نقش تركيه در اختلافات داخلي دولت ليبي چيست؟
آنكارا بر سر دو راهي
مترجم: هديه عابدي
جنگ قدرت در لايههاي دروني دولت ليبي، تركيه را به يك منجلاب سياسي ميكشاند كه پيامدهاي آن قابل پيشبيني نيست.
مچاندازي در دولت وفاق ملي ليبي كه با تعليق وزير كشور قدرتمند كابينه، فتحي باشاغا به دست نخستوزير
فايز السراج به نقطه اوج خود رسيد، سوالاتي را در خصوص نقش تركيه در اين جنگ قدرت براي متحدان تركيه در ليبي به وجود آورده است. برخي معتقدند اين اختلافات براي تركيه اتفاق ناخوشايندي است اما برخي ديگر ميگويند اين مساله نشان ميدهد، آنكارا تصميم گرفته از باشاغا مرد شماره يك خود در ليبي در برابر سراج حمايت كند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «المانيتور» شرايط پيرامون تعليق باشاغا و ديگر تغييرات هفته گذشته در كابينه دولت وفاق ملي باعث شد برخي احتمال دهند، سراج اين «كودتا» را به راه انداخته تا جلوي طرح كودتاي باشاغا را بگيرد. باشاغا زماني خبر تعليق خود را شنيد كه در آنكارا به سر ميبرد. با اين حال منابع ليبيايي معتقدند، بعيد است تركيه دولتي را تضعيف كند كه در نوامبر سال گذشته ميلادي چندين توافق مهم در حوزه همكاريهاي نظامي و مرزبندي دريايي با آن به امضا رسانده است.
گمانهزنيها در خصوص كودتا از تحولاتي نشات ميگيرد كه پيش از اين زورآزمايي اتفاق افتاده بود.
روز 21 آگوست سراج و آگيلا صالح، رييس مجلس نمايندگان و بازوي سياسي نيروهاي خليفه حفتر كه با طرابلس ميجنگند به طور همزمان درخواست آتشبس دادند. برخي بندهاي طرح آتشبس كه با وساطت آلمان و امريكا به سرانجام رسيده بود مورد پسند آنكارا نبود. تركيه ميخواست نيروهاي خليفه حفتر كنترل شهرهاي استراتژيك و مهم سرت و الجفره را به دولت وفاق ملي واگذار كند اما سراج و صالح پيشنهاد دادند يك نيروي مشترك براي گشتزني در منطقه تشكيل شود. همچنان اين دو خواستار خروج همه نيروهاي خارجي و توقف فعاليت شبه نظاميان شدند؛ مسالهاي كه اصلا به مذاق آنكارا خوش نميآيد چراكه هزاران جنگجوي مورد حمايت خود را از سوريه به ليبي آورده و ميخواهد در اين كشور پايگاه دايمي داشته باشد.
سراج و صالح همچنين پيشنهاد دادند، درآمدهاي نفتي در «بانك خارجي ليبي» حفظ شود اما آنكارا بانك مركزي اين كشور را ترجيح ميدهد. آنكارا از سال 2011 تاكنون رابطه فوقالعادهاي با بانك مركزي ليبي داشته است؛ گواه آن نيز اينكه در 31 آگوست سال جاري و در بحبوحه تلاطم سياسي در طرابلس، توافقنامه همكاري ميان بانكهاي مركزي تركيه و ليبي به امضا رسيد.
به رغم اينكه تصور ميشد، سراج پس از آن همه كمك نظامي كه از تركيه براي مبارزه با حفتر دريافت كرد ديگر هيچ كاري را بدون هماهنگي آنكارا انجام نميدهد اما اعلام آتشبسي كه آنكارا آن را قبول ندارد، باعث ميشود سوالاتي در خصوص نقش تركيه مطرح شود.
تركيه پيشتر در ماه ژوييه و زماني كه متوجه شد سراج با اكراه توافق دريايي با آنكارا را امضا كرده از دست نخستوزير ليبي آزردهخاطر شده بود. مقامات طرابلس ميگويند سراج يك سال در برابر «فشارهاي بيامان» تركيه براي امضاي اين توافق مقاومت كرده بود چراكه احساس ميكرد به عنوان نخستوزير دولت انتقالي اجازه امضاي توافقهاي بينالمللي را ندارد و نگران بود اين توافق با مخالفت اروپاييها روبهرو شود. اما در نهايت زماني كه حفتر تهديد به تصرف طرابلس كرد و نيروهاي اسلامگراي دولت وفاق ملي طرف آنكارا را گرفتند، مجبور شد به اين توافق رضايت دهد.
به علاوه بسياري در طرابلس به اين باور رسيدهاند كه تركيه بيش از اندازه امتياز گرفته است در حالي كه حمايت نظامي آن از دولت وفاق ملي نتوانسته كنترل سرتاسر كشور را براي آن به ارمغان بياورد. مزدوران سوري تركيه نيز يكي ديگر از مسائلي است كه طرابلسنشينان را آزار ميدهد.
يكي ديگر از مواردي كه پس از درخواست آتشبس آنكارا را عصباني كرد اين بود كه سراج دعوت امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه براي سفر به پاريس را پذيرفت.
و آخرين مورد اعتراضات خياباني بود كه عليه دولت وفاق ملي در طرابلس به راه افتاد. نتيجهاي كه برخي ناظران از اين تحولات ميگيرند اين است كه باشاغا به مقام سراج چشم داشت و در حالي كه تلاش ميكرد از اعتراضات مردمي بهرهبرداري كند، مخفيانه سوار هواپيماي شخصي خود شد و به آنكارا رفت تا حمايت تركيه را نيز جلب كند. با اين حال سراج آن قدر جرات داشت كه باشاغا را معلق كند حتي اگر آن را اقدامي عليه آنكارا بدانند. يكي از رهبران جامعه مدني ليبي كه خواست نامش فاش نشود، معتقد است نبايد به اين زودي در خصوص نقش تركيه در اين زورآزمايي قضاوت كرد. او ميگويد رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه به خاطر برخي اقدامات سراج- از جمله برنامه او براي سفر به فرانسه- از دست او عصباني است و از نخستوزير خواسته مشاورانش را تغيير دهد اما نفوذ چنداني از سوي تركيه در جنگ قدرت طرابلس ديده نميشود. اين منبع در گفتوگو با المانيتور گفت: باشاغا براي ماندن در قدرت از دولت تركيه استفاده ميكند؛ سراج نيز همين كار را انجام ميدهد و از آنجايي كه سراج قدرت بيشتري دارد، توانسته باشاغا را بركنار كند. سراج نميتواند مستقل از آنكارا عمل كند. توسل باشاغا به فرانسه، ايتاليا و مصر براي رسيدن به مقام نخستوزيري باعث خشم تركيه و امريكا شده است.
او ميگويد، جناح مورد حمايت اخوانالمسلمين در درون دولت وفاق ملي كه با سراج مخالف است از اعتراضات مردمي براي رايزني در خصوص تشكيل دولتي جديد به رهبري باشاغا بهرهبرداري كرد. اما از سوي ديگر نقش باشاغا در سفر برنارد هنري لوي، روشنفكر فرانسوي به ليبي كه آنكارا او را دشمن خود ميداند، باعث خشم تركيه شده است.
جلال هارچائويي، تحليلگر مسائل ليبي در موسسه كلينيندل لاهه ميگويد، باشاغا كه پيش از جنگ نيز به آنكارا نزديك بود در طول جنگ 14 ماهه حفتر عليه طرابلس يكي از مهرههاي مهمي بود كه با تركيه همكاري ميكرد اما اين لزوما بدان معنا نيست كه آنكارا انگيزهاي براي تضعيف دولت سراج دارد مگر اينكه اين امر منافع راهبردي تركيه را تضمين كند.
او در گفتوگو با المانيتور گفت: جداي از ترديدهايي كه در مورد شايستگي او براي تصدي عنوان وزير كشور وجود دارد، باشاغا سياستمدار به شدت جاهطلبي است. او وزارت كشور را براي خود كافي نميداند. برخي ليبياييها معتقدند او سوداي نخستوزيري در سر دارد.
اين كارشناس ميگويد، تركيه در حال حاضر نميخواهد اوضاع به هم بريزد زيرا سراج كسي است كه با تركيه دو توافقنامه امضا كرده و اين اسناد هنوز به تصويب مجلس نرسيدهاند. تغييرات بيش از حد ميتواند، نقش تركيه را در ليبي شكنندهتر از قبل كند و اينكه آنكارا هنوز براي رسيدن به اهداف خود در ليبي راه زيادي در پيش دارد. هنوز براي توافق دريايي با ليبي كارهاي زيادي است كه بايد انجام شود. آنكارا كه فاصله زيادي از خط پايان دارد براي سرمايهگذاري روي يك سياستمدار ليبيايي ديگر عجلهاي ندارد.
هارچائويي ميگويد، اولويت تركيه ثبات دولت وفاق ملي است و امريكا نيز ظاهرا همين دغدغه را دارد. چند كشور خارجي باشاغا را يك تكنوكرات كارآمد ميدانند و از او خوششان ميآيد اما اين بدان معنا نيست كه او بايد به آرزوهاي خود دست يابد. اكنون چيزي كه از اردوگاه سراج ممكن است به گوش برسد اين است كه «خيلي خب؛ حالا كه تعليق از كار به اندازه كافي تو را آزرده خاطر كرده، اميدواريم به وزارت كشور بازگردي و اين جاهطلبيهاي سياسي را كنار بگذاري.» اما آنچه در عمل اتفاق ميافتد، مساله ديگري است. شايد همه اين جناحها و نيروها با هم آشتي كنند يا شايد جاهطلبيهاي شخصي باشاغا و رقبايش دولت وفاق ملي را بيش از اين تضعيف كند.
در هر صورت سراج به حمايت تركيه نياز دارد و هر چقدر هم كه بگوييم استراتژي تركيه در قبال ليبي عمدتا متكي بر مسراتهايهاي تركتبار و اعضاي اخوانالمسلمين بوده است، اين دولت سراج بود كه توافقنامههاي مهمي را با تركيه به امضا رساند. تضعيف سراج يا حمايت از باشاغا ميتواند سياست تركيه در قبال ليبي را با معضلهاي جديدي روبهرو كند. اگر آنكارا در اين دعوا طرف يكي را بگيرد ممكن است بين جناحهاي مليگرا و اسلامگرا(اخوانالمسلمين) در دولت وفاق ملي تفرقه بيفتد و گروههاي شبه نظامي رقيب در طرابلس و البته نيروهاي مسراته و طرابلس با يكديگر دشمن شوند. اين اتفاق تنها به سود حفتر و حاميانش تمام ميشود.
گروههاي شبه نظامي سركش به شدت از تعليق باشاغا خوشحال شده و آن را جشن گرفتهاند. همين امر ميتواند ثابت كند، جانبداري از يك طرف در اختلافات داخلي ليبي تا چه حد ميتواند خطرناك باشد. شبه نظاميان در برابر اقداماتي كه از حمايت بينالمللي برخوردار است نيز مقاومت كردهاند. از جمله اين اقدامات ميتوان به توافق 17 آگوست تركيه و قطر با دولت سراج براي تبديل نيروهاي مسلح به يك ارتش عادي اشاره كرد. در چنين شرايط ناپايداري اگر تركيه بخواهد فرد مورد نظر خود را به ليبي تحميل كند، ممكن است اين اقدام باعث شود اتحاد شكننده كنوني از بين برود.
در اين بين اعتراضات عليه حفتر، دولت وفاق ملي و كشورهاي مداخلهجو روز به روز شدت مييابد. آخرين نمونه آن درخواست جنبش احياي ليبي از سازمان ملل بود. برخي ديگر اميدوارند كه سيفالاسلام قذافي بتواند رژيم سابق را روي كار بياورد. اينها برخي از مخاطراتي است كه سرمايهگذاري تركيه در ليبي را تهديد ميكند.