدات هيچ يك اجرايي نشد و ايران اقدامات تقابلي پنجگانه خود را انجام داد. هدف از اين گامهاي پنجگانه اين بود كه اروپاييها امريكا را تحت فشار قرار دهند تا شرايط به گذشته بازگردد، باز هم قابل پيشبيني بود كه رسيدن به اين هدف هم بعيد است. در اين كنش و واكنشها به نظر من باعث ميشود كه روند بازگشت به شرايط پيش از برجام تسريع شود. ايران اقدامات متقابلي در برابر اين رويكرد اروپاييها در نظر خواهد گرفت و آنها گامهاي ديگري در نزديكتر شدن به موضع امريكا و بازگرداندن پرونده هستهاي ايران به شرايط پيش از برجام برميدارند. من پيشبيني ميكنم كه اين رويدادها خيلي سريع رخ دهد و به زودي شاهد مطرح شدن مساله هستهاي ايران در شوراي امنيت سازمان ملل متحد باشيم، چون ايالات متحده امريكا اراده كرده است تا پيش از انتخابات رياستجمهوري امريكا، هر چه سريعتر به نتيجهاي كه از اين اقدامات ميخواهد، برسد.
با اين تفاسير، احتمال قريبالوقوع بازگشت به شرايط پيش از برجام و قابل پيشبيني بودن همراهي اروپا با امريكا، به نظر شما انتقادات مخالفان داخلي برجام و مخالفان نظام كه برجام را بيفرجام، بدون دستاورد، مشكلدار و توافق بد توصيف ميكردند، درست بود؟
نه! من كاملا موافقم كه برجام يك نقطه عطف در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بود، زحمات زيادي براي آن كشيده شد و حتي موفقيتآميز بود. اما آنچه قابل پيشبيني نبود، اين بود كه شخصي مانند دونالد ترامپ و تيم فكري او به كاخ سفيد راه پيدا كنند و بر اساس تفكراتي كه داشتند، تعهدات امريكا را يكي پس از ديگري نقض كنند و از قراردادها و معاهدات بينالمللي خارج شوند. اين متغير كاملا غيرقابل پيشبيني بود. امريكا تا پيش از دوران ترامپ دستكم در ظاهر و به شكل حقوقي به برجام پايبند بود و با استمرار آن مسير برجام ميتوانست به يك دستاورد مهم و ماندگار براي جمهوري اسلامي ايران تبديل شود. اما بعد از اينكه ترامپ به قدرت رسيد و ادعاهايي كه در مورد اين توافق مطرح كرد، از جمله اينكه آن را بدترين توافق تاريخ ايالات متحده امريكا معرفي كرد و نهايتا از آن خارج شد، ضربه اصلي به پيكره برجام وارد شد. از اينجا به بعد، سه كشور اروپايي باقيمانده در برجام هم نه تمايل و نه توان كافي داشتند كه در مقابل امريكا ايستادگي كرده كه برجام را بدون امريكا حفظ كنند.
من معتقدم كه رويدادهاي اخير را نميتوان ضعف برجام يا ضعف دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران دانست. ايالات متحده در اين دوره از خيلي قراردادها و معاهدات خارج شده است و برجام استثنا نيست.
سفير ايران در سازمانهاي بينالمللي مستقر در وين، تصويب اين قطعنامه را «فتح آخرين سنگر چندجانبهگرايي توصيف كرده است» فكر ميكنيد آيا سرنوشت دعواي حقوق برجام، بر ماهيت عملكرد سازمانهاي بينالمللي، چندجانبهگرايي و نظم جهاني موثر باشد؟
نميتوان هر رويدادي را كه در سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي رخ ميدهد را به ساختار كلي نظام بينالملل ربط داد. به هر حال از زماني كه ترامپ در امريكا به قدرت رسيده و ديدگاه سياسي خاص او با تمركز بر درونگرايي و كاهش تعهدات خارجي و بار هزينههاي فرامرزي باعث شده است تا از خيلي تعهدات و معاهدات بينالمللي خارج شود. استدلال تيم سياسي حاكم بر امريكا اين است كه واشنگتن هزينه بسيار زيادي پرداخت ميكند تا سازمانهاي بينالمللي و منطقهاي به عملكرد خود ادامه دهند. اينكه آيا سرنوشت برجام، به سرنوشت چندجانبهگرايي در روابط بينالمللي گره خورده است، به نظر من تحليل دقيق و جامعي نيست و نميتوان پيشبيني كرد كه لزوما اين رويدادها در نهايت باعث فروپاشي روند چندجانبهگرايي شود. دولت ترامپ به عنوان بزرگترين قدرت جهاني، از جبهههاي مختلف به بسياري از ساختارهاي بينالمللي، سازمانهاي بينالمللي و منطقهاي حمله كرده است و از توان و ظرفيت كافي براي تحميل كردن عقايد خود چه در روابط چندجانبه و دوجانبه برخوردار است. تهران در نگراني براي آينده روابط بينالمللي تنها نيست، خيلي از كشورهاي ديگر هم از رفتار امريكا ناخرسند هستند، اروپاييها هم يكجانبهگرايي امريكا را نميپسندند، اما واقعيت اين است كه آنها چاره ديگري ندارند و مجبور هستند به شكلي با آن كنار بيايند و حداقل هزينهها را پرداخت كنند تا سهمي از قدرت در مناسبات بينالمللي داشته باشند. عمده كشورهاي جهان از رويكردهاي واشنگتن متضرر شدهاند، اما همه تلاش ميكنند به شكلي تحمل كنند تا اين دوره سپري شود. ممكن است اين دوره، زمستان امسال تمام شود، ممكن است چهار سال ديگر.
