معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با «اعتماد»:
فرصت برابر آموزشي يعني در كنار هم نشستن
گروه اجتماعي| دو هفته پيشتر بود كه اظهارنظر يكي از نمايندگان مجلس در قالب تذكري به وزير آموزش و پرورش خبرساز شد. حسينعلي حاجيدليگاني به وزير تاكيد كرده بود كه بايد دانشآموزان اتباع از دانشآموزان ايراني جدا شوند چون در كنار هم درس خواندن آنها عوارضي براي دانشآموزان ايراني دارد. اين تذكر البته در حالي داده شده بود كه قبل از اين آموزش و پرورش اعلام كرده بود كه جداسازي دانشآموزان در كلاسهاي درس به خاطر افغان يا ايراني بودن ممنوع است. از همان زماني كه فرمان رهبري مبني بر قرار دادن فرصت آموزشي به كودكان اتباع اعم از دارا يا فاقد بودن كارت اقامت صادر شد، يكي از دغدغهها نوع و نحوه پذيرش و برخورد با اين دانشآموزان در مدارس كشور بود. در سالهاي گذشته هر بار گزارشهايي از جداسازيهاي مدارس، شيفتهاي درسي و مانند اينها در رسانهها منعكس ميشد تا اينكه سال گذشته آموزش و پرورش اعلام كرد كه اين جداسازيها سليقهاي اعمال شدهاند و براي جلوگيري از آن شيوهنامهاي به مدارس ابلاغ شده است. تابستان سال 98 رضوان حكيمزاده، معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش به ايرنا خبر داد: «بر اساس شيوهنامه ثبتنام اتباع خارجي در سال 99-98 براي استانها، تاكيد شده كه جداسازي دانشآموزان اتباع خارجي و دانشآموزان ايراني در مدارس ممنوع است. در زمانهاي گذشته نيز اصل بر اين بود كه دانشآموزان اتباع خارجي در كنار دانشآموزان ايراني درس بخوانند، اما در حال حاضر به منظور جلوگيري از اعمال سليقه، در شيوهنامه ثبتنام به صورت صريح از ايجاد شرايط يكسان آموزشي و تربيتي براي دانشآموزان ياد شده است.»
مخالفت با آپارتايد
«آن چيزي كه در واقع از جهت تربيتي و به خصوص بر اساس مبناي دينيمان بر آن تاكيد ميكنيم، اين است كه هيچ معياري براي برتري يا تمايز يك انسان بر انسان ديگري وحود ندارد و باز هم ميگويم كه در مباني ديني هم اصل فقط تقواست نه جنسيت يا نژاد و قبيله و اينها.» رضوان حكيمزاده ميگويد كه ديد غالب در آموزش و پرورش اين است كه هيچ گونه جداسازي نبايد ميان دانشآموزان ايراني و غيرايراني وجود داشته باشد. او ميگويد كه اين كنار هم نشستن در مدارس بخشي از همان امكان دسترسي برابر به موقعيتهاي يادگيري است و براي همين روي آن تاكيد ميشود. او به «اعتماد» توضيح ميدهد: «جمهوري اسلامي ايران بهرغم تمام محدوديتهايي كه داشته و با توحه به اينكه تعداد بسيار زيادي از دانشآموزان اتباع را با توجه به فرمان مقام معظم رهبري در مدارس ثبتنام كرده، از ابتدا سعياش بر اين بوده كه نه تنها امكان دسترسي به تحصيل را براي كودكان فراهم كند، بلكه در بخشنامههايي هم كه آموزش و پرورش فرستاده تاكيد شده كه يك تعامل برابر صورت بگيرد و بهرهمند شدن اين كودكان از تمامي فرصتهاي يادگيري و تربيتي در كنار تمام دانشآموزان ايراني در مدرسه اتفاق بيفتد. تاكيد شده است كه نبايد تمايزي وجود داشته باشد و همه اينها در مسابقات هنري، فرهنگي و ورزشي هم بتوانند شركت بكنند.» معاون ابتدايي وزير آموزش و پرورش ميگويد: علاوه بر اينكه مباني ديني اسلام بر چنين رويكردي تاكيد دارد، رويكردهاي جديد تعليم و تربيت هم به آموزش تلفيقي فراگير توصيه ميكنند: «يعني حتي كودكاني كه داراي معلوليت هم هستند بايد در كنار كودكان ديگر باشند و اصولا بچهها نبايد به دليل ويژگيهاي خاصي كه دارند از يكديگر متمايز شوند.» اين صحبت حكيمزاده يادآور گزارشي است كه سه سال قبل از سوي مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي منتشر شد. در آن گزارش با عنوان «گونهشناسي مدارس در نظام آموزش و پرورش ايران» آمده بود: «هفت مرجع تصميمگيري بالغ بر بيست گونه مدرسه را در چارچوب نظام آموزش و پرورش رسمي كشور پديد آوردهاند.» در حالي كه آموزش و پرورش نوين تلاش دارد تا در صورت امكان از انواع جداسازيها بر اساس دستهبندي كودكان در گروههاي مختلف، جنسيتي، هوشي، توان مالي، توان جسمي و مانند اينها بكاهد. براي همين است كه جداسازي بر مبناي قوميت و نژاد يك زنگ خطر جدي به شمار ميرود. اينگونه جداسازي ديگر تنها مساله نوع آموزش را به ميان نميآورد، بلكه نشانهاي است از نظام سياسي و نوع نگاه يك كشور به انسانها. حكيمزاده توضيح ميدهد: «در خصوص مهاجران اتباع كه در كشور ما حضور دارند، از ابتدا سياست جمهوري اسلامي ايران، بهرغم دشواريهايي كه وجود داشته، بر اساس اصول اسلامي و انساني مبتني بر پذيرش آنها در بطن جامعه بوده است. هرچند شايد خيلي از كشورها در دنيا از همان ابتدا سياست جداسازي را با برپايي كمپها پياده ميكنند و اين حتي شامل دانشآموزان هم ميشود، اما جزو افتخارات ايران است كه اين مهاجران و كودكانشان را در جامعه خودش پذيرفته و به آنها امكان داده است كه با توجه به شرايط سختي كه دارند لااقل بتوانند از شرايط خوبي براي ادامه زندگي برخوردار شوند. در مورد كودكان هم به نظر ما همانگونه كه مقام معظم رهبري فرمودند، همه بايد دسترسي به فرصتهاي برابر براي آموزش داشته باشند. به علاوه بايد به احساس عدم تبعيض و تمايز بپردازيم. براي همين معتقديم كه نه رويكردهاي ديني و نه رويكردهاي انقلابي ما با نظام جداسازي هماهنگ نيست. جمهوري اسلامي ايران همواره از مخالفان نظام جداسازي بوده است. نمونهاش را ميشود در اين ديد كه اين نظام يكي از منتقدان جدي نظام آپارتايد در آفريقاي جنوبي بود كه مبناي آن بر جداسازي قرار داشت.» وقتي صحبت از جداسازي ميان دانشآموان ايران و افغان به ميان ميآيد، همواره كساني هستند كه بهانه اين جداسازي را «تفاوتهاي فرهنگي» بيان ميكنند، اما اگر مبنا بر تفاوتهاي فرهنگي باشد به قول حكيمزاده بايد دقت كنيم كه در مناطق مختلف كشورمان هم تفاوتهاي فرهنگي و حتي زباني بسيار وجود دارد كه از قضا كنار هم نشاندن آنها سبب ايجاد فرصتهاي تازه ميشود: «قطعا يك محيط چندفرهنگي دشواريهاي خاص خودش را دارد و ما منكر اين نيستيم اما اين موقعيت ممكن است حتي در مناطق مختلف كشور خودمان هم اتفاق بيفتد. ما به عنوان ملتي غني از فرهنگها، اقوام و زبانهاي گوناگون هميشه اين تنوع را داشتهايم و البته اين تنوع براي ما فرصتهاي زيادي فراهم كرده است. براي همين بايد به گونهاي تعامل كنيم و آموزش بدهيم كه اين چندفرهنگي بودن همچنان يك فرصت باشد و به علاوه با آموزش به خانوادهها، معلمان و دانشآموزان، يك فرصت همزيستي خوب را در اختيار همه قرار بدهيم. قطعا جداسازي راهكار خوبي از ديد ما نيست.»