استاد الاساتيد آواز ايران محمدرضا شجريان
عزيز قاسمزاده
وقتي به چهرههاي تاريخساز سرزمينمان نظر ميكنيم مردان و زنان اثرگذار بسياري را ميتوان يافت كه ملت ما به خاطر عظمت فرهيختگي آنها، فخر به جهاني ميفروشند. اما در بين همه آن مردان و زنان محبوب و تاريخساز عده كمتري در جهان نهان مردم حضوري مدام دارند و چشمه اميد مردمان را به هنگامه يأس برميافروزند. با همه اين تفاسير اما حساب خسرو آواز ايران را بايد از حيث ميزان محبوبيت و تاثيرگذاري اجتماعي، استثنايي در ميان استثناهاي تاريخ دانست. كاريزماي او تنها محصول هنر بيبديل و بينظير و جانشينناپذير او نيست كه اگر تنها به خدمات هنري و آوازي او هم اشاره كنيم بايد از رنسانس آوازي او سخن بگوييم و اين تعبير گرچه در جاي خود قابل تحليل و بررسي است اما فهرستوار براي به كار بردن اين تعبير ميتوانم به دلايل زير بسنده كنم.
1- گسترش موتيفهاي شعري و تحريري در آواز ايراني
2- كاربردي كردن گوشههاي مهجور در آواز ايراني
3- احياي مركبخواني به شكل عميق و دقيق و نوين
4- استفاده از بمخواني به شكلي مستقل در آواز ايراني چه كه سنت آوازخواني پيش از شجريان بر پردههاي متوسط و اوج استوار بود اما شجريان بزرگ آوازهاي مستقلي در پردههاي بم اجرا كرده كه پيشينه تاريخي به معناي اينكه بتوان آن را در آوازخواني ديگران جستوجو كرد، وجود ندارد.
5- احياي آموزش درست و اصولي آواز ايراني
در ميان خوانندگان نسل گلها تا به امروز تنها استاد شجريان است كه با تربيت شاگرداني كه برخي از آنها از مراجع آوازي ايراني محسوب ميشوند، به ارتقاي موقعيت آوازي در زمانه ما ياري رساندهاند. تقريبا جز تربيتيافتگان مكتب شجريان اساتيد ديگر شاگرداني پرورش ندادهاند كه اشراف كافي و وافي بر مجموعه رديف بهطور كامل داشته باشند و بتوان از آنها به عنوان مراجع آوازي ياد كرد. استادان محسن كرامتي، علي جهاندار، قاسم رفعتي، مظفر شفيعي و حميدرضا نوربخش مهمترين و كانونيترين حلقه شاگردان استاد شجريان هستند. در كنار اين چند تن زندهياد ايرج بسطامي خواننده خوشالحان سفر كرده با صدايي يونيك به تعبير درست صديق تعريف از مهمترين خروجيهاي كلاس استاد شجريان بود.
6- عاريتگيري از گوشههاي دستگاهها و آوازها در دستگاهها و آوازهاي ديگر
7- تكميل و انتقال گوشههاي محلي در آواز ايراني بهگونهاي كه فراتر از جغرافياي محدود تبديل به لحني تازه در موسيقي دستگاهي ايران شده است. در اين باره به آوازهاي آستان جانان ميتوان اشاره كرد.
8- تنوع و تكثر لحن و جملهبندي در دستگاهي واحد به عنوان نمونه در بيات ترك و سهگاه ميتوان به آثاري از استاد در آستان جانان، دل مجنون، در خيال، رسواي دل و آسمان عشق اشاره كرد كه كاملا با يكديگر متفاوتند و از حيث گستردگي تنوع قابل اعتنا هستند.
9- به لحاظ بهداشتي كردن صدا و استفاده درست از حنجره بهرغم پيچيدگي شيوه استاد شجريان، مكتب او قابليت ارايه متديك براي آموزش آواز ايراني را بيش از ساير شيوهها داراست و اگر هنرجويي بهطور جدي و دقيق روي شيوه استاد شجريان متمركز شود، بهتر ميتواند نقاط ضعف و قوت جغرافياي صدايش را وارسي و با رفع معايب به نقطه مطلوبتري نقل مكان كند. علت اينكه در دو، سه دهه اخير بسياري از خوانندگان به شيوه استاد شجريان رجوع كردهاند در همين نكته نهفته است. به تعبير خود استاد او خروجي همه خوانندگان پيش از خود است و محاسن همه آنها را در خود جمع آورده و معايبشان را به كناري نهاده. اين امر مغتنم كمك بسيار بزرگي به آموزش آواز ايراني كرده است.
درباره مكتب آوازي او به همين فهرست نهگانه اشاره ميكنم گرچه قبلا در مقالهاي با عنوان «مكتب آوازي شجريان بيبديل، بينظير و جانشينناپذير» در هفتهنامه گيلان بهتر با شواهد آوازي متعدد به دلايل ۱۶گانه و به صورت تخصصي به اين امر پرداختهام و در منزل استاد شجريان مقاله را خدمت ايشان تقديم كردم كه بسيار مهربانانه و لطيف با آن روبهرو شدند اما راز محبوبيت او به نكاتي كه اشاره رفت، بسنده نميتوان نمود. او جمع معاني بود. خود را در عين حال كه خاك پاي مردم ايران ميناميد صداي ملت ايران ميخواند. شجريان معتقد است كه هنرمند زير پروژكتور افكار عمومي است و كمترين اشتباهي برايش تبعات بسيار دارد. او از همين رو بهشدت به رفتار اجتماعي خود نظر داشت. اما اين نظر كردن بر سبيل زندگي عاريتي نبود، بلكه از زندگي اصيل او نشأت ميگرفت. ميان موجسواري با افكار عمومي و اينكه بازتاب رنج تودهها بودن و با دردها و رنجهاي آنها گريستن و با شادي آنها شاد شدن و با اضطراب و نگرانيهايشان همراه شدن، او را به خسرو بيبديل آواز ايراني تبديل كرده است. داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر اين نقش به خون شسته نگارا تو بمان
خواننده