• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4707 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۱ مرداد

«اعتماد» آينده كنشگري سياسي-مدني و نحوه مواجهه حكومت‌ها با آن را بررسي مي‌كند

كنشگري در هزاره سوم

عليرضا كيانپور

كمتر از يك دهه پيش از اين، وقتي طليعه عصر شبكه‌هاي اجتماعي نمايان مي‌شد و هنوز دور، دور وب‌سايت‌ها و پايگاه‌هاي خبررساني برخط اما كماكان يك‌سويه بود، اكبر گنجي روزنامه‌نگار منتقد جمهوري اسلامي در تحليلي كه آن زمان روزآنلاين -يكي از همين وب‌سايت‌ها- منتشر كرد، در نقد «اپوزيسيون نظام»، بر انبوه اين وب‌سايت‌ها و كامنت‌هاي بي‌نام و نشان كاربران‌شان خط كشيد؛ چه به باور او، اين رسانه‌ها، تصويري «ناصادق» و توام با «فريب» از «واقعيت» سپهر سياست و اوضاع و احوال مملكت ترسيم مي‌كنند و فاجعه وقتي است كه «آرزوي خود را واقعيت قلمداد مي‌كنند.» گنجي همان‌جا و در همان نوشته آذر ماه 90 كه ازقضا با استقبال گسترده نشريات حامي نظام -از روزنامه كيهان تا وب‌سايت مشرق- قرار گرفت و به ‌دفعات بازنشر و در تحليل‌هاي اين گروه از مطبوعات بازتكرار شد، آورده بود: براي نبرد، نياز به «نيروي واقعي» است، نه «نيروي مجازي».

باز كمتر از يك دهه پيش از آن،  آذر ماه و اين‌بار آذر 83، وقتي گروهي از دانشجويان عضو دفتر تحكيم وحدت، همزمان با فرارسيدن روزهاي پاياني دولت 8 ساله اصلاحات، از تريبون‌هاي دانشگاهي آزاد آن روزگار، رييس‌جمهوري مملكت را با انگشت انتقاد نشانه مي‌رفتند و از تريبون‌هاي نونوار مجازي‌شان، دنبال «رفراندوم مجازي»، آن‌هم از طريق كارزاري اينترنتي  بودند و همزمان گروهي نيز درپي تاسيس وب‌سايتي براي جمع‌آوري 60 ميليون امضاي شهروندان ايران حدودا 60 ميليوني آن روزگار براي تحقق اين رفراندوم مجازي، سعيد حجاريان دست به قلم شد و در مرقومه‌اي مختصر كه ازقضا به‌مناسبت 
16 آذر همان سال و به عنوان پيامي خطاب به تريبون آزاد انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي منتشر شد، با الهام از عنوان رمان نوجوان «چيتي‌چيتي بنگ‌بنگ» (نوشته ايان فلمينگ، خالق جيمز باند) از تعبير «كليك‌كليك بنگ‌بنگ» در توصيف آنچه در آن كارزار مجازي به‌زعم حجاريان، عبث و توخالي آمده بود، استفاده كرد. حجاريان با لحني شاداب و كلامي طناز نوشته بود: «اگر اين طرح (رفراندوم مجازي براي قانون اساسي) مضحك‌تر از طرح آقاي هخا نباشد، دست‌كمي هم از آن ندارد كه با چند كليك رژيم را آبكش كند.» معناي اشاره حجاريان به هخا (اهوراپيروز خالقي) -شومن ايراني مقيم امريكا در تلويزيون «رنگارنگ» كه چندماهي پيش از انتشار يادداشت حجاريان، وعده داده بود ۱۰ مهر ماه 83، با 50 فروند هواپيما به تهران آمده و نظام جمهوري اسلامي را سرنگون مي‌كند و البته روشن بود و هست كه خلف وعده كرد- آنجا تكميل مي‌شد كه او در سطور پاياني همان يادداشت، از حادثه 16 آذر 32 (4 ماه پس از كودتا) گفته و از مصطفي بزرگ‌نيا و احمد قندچي و آذر شريعت‌رضوي ياد كرده بود كه به ‌باور حجاريان، اگر هنوز آن روز «به عنوان روز دانشجو قابل ‌احترام است، به‌خاطر آن است كه اين «3 آذر اهورايي» در اين روز، جان خود را بر سر آرماني مقدس نهادند»؛ حال آنكه «طرح‌هايي شبه‌اهورايي كه معلوم نيست از كجا سبز شده‌اند، بعد از 50 سال از واقعه 16 آذر و در هفتادمين سالگرد تاسيس دانشگاه تهران چه معنايي دارد و آيا پس‌رفت در جنبش دانشجويي تلقي نمي‌شود!»
