بررسي ضرورتهاي تاريخنگاري جنگ تحميلي
دوم- طبعا تدوين تاريخ تحليلي جنگ تحميلي نياز به خارج كردن عمده اسناد و مدارك جنگ از حالت محرمانه دارد تا امكان تحقيق و بررسي موشكافانه همه مسائل جنگ از سوي محققان و نويسندگان و مورخان فراهم باشد. در بسياري از كشورها، گذشت 30 سال زمان مناسبي براي علني كردن اسناد رسمي است و طبعا ما هم بايد اسناد مرتبط با جنگ تحميلي را بعد از گذشت 32 سال در دسترس همگان قرار دهيم تا امكان بررسي مستقل آنها ايجاد شود. اينك دولت صدام وجود ندارد و موضع حكومت جديد عراق در قبال جمهوري اسلامي تغييرات جدي كرده است و بنابراين با آزادي عمل بيشتري ميتوانيم درباره انتشار اسناد دفاع مقدس تصميم بگيريم.
سوم- تدوين تاريخ تحليلي دفاع مقدس اساسا نميتواند «انحصاري»، «حكومتي» و «رسمي» باشد. نبايد «انحصاري» باشد چون همه محققان و پژوهشگران بايد به اسناد جنگ تحميلي دسترسي داشته و امكان نوشتن درباره جنگ و تبيين و تحليل تحولات آن را داشته باشند. نبايد «حكومتي» باشد چون اين جنگ را عمدتا مردم اداره كردهاند و نهادهاي برخاسته از متن مردم و محققان مستقل هم حق دارند در اين زمينه وارد عمل شوند و با نگاهي متفاوت از حكومتها در اين زمينه اقدام كنند. اين امر به معناي ممنوعيت و محدوديت نهادهاي حكومتي در تدوين تاريخ جنگ تحميلي نيست و صرفا به اين معنا است كه مسووليت داشتن برخي نهادهاي نظامي و پژوهشگاههاي وابسته به آنان در زمينه تدوين جنگ، نبايد مانع فعاليت پژوهشي ديگر محققان مستقل و غيرحكومتي باشد. نبايد «رسمي» باشد چون تاثير تاريخنويسي رسمي و اداري به اندازه تاريخنگاري غيررسمي و مردمي نيست زيرا باورپذيري و اعتماد مردم به نهادهاي غيررسمي بيشتر است.
چهارم- طبيعي است در زمينه تحليل مرتبط با شروع و تداوم و پايان جنگ تحميلي، اختلاف نظرهايي هم وجود داشته باشد و همگان بر نظر واحدي به اجماع نرسند. در عين حال بايد به اين نكته توجه كرد كه تدوين مستند و تحليلي تاريخ جنگ نميتواند بدون پشتوانه نظري و تاريخي و آمار و ارقام واقعي صورت بگيرد. تدوين تاريخ، بافتن حوادث نيست بلكه تحليل رخدادها است و بايد مستند و همراه با پشتوانه باشد. اختلاف نظرهاي مبتني بر اسناد و مدارك را ميتوان به تدريج به يكديگر نزديك كرد اما ديدگاههايي را كه اهداف خاص سياسي را ظاهرا در قالب تدوين تاريخ پي ميگيرند، نميتوان در كنار يكديگر قرار داد.
پنجم- يكي از بدترين اتفاقات مرتبط با تاريخنگاري جنگ تحميلي، تحريف آگاهانه و جعل عامدانه رخدادهاي جنگ با هدف خاص سياسي است كه متاسفانه از سوي يك جريان خاص در قدرت رخ داده است. آنان به دليل دشمني سياسي با شخصيتهاي خدوم كشور از جمله آيتالله هاشمي رفسنجاني و مهندس ميرحسين موسوي سعي دارند تاريخ جنگ را به شكلي بنگارند كه خدمات اين بزرگان محو شود و حتي به نوعي اين ياران امام را به خيانت متهم كنند. اين شكل از تاريخنويسي در واقع تحريف عامدانه تاريخ جنگ براي رسيدن به اهداف سياسي جاري است و طبعا به جاي آنكه از مقدمات به سوي نتيجه حركت كند، ابتدا نتيجه را مفروض گرفته و همه مقدمات را به شكلي تدارك ميبيند كه آن نتيجه مورد نظر را به همراه بياورد. طبعا عقدهگشايي سياسي و انتقامگيري از مخالف را نبايد تدوين مستند و بيطرفانه جنگ قلمداد كرد.
ششم- قطعا اين جنگ از بعد مردمي بودن در تاريخ جنگهاي بزرگ جهان كمنظير و شايد بينظير است و عمدهترين دليل پيروزي ايران در حفظ تماميت ارضي كشور را بايد مرهون رويكرد مردمي دفاع مقدس دانست. دفاع تا زماني كه دفاع بود واقعا «مقدس» بود و مردم با شوق و آگاهي و داوطلبانه در آن حضور داشتند و به همين دليل ناكامي نصيب دشمن شد در حالي كه نه سپاه در آن ايام سازماندهي درست و حسابي داشت و نه سازمان ارتش به قدري كارآمد بود كه بتواند از پس تجاوز دشمن برآيد. حضور وسيع و داوطلبانه مردم در عرصه دفاع مقدس، چه در قالب رزمنده و چه در شكل حامي مالي و تداركاتي جبهه و چه به عنوان حامي روحي و رواني رزمندگان و چه در صبوري زايدالوصف خانوادهها در مقابل بمبارانها و تخريبها و شهيد دادنها، اصليترين وجه تمايز دفاع مقدس با همه جنگهايي بود كه پيشتر شاهد آن بوديم. شايسته نيست كه مورخان، اين بعد مهم جنگ تحميلي و دفاع مقدس را ناديده بگيرند يا در حد واقعي به آن نپردازند و جنگ را در تصميمات فرماندهان نظامي و سياسي و تحولات ميداني آن خلاصه كنند.
هفتم- هيچ جنگي بدون خطاي در تصميمگيري نيست و بسيار اتفاق ميافتد كه فرماندهان نظامي يا مسوولان سياسي در محاسبات خود دچار اشتباه شوند و اقداماتي را انجام دهند كه اكنون از نظر تحليلگران و ناظران بيروني قابل نقد باشد. قطعا ميتوان در تاريخ جنگ تحميلي با اين موارد هم مواجه شد اما در تحليل اين گونه تصميمات و تدوين تاريخ اين فرازهاي جنگ به چند نكته بايد توجه كرد. اول اينكه تاريخ ديروز را نميتوان با منطق امروز مورد محاكمه قرار داد بلكه بايد در همان ظرف زماني و مكاني و همان شرايط خاص، آن تصميمات را مورد توجه و ارزيابي قرار داد. دوم اينكه نبايد ارزش خون شهدا و حماسهآفريني رزمندگاني كه مجري اين تصميمات مسوولان سياسي و فرماندهان نظامي بودهاند، كمرنگ شود و اجر شهادت و جهاد آنان ناديده انگاشته شود. سوم اينكه تجارب اين مقاطع مهم از تاريخ جنگ بايد برجسته شود تا درسي براي همه كساني باشد كه در آينده ممكن است در شرايط مشابه قرار بگيرند و سعي دارند گذشته را چراغ راه آينده قرار دهند.
هشتم- بسياري از فرماندهان جنگ تحميلي در حال تدوين خاطرات و تجارب خود از آن سالهاي حماسه و خون هستند و اين كاري بايسته است. بجاست از همه فرماندهان و تصميمسازان دوران دفاع مقدس درخواست كنيم كه در اين زمينه اقدام كنند و خاطرات حضورشان در جبهه را با همراه كردن تحليل درست و اسناد و مدارك معتبر تدوين كنند. در عين حال از همه اين عزيزان ميخواهيم كه تدوين تاريخ جنگ را با خاطرهنويسي همسان نپندارند و روايت شخصي خودشان را عين تاريخ تصور نكنند. تاريخنگاري جنگ يك كار جمعي و گروهي است و بايد همه زواياي جنگ تحميلي در كنار هم ديده شود و اين در حالي است كه در خاطرهنويسي تنها از منظر يك فرد به حوادث نگريسته ميشود. چه بسا فهم هر فرد از منظر خودش درست جلوه كند اما از نگاه كلان و از بالا و در يك بررسي همهجانبه، نارسا باشد. در تدوين تاريخ تحليلي جنگ تحميلي بايد جمعي اقدام كرد و به همه پرسشهايي كه اكنون در اذهان مطرح است، پاسخ داد و براي هر پاسخ و تحليلي بر اسناد و مدارك متقن تكيه كرد.
در پايان ياد و خاطره شهدا و ايثارگران را گرامي ميداريم و صبوري خانوادههايشان را مياستاييم و خود را قدرشناس كساني ميدانيم كه بر عهد دوران دفاع مقدس استوار ماندهاند و ايثارگري خود را ملعبه صاحبان قدرت و ثروت نكردهاند.
حزب مجمع ايثارگران - هفته دفاع مقدس سال 1399