كتابخانه
پرنفوذترين كتاب فلسفي انگليسيزبان از 1950 به بعد
ساختار انقلابهاي علمي نوشته تامس كوهن بدون ترديد مهمترين كتاب در حوزه فلسفه علم در نيمه دوم سده بيستم است. درباره اهميت و بزرگي اين اثر تنها ميتوان به نظرات متعدد فلاسفه و انديشمندان اشاره كرد، ريچارد رورتي درباره آن مينويسد: «بهرغم شگفتي نويسنده ساختار انقلابهاي علمي و ديگران، اين كتاب پرنفوذترين كتاب فلسفه انگليسي زبان در نيمه دوم قرن بيستم از آب در آمد. كتاب كوهن آغاز پايان تجربهگرايي منطقي را رقم زد. از كتاب كوهن تاكنون چندين ترجمه به فارسي صورت گرفته است كه يكي از بهترين آنها، ترجمه سعيد زيباكلام، استاد فلسفه علم دانشگاه است كه پژوهشكده تحقيق و توسعه علوم انساني سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) آن را منتشر كرده است. به اختصار ميتوان گفت كه كتاب كوهن، كوششي براي توضيح منطق تغيير و تحولات نظامهاي علمي در طول تاريخ است. كوهن در اين كتاب با طرح مفهوم كاربردي و اثرگذار پارادايم، از اين بحث ميكند كه چگونه در هر دوره يا زمانهاي، يك پارادايم يا الگوي فكري مسلط بر ذهن و ضمير انديشمندان غالب ميشود. با مشاهده و گزارش پديدههاي جديد كه در چارچوب فهم يا پارادايم پيشين قابل توضيح نيستند، آن پارادايم دچار نوعي بحران ميشود و درنهايت درنتيجه تلاشهاي دانشمندان، همسو با شرايط زمانه، يك پارادايم يا الگوي فكري ديگر به تدريج جانشين پارادايم پيشين ميشود، البته جانشيني پارادايمها همواره به سادگي و سرعت صورت نميپذيرد، ضمن آنكه پارادايمهاي پيشين، كماكان توضيحدهنده هستند، اگرچه ممكن است چندان به آنها توجه نشود.
شروع عصر خرد
جورج ادوارد مور (1958-1873)، يكي از شاخصترين فيلسوفان بريتانيايي و از بزرگان فلسفه اخلاق است كه همراه گوتلوب فرگه و برتراند راسل به عنوان يكي از بنيانگذاران سنت فلسفه تحليلي تلقي ميشود. مور در فلسفه به دفاع از فهم مشترك و رد شكاكيت و انكارگرايي پرداخت و در اخلاق نيز دو كتاب برجسته منتشر كرد، مباني اخلاق (1903) و فلسفه اخلاق (1913). مور در اخلاق با رد طبيعتگرايي و تقليلگرايي، به شيوه روش تحليلياش در فلسفه، به تحليل و واكاوي مفاهيم بنيادين اخلاق يعني خوب و بد پرداخت و نشان داد كه خوب مفهومي بسيط و غيرقابل تعريف است. او در اين زمينه استدلالي دارد كه به پرسش مفتوح مشهور است. براساس اين استدلال، خوب خصلت يا خاصه يا ويژگي يا خصوصيتي بسيط، غيرقابل تعريف و غيرقابل ارجاع به مفاهيم طبيعي است. موضع مور در اخلاق به ناطبيعتگرايي اخلاقي مشهور است. كتاب مباني اخلاق او با ترجمه مشترك غلامحسين توكلي و علي عسگري يزدي به صورت مشترك توسط پژوهشگه علوم و فرهنگ اسلامي و سازمان مطالعه و تدوين علوم انساني، منتشر شده است. كتاب مور اكنون به يك اثر كلاسيك در حوزه فلسفه اخلاق بدل شده كه مطالعه آن بر هر پژوهشگر و دانشجوي مباحث نظري اخلاق و فلسفه اخلاق ضروري است. اين كتاب را نقطه آغاز مسلم نظريه اخلاقي قرن بيستم دانستهاند. ليتون استراچي تاريخ انتشار آن را «شروع عصر خرد» ناميد و مينارد كينز آن را برتر از افلاطون دانست. اين كتاب به تدريج به عنوان متني كلاسيك، در باب نظريه اخلاق تحليلي با اقبال گستردهاي كه هنوز از آن برخوردار است مواجه شد.
بازگشت به ارسطو
السدير چالمرز مك اينتاير، فيلسوف 91 ساله اسكاتلندي، از بزرگترين فيلسوفان زنده دنياست كه در فلسفه اخلاق، فلسفه سياست، تاريخ فلسفه، فلسفه علوم اجتماعي و فلسفه دين آثار فراواني دارد، اما بيشترين دليل شهرت او به دليل نظرياتش در فلسفه اخلاق و فلسفه سياست است كه در نتيجه نگارش اين سه كتاب پديد آمده است: 1. در پي فضيلت،
2. عدالت كه؟ كدامين عقلانيت؟ و 3. سه تقرير رقيب در پژوهش اخلاقي. مك اينتاير در كتاب اول نظريه خود را بيان ميكند. در كتاب دوم سعي دارد شواهد تاريخي مفصلي براي نظريه خويش عرضه كند و در كتاب سوم به اصلاح ديدگاههاي خود ميپردازد. مك اينتاير بين سال 1951 تا 1971 عمدتا به طريق تحليلي ميانديشيد، اما به تدريج متوجه شد كه فلسفه تحليلي جداي از تاريخ فلسفه كار ميكند و براي فهم درست هر موضوع فلسفي بايد آن را در يك بافت تاريخي مورد مطالعه قرار داد. كتاب در پي فضيلت، از مهمترين آثار مك اينتاير است كه نخست در سال 1981 منتشر شد و ويراست بعدي در سال 1984 به طبع رسيد. تاكنون بيش از 70 مقاله پيرامون اين كتاب نوشته شده است. مك اينتاير در اين كتاب با دلايلي نشان ميدهد كه اخلاق عملي و نظري در غرب دچار نابساماني شديد است و اين امر تا حدي ناشي از ليبراليسم فردگرايانه در عصر روشنگري و مدرنيست است. او در برابر از سنت ارسطويي فضيلتگرايي استقبال ميكند.