حالا اما حدود 7 دهه پس از واقعه 16 آذر و نزديك به 2 دهه پس از انتشار آن يادداشت حجاريان، آيا اوضاع هنوز شبيه به 2 دهه پيش و دهه‌هاي پيش‌تر از آن است؟ امروز نه ‌تنها بسياري از تحليلگران كنشگري دانشجويي و تحليلگران سياسي نزديك به دانشگاه معتقدند آنچه موجب افول به ‌باور آنها «ظاهري و سطحي» تحركات دانشجويي شده، يكي همين تمايل دانشجويان به كنشگري مجازي است، بلكه بعضي كنشگران دانشجويي نيز اين تحليل از حال و اوضاع كنشگري‌شان را پذيرفته و به آن معترفند. چنانكه چندي پيش در همين مطبوعه، وقتي در پرونده‌اي، از علت افول جنبش دانشجويي پرسيديم، هم غلامرضا ظريفيان و هم يك عضو ارشد انجمن اسلامي دانشگاه پلي‌تكنيك تهران از اين مهم به ما گفت. اما فارغ از آنچه در دانشگاه و ميان دانشجويان سياسي مي‌گذرد، بيرون دانشگاه چطور؟! آيا ميان سياستمداران و سياست‌پيشگان و در بحث و فحص سياست رسمي و كنشگري جدي و حرفه‌اي در حوزه سياست و جامعه، كنشگري مجازي -يا چنانكه اين اواخر مصطلح شده، «كنشگري هشتگي»- هنوز مصداق «فريب» از «واقعيت» است و امر و كنشي صرفا جهت خالي نبودن عريضه؟!
آيا اكنون كه ديگر كمتر سياستمدار و صاحب‌منصبي را مي‌بينيم كه مهم‌ترين تريبون و سخنگويش، حساب توييتري و صفحه اينستاگرامي‌اش نباشد؛ حالا كه گاه روزها و هفته‌هاي پياپي، نيم‌صفحه نخست و تيتر يك مطبوعات كثيرالانتشار و جرايد حرفه‌اي و رسمي مملكت، سرريز موضوعاتي است كه كاربران فضاي مجازي سروشكل داده و هشتگ زده‌اند و امروز كه اين شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي است كه حتي نتايج مهم‌ترين انتخابات سياسي جهان را 
-از تهران تا واشنگتن- رقم زده و مي‌زند، هنوز «كنشگران هشتگي»، توصيفي است نسبتا مودب و محترم از آنچه روزگاري به كنايه «مجاهدان مجازي» تعبير مي‌شد؟!
پاسخي قطعي و مطلق، البته نه به اين چند پرسش و نه به ده‌ها پرسش مشابه و احتمالا عميق‌تري كه سوژه كار و مطالعه بسياري تحليلگران و دانشمندان سياست و جامعه و فرهنگ و... است، در دست نيست. با اين همه اما به نظر مي‌رسد امروز، روز ديگري است. 
