• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4707 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۱ مرداد

نيم‌نگاهي به اثرگذاري هشتگ ‌زدن بر سياست و جامعه

كنشگري هشتگي را دست‌كم نگيريم!

محمد رهبري

روزانه در توييتر فارسي هشتگ‌هاي اعتراضي بسياري توسط كاربران توييت مي‌شود و بسياري از فعالان سياسي، مدني و رسانه‌اي از اين طريق مطالبات و اعتراضات خود را بيان مي‌كنند. اما به نظر مي‌رسد كه بسياري از اين توييت‌ها و ترندهاي توييتري بر سياستگذاران، مسوولان و تصميمات آنها اثري ندارد. در يك‌سال گذشته، هزاران هشتگ اعتراضي در توييتر فارسي ترند شده‌اند، اما تعداد هشتگ‌هايي كه حتي از سطح توييتر به اينستاگرام سرايت كرده باشند، خيلي محدود است. اگر موضوعاتي نظير حوادث آبان‌ماه، سقوط هواپيماي اوكرايني و شيوع كرونا در كشور را -كه همگي ما به‌ازاي عيني و بيروني داشته و همه شهروندان را متاثر كرده- در نظر نگيريم، تعداد هشتگ‌هايي كه از توييتر شروع شده و موجي فراگير را در عرصه عمومي ايجاد كرده، شايد به تعداد انگشتان يك دست هم نرسد. هشتگ‌هايي نظير «دختر آبي»، «رومينا افشار» و «اعدام نكنيد» از معدود هشتگ‌هايي هستند كه پس از شكل‌گيري در توييتر به شبكه اجتماعي عمومي‌تري نظير اينستاگرام نيز سرايت كرد.
واقعيت آن است كه بسياري از اين هشتگ زدن‌ها، بدون دستيابي به هيچ موفقيتي شكست مي‌خورند و فقط تعداد معدودي از آنها موفق مي‌شود. عدم اقبال به بسياري از ترندهاي توييتري در عامه مردم و همچنين در سياستگذاري مسوولان، باعث بدبيني برخي پژوهشگران اجتماعي و فعالان سياسي و رسانه‌اي به هشتگ زدن شده است. آنها معتقدند كه هشتگ زدن، صرفا فشردن بيهوده و بي‌هدف دكمه و كليدها با اهداف مبهم سياسي است و فقط انرژي جامعه را خالي مي‌كند و اثرگذاري مشخصي هم ندارد. اما آيا واقعا هشتگ زدن تا اين حد بيهوده است و بايد نااميدانه به اين نوع كنشگري نگاه كنيم؟
گسترش اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي امروزه پيوندي ناگسستني با رفتارهاي سياسي شهروندان پيدا و در ماهيت سياست تغييراتي ايجاد كرده است. يكي از خصوصيات اين نوع از سياست همان‌گونه كه كاستلز مي‌گويد؛ شكل‌گيري جنبش‌هاي بي‌سر است؛ به اين معني كه جنبش‌هاي اجتماعي و سياسي مي‌توانند بدون رهبر آغاز شود. اما آغاز هر جنبش اعتراضي، آن‌گونه كه پژوهش‌ها نشان داده است، نيازمند حداقلي از افراد است كه در آن شركت و اين پيام را به ديگران ارسال كنند كه اين اعتراض عمومي است. اين جنبش‌هاي اجتماعي نيز ضرورتا نبايد در خيابان امتداد پيدا كنند، بلكه فراگيري آن در ميان همه كاربران شبكه‌هاي اجتماعي كه بخش مهمي از افكار عمومي را نمايندگي مي‌كنند، مسوولان و دولتمردان را وادار به واكنش مي‌كند. بنابراين هشتگ زدن، به وسيله ارسال اين پيام به اعضاي درون شبكه كه ما بر سر يك موضوع مشخص اعتراض داريم، همواره مي‌تواند محركي باشد براي وقوع يك اعتراض فراگير به سياست‌هاي غلط مسوولان و دولتمردان.