در چنين شرايطي فكر ميكنيد براي دستگاه سياست خارجي ايران راهي براي برونرفت از بنبست كنوني وجود داشته باشد؟
شرايط نشان ميدهد كه ايران تا انجام انتخابات رياستجمهوري امريكا در ماه آبان، اقدام بسيار جدي و تعيينكنندهاي انجام نخواهد داد و در واشنگتن هم هر كسي در انتخابات پيشرو موفق شود، به همين روند كنوني ادامه ميدهد تا از سرنوشت انتخابات سال آينده در ايران با خبر شود. در نتيجه من پيشبيني ميكنم كه شرايط كنوني، يعني افزايش فشار بر ايران و گسترش رويكرد فشار حداكثري، تا چند ماه و شايد يكسال آينده به همين ترتيب ادامه پيدا كند. به اين معني نيست كه شرايط ثابت ميماند، قطعا به تصور من فشارها افزايش پيدا ميكند و مشكلات اقتصادي در ايران تشديد ميشود، اما يك اقدام جدي و تحول بزرگ تا بعد از انتخابات رياستجمهوري در ايران، تقريبا بعيد به نظر ميرسد. امريكاييها، هر كس كه در انتخابات پيشرو موفق شود، منتظر ميمانند تا ببينند دولت بعدي ايران تا چه اندازه آمادگي دارد بر مواضع قبلي خود پافشاري كند و آيا حاضر است هزينههاي اقتصادي و اجتماعي اين پافشاري را بپردازد يا نه. در برابر امريكاييها هم بايد ارزيابي كنند كه در مقابل دولت بعدي جمهوري اسلامي ايران، استمرار مسير فشار اقتصادي و ديپلماتيك موثرخواهد بود يا اينكه مجبور هستند راه ديگري براي تحميل نظرات خودشان در پيش بگيرند. يك نكته مهم وجود دارد، چه قبل از برجام، چه در دوره مذاكرات برجام و چه بعد از برجام مشخص بود كه مساله اصلي در اين پرونده، مسائل ميان تهران و واشنگتن است و بقيه كشورهايي كه در برجام حضور داشتند، چندان در اين روند موثر نيستند. اگر قرار باشد اين مساله حل و فصل شود، به هر شكلي كه من جزيياتش را نميدانم، راهي جز اين وجود ندارد كه بار ديگر تهران و واشنگتن با يكديگر به توافق برسند. در غير اين صورت راه ديگري وجود ندارد و همين راه هم دستكم تا دو انتخابات رياستجمهوري پيشرو در ايران و امريكا، يعني يكسال ديگر مسدود خواهد بود.
روند بازگشت به شرايط پيش از برجام تسريع ميشود
ايران اقدامات متقابلي در برابر اين رويكرد اروپاييها درنظر خواهد گرفت و آنها گامهاي ديگري در نزديكتر شدن به موضع امريكا و بازگرداندن پرونده هستهاي ايران به شرايط پيش از برجام برميدارند.
رويدادهاي اخير را نميتوان ضعف برجام يا ضعف دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران دانست.
عمده كشورهاي جهان از رويكردهاي واشنگتن متضرر شدهاند، اما همه تلاش ميكنند به شكلي تحمل كنند تا اين دوره سپري شود.
قطعا به تصور من فشارها افزايش پيدا ميكند و مشكلات اقتصادي در ايران تشديد ميشود، اما يك اقدام جدي و تحول بزرگ تا بعد از انتخابات رياستجمهوري در ايران، تقريبا بعيد به نظر ميرسد.