همين تير ماهي كه گذشت، كارزاري خودجوش در توييتر فارسي آغاز شد تا دو كلام مطالبه حقوق بشري را صاف و پوست‌كنده به گوش حاكميت برساند؛ «اعدام-نكنيد»! همين ‌را هم گفت، اما آن‌قدر تكرار كرد تا اعدام نكردند و اين شد كه بالاخره يك نمونه ملموس از كنشگري مدني-سياسي «مجاهدان مجازي» به كرسي نشست. اگرچه دستگاه قضايي درنهايت به ‌تاكيد، تصريح كرد كه توقف حكم و صدور حكم اعاده دادرسي، نتيجه فشار افكار عمومي نبوده -و حتي شايد هم به‌واقع چنين باشد- اما هرچه بود و نبود، حالا ديگر «كنشگران مجازي» مي‌توانستند كمي سرشان را بالا بگيرند و بگويند كنش‌شان، «واقعي» و امروز، روز ديگري است، چراكه به نظر مي‌رسد اگرچه هنوز هم «رژيم حقيقي حكومت‌ها»، «صلب» و «سنگين» است و به هيچ‌وجه با چند كليك و هشتگ داغ، «سرنگون» كه هيچ، «دگرگون» هم نمي‌شوند اما دست‌كم مطالبه‌گري مجازي و كنشگري هشتگي ديگر نه فقط شبيه به «گردان هوايي هخا»، رويايي مذبوحانه و مضحك نيست كه حتي به تعبيرِ منتقدان، صرفا «سوپاپ اطمينان» هم نيست كه كاري نكند، مگر تخليه سرريز عصبيت شهروندان عاصي و درنتيجه تثبيت وضع موجود. 
امروز، روز ديگري است و حالا آن‌طور كه «مانوئل كاستلز» -جامعه‌شناس معاصر- واپسين ماه‌هاي هزاره پيشين، در نظريه سه‌گانه‌اش تشريح كرد، شبكه‌هاي اجتماعي پس از تغيير «پارادايم‌هاي قدرت» و ايفاي «نقش رسانه‌اي-اطلاع‌رساني»، زمينه‌ساز پيدايش يا به تعبيري استحاله «جامعه اطلاعاتي» به «جامعه شبكه‌اي» شده و از اين رهگذر، مفهوم اجتماعي «قدرت» را دستخوش تغيير كرده‌اند. جامعه‌اي كه «شبكه‌هاي رسانه‌اي و اجتماعي، شكل‌دهنده شيوه‌هاي اساسي سازمان و ساخت‌هاي مهم اجتماعي‌اش» هستند و از آنجا كه ديگر خبري از «ارتباطات رو در رو» در آن نيست، «ارتباطات واسطه‌اي» جايگزين شده و برسازنده روابط شهروندان و اعضاي جامعه است. جامعه‌اي كه  جز فرهنگ خاص «واقعيت مجازي» -كه موجب مي‌شود شكل‌گيري فرهنگ عملا در چارچوب انتقال نمادها به‌وسيله واسطه‌هاي الكترونيك رقم بخورد، مهم‌ترين ويژگي‌اش، «زمان بي‌زمان و فضاي جريان‌ها» است. ويژگي تعيين‌كننده‌اي كه موجب مي‌شود در اين «جامعه شبكه‌‌اي»، مفاهيمي كلاسيك چون «زمان و مكان» در معنايي تازه و متفاوت از آن معاني سنتي -كه در جوامع ماقبل مدرن يا حتي جوامع صنعتي داشتند- بروز و ظهور كنند؛ چراكه به‌دليل انتقال آني اطلاعات، داده‌‌ها و سرمايه‌‌‌ها و البته امكان ارتباط همزمان افراد جامعه در نقاط مختلف با يكديگر، «فواصل زماني» عملا از ميان رفته و از ديگر سو، چون «مكان» نيز مشخصا با مفهوم دسترسي يا عدم‌دسترسي به اطلاعات و ابزار انتقال و پردازش آن ارتباط پيدا كرده، «حضور در مكان» هم متعاقبا معناي تازه‌اي به خود گرفته كه مي‌‌تواند تعيين‌كننده ارتباط و اتصال شخص به «جامعه شبكه‌‌اي» يا طرد و حذف او از اين «مكان فراگير و در عين حال انحصاري» باشد. اما فارغ از تمامي اين توضيحات و تفاسير، وقتي مي‌دانيم همواره از مهم‌ترين لوازم كنشگري مدني و سياسي در سطح جامعه مدني، سازماندهي كنشگران و كار تشكيلاتي است، احتمالا چندان پيچيده نيست كه چرا شبكه‌هاي اجتماعي و ارتباطات رهايي يافته از قيود مكان و زمان، چنين كارا به مدد كنشگران مدني و سياسي مي‌آيند. طبيعتا هر جنبش و پويش اجتماعي براي آنكه نضج گيرد و اثربخش شود، به همكاري و «مشاركت» همگاني محتاج است و وقتي زمينه بسيج نيروها -چنين رها از بند زمان و تكلف مكان- فراهم باشد، احتمال توفيق و پيروزي، اگر بعيد نباشد، چندان هم قريب نيست. از آن‌سو اما اين هم همه واقعيت نيست كه در اين «جامعه شبكه‌اي»، دور، دور شهروندان است و حكومت، از اين پس، اسير دست و پا بسته خواست و مطالبه‌گري شهروندان. 