با اين حال، هشتگ زدن تنها نقش يك محرك را ايفا مي‌كند و براي آنكه واقعا اعتراض فراگيري صورت گيرد، نياز به شرايط ديگري نيز وجود دارد و نمي‌توان از قبل پيش‌بيني كرد كه آيا اين كار موفق خواهد شد يا نه؛ همان‌گونه كه كسي پيش‌بيني نمي‌كرد هشتگ «اعدام نكنيد» تا اين حد فراگير شود. عدم پيش‌بيني‌پذيري ميزان فراگيري يك هشتگ، يادآور مفهوم «آشفتگي» در يك «سيستم پيچيده» است. ويژگي اين آشفتگي، «تغييرات سريع با فشار و شتاب در زمان و مكان است» و استعاره‌اي است كه مارگتس و همكارانش در كتاب «آشفتگي سياسي» براي توصيف دنياي سياست كه تحت تاثير شبكه‌هاي اجتماعي است، از آن استفاده مي‌كنند. آنها مي‌گويند: «گذار از زندگي‌هاي روزانه به جهان كاملا متصل در شبكه‌هاي اجتماعي آنلاين مي‌تواند يك وضعيت پر هرج و مرج ايجاد كند و آشفتگي‌هايي را پديد آورد كه منجر به پديده‌هاي بزرگ اجتماعي شود.»
يك مثال مناسب از يك سيستم آشفته، «آب و هوا» است. پيش‌بيني بلند آب و هوا غيرممكن است؛ چون به عوامل و متغيرهاي بسيار بسياري وابسته است كه لزوما قابل اندازه‌گيري نيستند و هر اختلال جزيي نيز مي‌تواند مسير پيش‌بيني را تغيير دهد. مثال مشهور «اثر پروانه‌اي» كه نظريه‌اي توسط فيليپ مريليس است، به خوبي گوياي اين امر است. او مي‌گويد: «آيا بال زدن يك پروانه در برزيل، يك تندباد در تگزاس ايجاد مي‌كند؟» و پاسخ او مثبت است. هرچند احتمال اين امر كم است اما اين احتمال صفر نيست و در صورت تحقق آن مي‌تواند اثرگذاري به اندازه يك تندباد داشته باشد.
به بحث در مورد هشتگ زدن در شبكه‌هاي اجتماعي بازگرديم. احتمال موفقيت هشتگ زدن در توييتر كم است، با اين وجود همواره احتمال اثرگذاري گسترده آن وجود دارد و اين در حالي است كه نفس هشتگ زدن بي‌هزينه است؛ چراكه نه وقت زيادي مي‌گيرد و نه هزينه مالي چنداني دارد. لذا هشتگ زدن را نبايد بي‌فايده تلقي كرد يا آن را عملي عبث خواند و بايد به اثرگذاري آن «اميد» داشت؛ ولو از هر هزار هشتگ، فقط يك مورد از آن نتيجه‌بخش باشد، چراكه نتايج همان يك مورد مي‌تواند بسيار زياد باشد. مساله‌اي كه مفهوم «اميد رياضي» را به ذهن متبادر مي‌كند. كنار احتمال اثرگذاري فراگير هشتگ ‌زدن، اين واقعيت را نيز نبايد ناديده گرفت كه در دنيايي كه بسياري از مردم در شبكه‌هاي اجتماعي حضور پررنگ و فعال دارند، هشتگ زدن و كشنگري  هشتگي مي‌تواند به ابزاري براي آگاهي‌بخشي و تاثيرگذاري بر افكار عمومي نيز تبديل شود و مسوولان را به واكنش وادارد. واكنش صاحبان قدرت به ترندهاي توييتري گوياي همين امر است. واكنش‌ها به هشتگ «نرگس محمدي» و تاثير آن بر فراهم شدن گفت‌وگوي تلفني با فرزندش يك نمونه از چنين اثرگذاري است. از سوي ديگر، اعتراضات به انتخاب مهرداد بذرپاش توسط بسياري از نيروهاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب، نشانگر تاثيرگذاري و افزايش آگاهي افكار عمومي است.
شبكه‌هاي اجتماعي امروزه نوعي از همان «كافه‌هاي هابرماسي» هستند كه امكان بحث و سنجش عمومي را فراهم مي‌كنند و مي‌توانند حوزه عمومي را شكل دهند؛ البته اگر روبات‌ها و فعاليت‌هاي سازمان‌يافته قدرت‌هاي سياسي و اقتصاد اجازه دهند!
پژوهشگر شبكه‌هاي اجتماعي مجازي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون