كوكلاكس كلن
مرتضي ميرحسيني
اولين بار سروكله آنها در چنين روزي از سال 1865 در شهر پولاسكي ايالت تنسي پيدا شد. گفتهاند آنها گروهي از كهنهسربازهاي ائتلاف ايالتهاي جنوبي بودند كه خودشان را كوكلاكس كلن ميخواندند و در واقع انجمني مخفي و زيرزميني بودند كه حاضر به پذيرش حقوق انساني و شهروندي سياهان نميشدند و برخورداري از يك زندگي عادي را هم حق آنان نميدانستند . طبق نوشته سايت هيستوريداتكام اسم اين انجمن، هم به واژه يوناني «حلقه» و «محفل» اشاره داشت و هم عبارت «دار و دسته» در فرهنگ سِلتي در ذهن تداعي ميكرد. هر چند پايهگذاران اين انجمن- براي خوشآهنگتر كردن-كمي آن را دستكاري و به جاي حرف سي از كا استفاده كردند و به اين ترتيب تركيب كوكلاكس كلن ساخته شد. اين انجمن به سرعت در شهرها و ايالتهاي ديگر عضوگيري كرد و شاخههاي نظامي خود را هم توسعه داد. اعضاي آن ميخواستند با به كارگيري خشونت و ايجاد وحشت، برتري سفيدپوستها بر نژادهاي ديگر به ويژه سياهان را حفظ كنند و به نظم و مناسبات اجتماعي به جاي مانده از دوران پدرها و پدربزرگهاي خودشان وفادار بمانند. آنقدر در استفاده از خشونت افراط كردند كه يكي از ژنرالهاي ائتلاف سابق جنوب به نام ناتان بدفورد فوررست كه نقش مهمي هم در تشكيل و توسعه انجمن داشت، تصميم به انحلال آن گرفت كه البته نتوانست. خشونت و خونريزي در مناطقي كه سياهان نقش پررنگتري در اجتماع داشتند بيشتر بود و گاهي به قساوت شبيه ميشد. مثلا در چند ايالت شماري از سياهان فعال را زندهزنده پوست كندند يا پس از مُثله كردن در آتش سوزاندند. معمولا شبها و گروهي سراغ قرباني نگونبخت ميرفتند، نقابي پارچهاي به صورتشان ميزدند و بيشتر اوقات كار را با زخمي كردن و ترساندن او يا تخريب بخشي از اموال يا خانهاش خاتمه ميدادند. هر چند تعداد زيادي را هم كشتند. هميشه مسلح بودند، گاهي در شهرها آشوب به پا ميكردند و گاهي هم مانع برگزاري درست انتخابات ميشدند، چون دست دولت براي مهارشان كوتاه بود، گروهي از شهروندان در چند ايالت دور هم جمع شدند و دستههايي براي مبارزه با آنان تشكيل دادند. بارها ميان دو طرف زدوخوردهاي مسلحانه درگرفت و اين خودش بيشتر به خشونتها دامن زد و ناامني و هراس را تشديد كرد. سرانجام سال 1871 قانوني براي تدبير اين بحران تصويب شد و دولت مركزي امريكا اجازه پيدا كرد از نيروهاي نظامي براي سركوب كوكلاكس كلن استفاده كند. ارتش به دستور مستقيم رييسجمهور يوليسيز گرانت عدهاي از اعضاي اين انجمن را كشت و عده بسيار بيشتري را زنداني و تنبيه كرد و عملا بساطشان را برچيد. تا آنجا كه وقتي ديوان عالي امريكا، قانون سركوب كوكلاكس كلن را نقض قانون اساسي و باطل اعلام كرد چند سالي از سركوب آخرين دسته بزرگشان ميگذشت. البته نه كوكلاكس كلن ريشهكن شد و نه باور به برتري سفيدپوستها بر سياهان از بين رفت. اين زخم در قرن بيستم ابتدا در سالهاي دهه 1910 و 1920 در خشونتهايي كه ضد مهاجران شايع شده بود بعد در دوره اوج فعاليت جنبش حقوق سياهان يعني دهههاي 1950 و 1960 در خشونت پليسها و برخي شهروندان نژادپرست سر باز كرد و به وضوح خودش را نشان داد. حتي در همين قرن اخير هم حوادثي مثل تيراندازي در كليساي چارلستون(2015) و تظاهرات نژادپرستان شارلوتزويل(2017) و تيراندازي در الپاسو تگزاس(2019) فقط چند نمونه از تداوم روحيه برتريجويي نژادي بخشي از سفيدپوستان امريكا محسوب ميشود.