اگرچه خاصيت اين فناوري تازه كه اينترنت باشد، يكي همين دسترسي آسان و عمومي به آن است اما تصور كودكانه‌اي است كه حاكمان و حكومت‌ها هيچ نقشي در اين دسترسي ندارند و آرام و دموكرات و خوش‌قلب، دست روي دست و اي‌بسا، دست به سينه مي‌گذارند و كه شهروندان صدر تا ذيل اين فضاي مجازي را قبضه كنند و بعد هم از اين فضاي نامتناهي، عليه آنها و حكومت‌هاي‌شان استفاده كنند، به هر بهانه موج توييتري راه بيندازند و هشتگ بزنند و دمار از روزگار هر آنكه مسوول حكومتي است، دربياورند؛ درحالي كه اين آقايان و خانم‌هاي مسوول هم گوشه‌اي ايستاده، مودب و موقر براي معترضان خشمگين مجازي كه حتي حاضر نيستند براي اعتراض و مطالبه‌شان، هزينه درست و حسابي بدهند و به اصطلاح از صورت و هويت‌شان مايه بگذارند، كف مي‌زنند و بعد، آستين‌ها را بالا زده و دست به كار مي‌شوند كه فورا و اساسا، اوامر عمومي عملياتي شود. هر چه باشد در اين فقره هم باز شير اصلي در دست حاكمان و حكومت‌هاست و مهم‌تر از آن، اين حاكمان و حكومت‌ها هستند كه پيش و بيش از شهروندان‌شان، به ابزار اين فناوري مسلط و مجهزند. اما اين همه گرفتاري شهروندان نيست. چه آنكه اگر عصر حاضر، يكي به‌واسطه همين ابزار نوين اينترنت و گسترش فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، عصر متفاوتي است، بيش از هر حوزه، در بحث روابط انساني و اجتماعي است كه تفاوت دارد و به اين اعتبار، حالا ديگر تنها حكومت‌ها و دولت‌هاي سياسي نيستند كه بر اين جهان متفاوت و شبكه‌اي، حكمراني مي‌كنند، بلكه امروز، دور، دورِ ابرشركت‌ها و غول‌هاي بخش خصوصي است كه در قالب شركت‌هاي چندمليتي، گاه براي حاكمان دول ابرقدرت جهان هم خط و نشان مي‌كشند و قاعده و قانون تعريف مي‌كنند. همين ديروز بود كه پارلمان اسراييل، به‌زعم خود مي‌خواست مسوولان توييتر را به‌خاطر نحوه مواجهه با توييت‌هاي آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر انقلاب اسلامي مواخذه كند اما نه‌تنها عايدي نداشت، بلكه مديري كه به نمايندگي از توييتر در نشست ويديوكنفرانسي پارلمان حاضر شده بود، از اعمال محدوديت‌هاي اخير اين شبكه اجتماعي نسبت به توييت‌هاي دونالد ترامپ، آن‌هم با اين توضيح كه ترويج خشونت مي‌كنند، دفاع كرد. 
حالا دوران حكومت ابرشركت‌هاي چندمليتي است كه فراتر از اين اعمال نفوذ ظاهري و علني، در بسياري موارد، با آنچه به «الگوريتيم‌هاي بي‌نظير اينترنتِ همه ‌چيز» تعبير شده، بر جزييات زندگي يكايك شهروندان يا به تعبير دقيق‌تر «كاربران» مسلطتند و گاه نه ‌تنها به ذايقه و سليقه اين كاربران سمت و سو مي‌دهند، بلكه همان‌طور كه در رفراندوم برگزيت و انتخابات 2016 ايالات‌متحده شاهد بوديم، تصميمات مهم سياسي و سمت‌وسوي حاكمان و حكومت‌ها، بلكه مسير سياسي جهان را سر و شكل مي‌دهند. موضوع جدي‌تر از آن است كه تصور مي‌كرديم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون