ادامه از صفحه اول
از وضع مردم هيچ نميدانيم!
اگر بازگشايي واحدهاي توليدي ضروري بود آيا مسافرتهاي ميليوني كه اتفاقا فقط هزينهساز هستند هم توجيه اقتصادي داشت كه جز در يك روز(سيزده فروردين) كوچكترين محدوديتي براي آن اعلام نكردند!؟ پاساژها حتما بايد باز ميشدند، آيا اين هم لزوم اقتصادي داشت كه مقرراتي بر آنها اعمال نشد و تراكم و ازدحام مراجعان خود منبعي براي انتشار بيماري شدند؟ نميشد براي تجمعهاي عزا و عروسي كه يكي از علل اصلي اوج گيري اپيدمي هستند، ضوابط سختي گذاشت و با جديت و مستمرا آنها را پيگيري كرد؟ اگر ما با درك شرايط خطير بيروني و روابط اقتصادي به فكر چارهيابيهاي دروني ميافتاديم و از سهلانگاري به مثابه باز كردن باب بيماري استنكاف ميكرديم قطعا نتايج بهتري به دست ميآمد، كارشناسان كه فريادشان بلند است و انواع نيازها و زاويههاي خطر و راهحلها را بيان ميكنند ولي كمتر گوش شنوايي براي آنها يافت ميشود!
اكثر فروشندگان در سوپرماركتها و بدتر از آن در نانواييها از ماسك استفاده نميكنند در حالي كه روزانه مراجعات بسيار زيادي دارند. معلوم است كه از طرف نهادهاي مسوول حتي يك تذكر شفاهي دريافت نكردهاند و اگر به آنها محترمانه توصيه كني با واكنش تندشان روبهرو ميشوي! اتوبوسها و تاكسيها و مسافربرها وضعيت بهتري ندارند، امكانش هست كه در پاساژها افراد با فاصله اجازه ورود داشته باشند ولي موج، موج ميآيند و ميروند و هيچ ناظري نيست كه كاري بكند! كاملا روشن است كه صحنه اجتماع نيازمند اعمال مقررات سفت و سخت كرونايي است و براي فراگيري و تاثير آن ضابطان وزارت بهداشت كفاف نميدهد. پيشنهاد ميشود از خيل نيروهاي مسلح در نيروي انتظامي و ديگر نيروها استفاده شود چراكه تذكر يك مامور حتي يك سرباز قطعا از تذكر مردم عادي موثرتر است. اگر يك برادر وظيفه با ماسك و شيلد و حفاظت كامل روزانه يك خيابان را طي كند و در حد تذكر زباني امر به ماسك زدن كند از هزار تذكري كه ميدهد 500 مورد اثر كند و هزار برادر چنين كنند ما شاهد گام بلندي در رعايتها خواهيم بود. در بسياري از كشورها براي عدم ماسك گذاشتن جريمه سنگين در نظر گرفتهاند چرا در كشور ما براي اين امر حياتي اجازه داده ميشود كه بعضي افراد با جان مردم بازي كنند؟ وقتي شرايط عادي عبور و مرور و حضور ايمن مردم در خيابان كنترل نميشود يا توانش نيست، چگونه ممكن است اجتماعات هيجاني و پر احساس محرم را از فوران آمار قربانيان نجات داد؟ عدهاي آشكارا از دادن جان در اين راه سخن ميگويند ولي هرگز پاسخ نميدهند كه آيا جان زن و فرزند و همسايه و همكار هم دست ايشان است كه به راحتي از آن ميگذرند و مسووليتش را چگونه ميخواهند بپذيرند؟
محرم امسال، محرمي متفاوت
