عادت كردهايم
صحبت افول بسياري از ارزشهاي اجتماعي طي دهه گذشته است كه حالا در فقدان آن خيلي از كاركردهاي آن را ديگر در شرايط نامناسب و به تعبيري بحراني نميتوانيم تجربه كنيم. مثلا همين كه در دوران 8 سال جنگ تحميلي خيلي از كمبودها را صبوري كرديم ولي اين روزها ديگر صبوري نميكنيم. خيلي از ارزشهاي اجتماعي اينك جايشان كمرنگ و كمرنگتر شده است. با اين حال باز هم ميگوييم بله جاي انتقاد به روشها و كيفيت كارهايي كه براي مديريت اين بيماري به كار بسته شد، وجود دارد. اما از يك مساله مهم نبايد غافل شد. وقتي جستوجو ميكرديم كه چرا ما با وجود آنكه ميدانيم براي درمان كوويد19 هيچ داروي قطعي وجود ندارد و هنوز واكسن مطمئني براي ايمن شدن در برابر آن ساخته و در دسترس نيست به اين نكته برخورديم كه در جوامع ديگري كه در دسته كشورهاي توسعهيافته تقسيمبندي شدهاند، اعتراضات گسترده و بسيار شديدي نسبت به استفاده از ماسك بروز و ظهور يافته است. اين از جمله همان شانسهاي بزرگ است. پس خيلي از رفتارهاي ما و دولتهايمان در مواجهه با اين بيماري شباهت دارد. از اين شباهت و نقطه اشتراك بايد به يك نكته مهم برسيم؛ چرا وقتي بسياري از اطلاعات و دادههاي مهم در پيشگيري را ميدانيم ولي نميتوانيم وضعيت پيشآمده را مديريت كنيم؟ اشتباهي كه مرتكبش ميشويم، اين است كه فكر ميكنيم همه هشدارها را ميدانيم و همه دستورالعملها را دادهايم. همين روزها كه پي در پي با ثبت ركورد مرگ هموطنانمان درپي ابتلا به كوويد19 دچار شديم، پرسش اين بود كه چه مطلبي بنويسيم كه اثرگذار باشد چراكه گمان ميكرديم و ميكنيم همه گفتنيها را گفتهايم. همه آنچه پزشكان و كارشناسان عرصه سلامت داشتهاند را منعكس كردهايم و همه دستورالعملها را مرور كردهايم. چه حرف جديدي براي مردم داريم. آنچه بايد نگرانش باشيم، اين است كه درباره اين ويروس و اين بيماري هم دچار «عادت» و «روزمرّگي» شدهايم. بياييد به روزهاي اسفند سال گذشته يعني آن روزهاي نخستي كه بهطور رسمي شيوع و مرگ ناشي از كرونا را پذيرفتيم، بازگرديم. همان روزهايي كه از شدت وقوع مرگها و ناباوري آنچه پيش رويمان بود و حاكم شدن جو نگراني و استرس، پرستاران و پزشكان را به چالش شادي دعوت كرديم تا فضا را تغيير دهيم. آن زمان به سبب ناشناختهتر بودن ويروس و عملكردش ترسيده بوديم و هر دستورالعملي را با جديت اجرا ميكرديم. اما رفتهرفته از اين انضباط سخت خسته شديم و رفتهرفته شدت در انضباط را كاهش داديم. به عددهايي كه از مرگ عزيزانمان به دليل ابتلا به كرونا ارايه ميشد، عادت كرديم و مفهومش را از ياد برديم. روزهاي اول تا همين الان مرتب اين گزاره را ميگوييم اين عدد كه آمار واقعي نيست و با همين تشكيكها خودمان را به چالشي انداختيم كه در آن از اصل ماجرا غافل شديم؛ سهلانگاري در برابر ويروس كرونا مساوي با مرگ است. حالا برگرديم به همان بحث اوليه. همه ايدههايي كه داريم متوجه ديگران است و در اين مدت ما همه از ديگران اعم از مردم غير از خودمان و دولت و نهادهاي مسوول ميخواهيم، كارها و برنامههايي را انجام دهند. اما آيا ايدهاي براي كنترل كرونا داريم كه «بايد» اول آن متوجه خودمان باشد. اگر چنين ايدهاي داشته باشيم به جاي عادت به دستورالعملهاي ديگران حواسمان متوجه خودمان شود.