• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4671 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۳۱ خرداد

نگاهي به خويشتنداري سلينجر از افشاي زندگي شخصي‌اش

در تقلاي توقيف زندگي‌نامه

اسماعيل ساغري

 

نام جروم ديويد سلينجر يا آن‌گونه كه متداول است جي.دي.سلينجر نامي مناقشه‌برانگيز است. خلوت‌گزيني يا به عبارتي انزواطلبي، انصراف از تحصيل و انتخاب راهي برخلاف آنچه نظام آموزشي امريكا براي يك شهروند جوان نيمه دوم دهه 30 ميلادي درنظر داشـت، جدايي زودهنگام بعد از ازدواج با دختر فرانسوي، نااميدي ناشي از جبر محتوم طبيعت و نيز جبري كه اجتماع و آدم‌ها بر هم هموار مي‌كنند و... و در عين حال ناشناخته‌ماندن بخش‎هايي از زندگي اين نويسنده از او شخصيتي همواره ‌پرسش‌برانگيز ساخته است. مجموعه آنچه برشمرده شد، سلينجر را به سوژه‎اي تبديل كرده كه منتقدان در طول حدودا هفت، هشت دهه اخير واكنش‌هاي مختلف و متفاوتي نسبت به او داشته‎اند؛ واكنش‌هايي كه در بسياري از موارد غيرقابل ‌جمعند و نمي‌توان آنها را در كنار هم قرار داد، چراكه ناقض يكديگرند و البته بخش زيادي از اين اختلاف‌نظرها در مورد او، ريشه در همان انزاوطلبي و خودداري او از حضور در جمع‌ها و محافل دارد. او نه چندان اهل حضور در همايش‌ها و سمينارها بود، نه دعوت‌ها را براي حضور در جمع‌هاي ادبي جهت سخنراني را مي‌پذيرفت و نه اينكه چندان اهل گفت‌وگو با مطبوعات و مجلات بود. اين را تعداد مصاحبه‎‌هايي كه از او باقي مانده، به خوبي نشان مي‌دهد.
از غرايب روزگار اين است كه داريم از نقاط مبهم متعدد در زندگي نويسنده‌اي حرف مي‌زنيم كه خود پديدآورنده تعدادي از شخصيت‌هاي مهم داستاني قرن بيستم است كه تك‌تك‌شان نزد خواننده علاقه‌مند به آثار سلينجر وضوح و شفافيتي به مراتب بيشتر از خود نويسنده دارند. به اين معنا كه خواننده كتاب‌هاي سلينجر آن‌چنان كه به شخصيت‌هاي آثار او نزديك مي‌شود و آنها را در حد قابل ‌اعتنايي از وضوح و شفافيت مي‌بيند و مي‌شناسد، هرگز به خود نويسنده نزديك نمي‎شود. به‌طور مثال بيراه نيست اگر بگوييم خوانندگان آثار سلينجر، هولدن كالفيلد «ناطور دشت» يا تِدي «نُه داستان» يا هر كدام از دو شخصيت فرني و زويي را بيشتر از سلينجر مي‎شناسد و بيشتر از او خود را در آنها مي‎بيند. در طول تاريخ هنر و ادبيات جهان، خاصه در هنر و ادبيات معاصر، كم نيستند كساني كه بخش‌‌هايي از زندگي آنها در هاله‎‌‎اي از ابهام 
باقي مانده است. با اين حال آنچه داستان زندگي سلينجر را متفاوت مي‌كند، تاكيد او بر مبهم باقي گذاشتن زندگي شخصي اوست. او در ميانه دهه 40 ميلادي، زماني كه «ناطور دشت» را منتشر كرد، به صورتي آشكار در پيله تنهايي خود فرو رفت. سلينجر تماس خود را با دنياي بيرون قطع كرد و هر روزنه‌اي را براي راه يافتن ديگران به خلوت و انزواي خود بست. عجيب‌ترين اقدام او در بستن هر راهي براي كسب اطلاع از زندگي شخصي‌اش، تلاشي است كه او صرف زمينه‌سازي براي توقيف زندگي‌نامه خود مي‌كند. در حالي كه او در تمام سال‌هاي بعد از «ناطور دشت» يعني از دهه 40 ميلادي تا پايان عمرش تن به هيچ‌گونه همكاري با هيچ جريده و منتقد و روزنامه‌‌نگاري نداد تا درباره زندگي‌اش چيزي بنويسد. يان هميلتون منتقد در سال 1987 با استفاده از نامه‌هاي خصوصي او و نيز مصاحبه با آدم‌هايي كه سلينجر را مي‎شناختند، ‌زندگي‌نامه اين نويسنده رازآلود را گردآوري كرد اما سلينجر توانست حكم توقيف آن را بگيرد. يك سال بعد از آن بود كه هميلتون «در جست‌وجوي جي.دي.سلينجر» را كه زندگي‌نامه‌ جديد او بود، منتشر كرد؛ اثري كه از آن به پژوهشي جامع درباره زندگي نويسنده ياد مي‌كنند. 
سلينجر، اين نويسنده مهم قرن بيستم 27 ژانويه 2010 در 91 سالگي از دنيا رفت. درست 9 سال بعد از آنكه هميلتون 63 ساله در سال 2001 جهان ادبيات را با زندگي‌نامه سلينجر تنها گذاشته بود. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون