طي روزهاي گذشته، تصميم اداره كل راه و شهرسازي استان خراسانجنوبي مبني بر احداث جادهاي چهار بانده در محور بشرويه به بجستان به سرعت در صدر اخبار محيطزيست قرار گرفت و واكنشهاي مختلفي را هم به دنبال داشت. از آنجايي كه پروژههاي حمل و نقل اعم از فرودگاه، راهآهن، جادهها و راههاي آبي جزو پروژههايي هستند كه ممكن است اثرات مشخص و ناسازگار زيستمحيطي داشته باشند لذا معمولا نياز به تهيه گزارش ارزيابي زيست محيطي دارند.
اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه پروژههاي خطي مانند جادهها احتمال تاثيرگذاري تخريبي بيشتري بر منابع محيطزيست دارند، چنانچه يك جاده ميتواند بر حياتوحش خشكي، اثرات احتمالي ناسازگار بلندمدت و برگشتناپذير داشته باشد. ازجمله اثرات منفي مهم اين پروژهها ميتوان به كاهش زيستگاه و تكهتكه شدن، توزيع گونهها خارج از نواحي ساخته شده، مرگ و مير مستقيم در جاده، آلودگي و برخي ديگر اثرات بر محيط فيزيكي و شيميايي اشاره كرد.
معمولا گزارشات ارزيابي پروژههايي از اين دست در دسترس عموم قرار ميگيرد و به همين منظور روزنامه اعتماد موضوع را از دفتر مديركل حفاظت محيطزيست خراسانجنوبي و دفتر ارزيابي سازمان حفاظت محيطزيست پيگيري كرد.
حسن اكبري، مديركل حفاظت محيطزيست خراسانجنوبي در گفتوگو با «اعتماد» گفت: «وقتي بناست كه يك جاده در داخل منطقه حفاظت شده سازمان محيطزيست احداث شود، اولين قدم اين است كه دستگاه متولي يعني راه و شهرسازي موضوع را از سازمان محيطزيست درخواست كند. مشاور فني راه و شهرسازي در اين درخواست گزينهاي را كه از نظر فني و اقتصادي بهينه است، به عنوان گزينه موردنظر از محيطزيست استعلام ميكند. محيطزيست هم ابتدا وضعيت قانوني و فني خود را چك ميكند و اگر بنا باشد كه مجوز بدهد، آنگاه درخواست ارايه گزارش ارزيابي اثرات زيستمحيطي ميكند. گزارش ارزيابي اثرات زيستمحيطي ممكن است كه گزينه پيشنهادي را با يكسري شرايط تاييد و ممكن است كه حتي آن را در كل رد كند. جاده بشرويه به بجستان اصلا به اين مرحله نرسيده و فقط از طريق راه و شهرسازي طرح موضوع شده است. سازمان محيطزيست هم اعلام نظر در مورد امور جاده از مناطق را به استانها واگذار نكرده و اين مهم دراختيار دفتر زيستگاهها است، براساس بررسي كه دفتر زيستگاهها انجام داده، با اين طرح به دليل عبور از دو منطقه مخالفت شده.»
آيا واقعا كريدور يوزها در خطر است؟
به گزارش ايسنا، انجمن يوزپلنگ ايراني با ارسال نامهاي به دفتر زيستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محيطزيست تاكيد كرده كه دو منطقه حفاظت شده افتخاري در استان خراسانرضوي و منطقه حفاظت شده مظفري در استان خراسانجنوبي، هسته مركزي كريدور احتمالي تردد يوزپلنگهاي يزد و خراسانجنوبي و يوزهاي سمنان و خراسانرضوي هستند و اخيرا نيز رد و نمايه يوزپلنگ در منطقه حفاظت شده مرزي خواف ثبت شده كه نشاندهنده حركت اين گونه از زيستگاههاي اصلي در مركز به سوي زيستگاههاي شرق كشور است.
اما مديركل حفاظت محيطزيست خراسانجنوبي ميگويد: «اين واقعيت را نميتوان منكر شد كه در دهه ۸۰ كه وضعيت يوز نسبت به الان بهتر بود، عمده مشاهدات يوز در حوزه ايران مركزي و شرق كشور در پناهگاه حياتوحش نايبندان طبس و مناطق غرب آن كه در حوزه استان يزد واقع شدهاند، اتفاق ميافتاد. اما طي دو دهه گذشته، در منطقه حفاظت شده مظفري و افتخاري هيچگونه مستنداتي از حضور يوز مشاهده نشده، ضمن اينكه حتي آثار قطعي حضور گونه را هم در اختيار نداريم. در شرايط فعلي در نايبندان هم كه زيستگاه خوب يوزپلنگ است، متاسفانه تنها چند قلاده يوز نر ديده شده و هيچ يوز مادهاي ثبت نشده است. خيلي از صحبتهايي كه تا الان در مورد يوز در اين دو منطقه اعلام شده، وجاهت علمي و فني ندارد.»
حسن اكبري در عين حال اظهارنظر انجمن يوزپلنگ ايراني را در اين مورد قبول ندارد و ميگويد: «من از سالها پيش كه در استان يزد خدمت ميكردم، پيگير وضعيت يوز بودهام و منكر كارهاي خوب انجمن يوزپلنگ ايراني هم نيستم اما واقعيت اين است كه ما نبايد بدون بازديد و بررسي ميداني و صرفا براساس يكسري نقشهها و مدلسازيهاي بدون كنترل ميداني اظهارنظرهايي كنيم كه نتوانيم از آنها دفاع كنيم. قطعا در زمانهاي دور يوز قلمروهايي گسترده داشته اما الان در حوزه ايران مركزي كه نايبندان و مناطق يزد در آن واقع شده، سالهاست يوز مادهاي ديده نشده بنابراين هسته مركزي زيستگاه همين الان زير سوال رفته ديگر چه برسد به كريدورها. در مناطقي مثل منطقه مظفري كه از آنها به عنوان كريدور ياد ميشود هم وضعيت با چيزي كه عنوان شده، خيلي فرق دارد. ضمن اينكه وقتي به سوابق برميگرديم، حداقل طي ۲۰ سال اخير بايد مشاهداتي وجود داشته باشد كه بتوانيم ادعا كنيم اين منطقه خاص كريدور يوز است اما طي ۲۰ سال گذشته ما در منطقه مظفري مشاهداتي از يوز نداشتهايم بنابراين نميتوان با اين قطعيت صحبت كرد.»
در سال ۲۰۱۷ ميلادي مقالهاي با عنوان «تركيب برازندگي محيط و منظر و ارتباط زيستگاهي به منظور حفاظت از آخرين جمعيت بازمانده يوزپلنگ آسيايي» توسط انتشارات وايلي (Wiley) منتشر شد كه در آن محسن احمدي و همكارانش هستههاي مركزي زيستگاههاي يوز و كريدورهاي ارتباطي بين زيستگاههاي شمالي و جنوبي را معرفي كردند. در اين مقاله ضمنا به مناطق زيستگاهي مناسبي اشاره شده كه حفاظت و اتخاذ شيوه مديريت سازگار در آنها ميتواند براي يوز موثر واقع شود. نويسندگان اين مقاله وسعت زيستگاههاي اصلي يوز را در حدود ۴۹.۱۴۴.۵ كيلومتر مربع يعني تقريبا ۶.۳درصد از دشت مركزي تخمين زدهاند.
آنها در ضمن اشاره ميكنند كه ارتباط ميان لكههاي جمعيتهاي شمالي و جنوبي يوز در نتيجه برازندگي پايين محيط و منظر بين آنها محدود است اما اين احتمال هم هست كه بتوان از طريق راه باريكهها و كريدورها به جابهجايي يوزها كمك كرد. براساس نقشهاي كه در اين مقاله ارايه شده، ۶ هسته مركزي براي يوز مطرح است كه از ميان آنها توران و نايبندان طبس به جاده مورد اشاره نزديكتر هستند اما براساس همين مقاله هم منطقه حفاظت شده مظفري و افتخاري كه از آنها به عنوان ميانگذرهاي موقت پيشنهادي در حدفاصل هستههاي مركزي ياد شده، جزو نقاطي نيستند كه حضور يوز در آنها مستند شده باشد.
ارزش زيستگاهي دو منطقه حفاظت شده مظفري و افتخاري
حسن اكبري، مديركل حفاظت محيطزيست خراسانجنوبي ميگويد: «عدم مشاهده يوز در مناطق حفاظت شده مظفري و افتخاري به اين معنا نيست كه اين مناطق ارزش زيستگاهي ندارند. موضوع جاده اين است كه اگر زده شود، برخي شهرستانها از مسير جاده مشهد حذف ميشوند و بالطبع رونق اقتصادي به واسطه جاده از آنها گرفته ميشود. بشرويه از اين جاده ذينفع است در حالي كه الان ماشينهاي غرب مثل كهگيلويه، بوشهر و يزد كمتر از بشرويه عبور ميكنند و اين مساله روي مسائل محيطزيست سايه انداخته اما حتي اگر اين موضوع هم نبود وقتي كه يك جاده دو منطقه حفاظت شده محيطزيست را قطع ميكند، محيطزيست طبيعتا مخالفت ميكرد. ما در دو منطقه حفاظت شده افتخاري و مظفري گونههايي داريم كه ارزش حفاظتي آنها كمتر از يوزپلنگ نيست و ما بايد مواضع محيطزيست را جدي بگيريم و از آنها حفاظت كنيم اما ربط دادن حفاظت از مناطق مظفري و افتخاري به گونه يوز يك جورهايي ظلم در حق يوز است.»
او به كمبودهاي اين دو منطقه اشاره كرده و ميگويد: «مهمترين مشكل ما در مناطق حفاظت شده در حال حاضر بحث نيرو است مخصوصا در استان خراسانجنوبي كه عمر چنداني هم از ارتقاي آن به استان نميگذرد. زماني كه مناطق حفاظت شده در اين استان انتخاب شده، دولت در شرايطي خاص قرار داشته لذا اجازه استخدام تا همين سال پيش هم به آن شكل كه بايد داده نشده و طبيعي است كه استان نتوانسته ظرفيت نيرويي خود را تامين كند و در حال حاضر در كل استان از حدود ۴۰۰ رديف پستي، ۸۰ رديف پستي اشغال شده داريم يعني با يكچهارم ظرفيت كار ميكنيم. طبيعي است كه وقتي تعداد نيرو بسيار اندك و وسعت مناطق بسيار زياد باشد، كار سخت ميشود.»
اكبري در بخش ديگري از سخنانش ميگويد: «وسعت استان، كويري بودن مناطق حفاظت شده، دشواري گشت و كنترل به دليل امكانات ضعيف حمل و نقل و ترابري همه از جمله موانع پيش روي ما در محيطزيست هستند. خودروهايي كه الان براي حفاظت از مناطق تحت مديريت سازمان محيطزيست داريم، هم از نظر تعداد محدود هستند و هم به لحاظ فرسودگي وضعيت خوبي ندارند. ناوگان خودرويي استان در حال حاضر خيلي ضعيف است و سالهاي سال است كه استان اعتبار كافي ندارد كه محيطزيست يگان خود را تجهيز كند. در نتيجه با ناوگان فرسودهاي مواجه هستيم كه نميتواند از طبيعت آنطور كه بايد حفاظت كند. درست است كه در حوزه تقويت منابع آبي (ساخت آب انبار و آبشخور) كارهاي خوبي انجام شده اما از نظر پاسگاه و محيطباني همچنان مشكل وجود دارد. البته سال قبل و امسال سهميهاي براي استخدامي سازمان محيطزيست لحاظ شده كه اميدواريم بتوانيم جبران كمبودها را بكنيم و از حياتوحش و طبيعت آنطور كه شايسته است، حفاظت كنيم.»
عدم مشاهده يوز در مناطق حفاظت شده مظفري و افتخاري به اين معنا نيست كه اين مناطق ارزش زيستگاهي ندارند. موضوع جاده اين است كه اگر زده شود، برخي شهرستانها از مسير جاده مشهد حذف ميشوند و بالطبع رونق اقتصادي به واسطه جاده از آنها گرفته ميشود. بشرويه از اين جاده ذينفع است در حالي كه الان ماشينهاي غرب مثل كهگيلويه، بوشهر و يزد كمتر از بشرويه عبور ميكنند و اين مساله روي مسائل محيطزيست سايه انداخته اما حتي اگر اين موضوع هم نبود وقتي كه يك جاده دو منطقه حفاظت شده محيطزيست را قطع ميكند، محيطزيست طبيعتا مخالفت ميكرد.