روضه و نوحه از طريق تلويزيون پخش شود يا در فضاي مجازي برگزار شود. به تبع اين تصميمات غذا دادن يا اطعام عزاداران حسيني در ماه محرم به ويژه تاسوعا و عاشوراي حسيني نيز تحتالشعاع مساله كرونا قرار گرفته است و همانطور كه ستاد ملي مديريت كرونا تاكيد كرده بايد با حفظ رعايت پروتكلهاي بهداشتي اين سنت ديرينه را انجام داد. چندي پيش در مصاحبت با يكي از دوستان اصفهاني كه مسوول حسينيه ارشاد اصفهان است، دريافتم كه در اين حسينيه نهتنها شيوه عزاداري به سبب شيوع كرونا تغيير كرده بلكه در يك حركت ابتكاري شيوه اطعام دادن به عزاداران نيز متفاوت از پيش است. اين حسينيه در هر شب از ۱۰ شب ابتداي محرم قريب به هزاران نفر را در قالب شام يا ناهار اطعام ميكرده است اما امسال تصميم گرفته شده كه همان مبلغي كه صرف اطعام اين ۱۰ شب ميشده در قالب كارتهاي هديه ۳۰۰ هزار توماني بين فقرا و مستمندان توزيع شود. اين اقدام و اين رويكرد مناسب با شرايط موجود اقتصادي قطعا بركت را به تكايا و خيمهگاههاي حسيني روانه ميكند و اطعام مهربانانه ايتام در شرايط بغرنج اقتصادي و شرايط سخت معيشتي ميتواند باري را از دوش برخي خانوادهها بردارد و موجبات رضاي خداوند سبحان را نيز فراهم آورد.
اهميت شيرمحمد اسپندار
او آهنگهايي را كه از راديو و تلويزيون ميشنيد با ساز دونلي مينواخت. نه فقط آهنگهاي بومي منطقه بلوچستان، هر آهنگي حتي آهنگهاي لري، تركي و... را. يعني اين تبحر را دارد كه آهنگهاي مناطق ديگر را هم بنوازد. از خصوصيات او آرامشي است كه دارد. مردي آرام، متين و بسيار كنجكاو. اين كنجكاوي در رسيدن او به جايگاه هنري امروزش بسيار موثر بوده. از نظر تخصصي درجه مهارتش از هر كسي در زمينه ساز دونلي بالاتر است. جوانهايي كه امروز در سيستان و بلوچستان دونلي مينوازند، قدرت نوازندگي آنها در حد شيرمحمد نيست. شيرمحمد اسپندار بيشك تنها نوازنده با مهارت و متخصص ساز دونلي در ايران است. بيجهت نيست كه نشان درجه يك هنري گرفته است. مديران ارشاد در منطقه تا جايي كه ميتوانند از هنرمنداني مانند شيرمحمد حمايت ميكنند اما مگر يك مدير در سطح استان چقدر توان كمك كردن دارد؟ متاسفانه در سطح وزارتخانه برنامهاي جدي براي حمايتي از هنرمندان به ويژه هنرمندان موسيقي نواحي وجود ندارد بنابراين دست مديران منطقهاي هم بسته است. تا جايي كه ميدانم شيرمحمد يك بار يك عمل جراحي داشت كه هزينه آن بالا بود. به طور اتفاقي خانم لاله اسكندري كه براي يك فيلم به منطقه آمده بودند در جريان مساله بيماري و هزينه بالاي عمل جراحي ايشان قرار گرفتند و بخشي از هزينه عملشان را پرداخت كردند. يعني كسي داوطلبانه هزينه را تقبل كرد، بنابراين مشكل جاي ديگر است. مشكل اختصاص ندادن بخش بودجه به مسائل معيشتي و از جمله درمان هنرمندان است. هيچ دولتي در اين همه سال نيامد به اين مساله توجه كند. هيچ راهكار و استراتژي مشخصي براي رفع مشكل معيشتي و درمان هنرمندان موسيقي نداشتند و نگاهشان به اين هنر تفنني بوده. مشكل اصلي را بايد در اين نوع نگاه به موسيقي و بهطور كلي به هنر ديد.