۵۳ سال پس از مرگ اسطوره
تختي اگر امروز بود چند ميليون فالوور داشت؟
علي ولياللهي
امروز ۱۷ دي ماه ۱۳۹۹ است. ۵۳ سال از مرگ غلامرضا تختي ميگذرد. در اين مدت تمام زير و بم زندگي شخصي، اجتماعي و دوران حرفهاي بزرگترين اسطوره ورزش ايران شخم زده شده است. كار حتي به بررسي ريزترين مسائل شخصي تختي و مشكلات زناشويياش با شهلا هم كشيد. البته شايد باز هم هنوز ناگفتههايي از آن دوران باقي مانده باشد كه شايد هيچوقت برملا نشوند. فارغ از اين مسائل يكي از نكات همچنان قابل بحث نسبت تختي با زمانه خودش است. يكي از راههاي بررسي اين موضوع هم استفاده از مهندسي معكوس است. يعني به جاي اينكه بفهميم زمانه تختي چه تاثيري در فرآيند «تختي شدن» تختي داشت، ميتوانيم بپرسيم اگر امروز تختي زنده بود چه نسبتي با جامعه پيدا ميكرد.
بياييد فرض كنيم مرحوم تختي با همان هيبت دوران اوجش در زوگار ما زيست ميكرد. يعني مثلا امروز داشت خودش را براي سومين يا چهارمين المپيك پياپي آماده ميكرد. در حالي كه در المپيكهاي ريو و لندن و شايد هم پكن طلا گرفته بود. اين فرض ناشي از يك كنجكاوي هميشگي است. اين كنجكاوي كه تغيير شرايط و بسترها چه تاثيري در روند اتفاقات دارد. اينكه شخصيتهاي برجسته تاريخ تا چه حد محصول زمانه خود هستند و تاكجا ميتوانستند روي شرايط اثرگذار باشند. نويسندهها مخصوصا از اين كارها زياد ميكنند. هيتلر را برميدارند و در يك صبح زمستاني برلين قرن بيستويكم را از خواب بيدار ميكنند و ناپلئون را ميگذارند توي انتخابات رياستجمهوري فرانسه. فوتباليها تلاش ميكنند حدس بزنند اگر پله امروز بازي ميكرد، قيمتش چقدر ميشد يا اگر مارادونا امروز به ناپولي ميپيوست آيا ميتوانست همان مارادوناي معروف شود؟ خيلي از اين جابهجاييها هم طنزآميز ميشود. مثل كاري كه تلويزيون خودمان در دو سال گذشته انجام داد و يك بار سعدي و حافظ را به برنامه تحويل سال دعوت كرد و يك بار هم در ايام محرم با حر، شمر و يزيد جلسه پرسش و پاسخ تشكيل داد.
آوردن مرحوم تختي به روزگار معاصر جنبههاي زيادي دارد. مهمترين جنبهاش ميزان محبوبيت و تاثيرگذاري اوست. به گواه تاريخ تختي محبوبترين چهره تاريخ ورزش ايران است. به قول بچههاي امروزي «تختي سلبريتي بود، وقتي سلبريتي بودن مد نبود.» تصور اينكه يك نفر چطور ميتواند در دوراني كه تمام وسايل ارتباط جمعي چند ستون ورزشي روزنامه، دو مجله هفتگي ورزشي و دو، سه كانال نيمهوقت راديو و تلويزيون است، اينقدر محبوب شود كه تمام ايران او را بشناسند، سخت است. تختي اما اين كار را كرد. موفقيت ورزشي در كنار چهره مردمي او به همراه فعاليتهاي سياسياش در بستر خاصي از تاريخ با مختصات مشخص باعث شد نام تختي در تاريخ ايران و بين مردم جاودانه شود. حالا اگر همه ويژگيهاي فردي تختي را بدون مختصات تاريخياش به سال ۱۳۹۹ بياوريم چه اتفاقي ميافتد؟
واژه سلبريتي تازه چند سال است كه وارد فرهنگ لغت مردم ايران شده است. قدمتش اندازه پا گرفتن شبكههاي اجتماعي است. درست از زماني كه «ديده شدن» مهمتر از «دليل ديده شدن» شد. امروز ايران سلبريتيهاي زيادي دارد. آدمهايي با ميليونها دنبالكننده كه چندان ويژگي خاصي هم ندارند جز اينكه بلدند چطور زياد ديده شوند. بلدند چطور نگاهها را هر طور شده به سمت خودشان جلب كنند. نه اينكه همه سلبريتيها اين شكلي باشند. همين امروز خيلي از ورزشكاران و هنرمندان موفق هم در شبكههاي مجازي فعال و اتفاقا خيلي هم پرمخاطب هستند. اما وقتي پرمخاطبترين اينستاگرامر ايراني دختري است كه به واسطه تهديد به خودكشي در فراق «ساسي مانكن» مشهور شده يعني در فرمول معروفيت پارامترهايي نظير تلاش، خلق كردن، كاري را به سرانجام رساندن و چيزهايي از اين دست سهم كوچكي دارد. در چنين شرايطي تختي چه جايگاهي پيدا ميكرد؟
اينكه مرحوم تختي اگر با همان مختصات دهه چهل امروز زيست ميكرد، چقدر محبوب ميشد سوالي است كه نميتوان پاسخش را به درستي داد. دو حالت بيشتر وجود ندارد. يا مرحوم تختي مثل مرحوم شجريان و چند تن ديگر از بزرگان پايش را در اين آشفته بازار لايك و كامنت و استوري و لايو نميگذاشت و از رسانهها فراري ميشد يا اينكه خيلي شيك براي خودش صفحهاي تدارك ميديد و بخشي از زندگياش را از اين طريق با طرفدارانش به اشتراك ميگذاشت. در حالت اول احتمالا نام تختي را هر از گاهي بين اخباري كه به صورت رگباري به سمتمان ميآيد، ميشنيديم. خبرهايي در مورد پيروزيهاي ايشان در مسابقات بينالمللي يا كمك به سيلزدگان و زلزلهزدگان چهار گوشه كشور. همچنين ممكن بود خوي مصدقيگري مرحوم هم بروز كند و همان طور كه در آن دوران به حصر مرحوم مصدق معترض بود در اين دوره نيز به حصر ساير بزرگان اعتراض كند و برود به ديدنشان. در حالت دوم هم ميتوان حدس زد كه پيج مرحوم تختي چند ميليون فالوور ميگرفت و در آن ميشد ويديوهايي از مبارزات و مدالها به همراه تصاويري از همسر و فرزند و برخي اظهارنظرهاي ورزشي، اجتماعي و سياسي ايشان را ديد.
همه اينها يعني آن منحصر به فرد بودن مرحوم تختي به آن شكلي كه در دهه 30 و 40 شاهد بوديم شايد رخ نميداد. در مقام مقايسه اگر تختي سال ۴۰ به اندازه جمعيت مردم ايران فالوور داشت، امروز اين عدد شايد به 10 ميليون هم نميرسيد. در واقع شكل زندگي و نوع برخورد رسانهها و شلوغي بيش از حد دنياي سلبريتيها اين اجازه را نميداد. شخص يا گروه خاصي هم در اين زمينه مقصر نيست. شكل دنيا عوض شده و ارزشها تغيير كرده است. شكي در اين نيست كه تمام آدمهاي بزرگ تاريخ را در هر جاي ديگري قرار بدهيم آنچه از دست خودشان برميآمده را تمام و كمال انجام ميدهند اما تفاوت در نوع برخورد مردم و ميزان كنونايز شدن است. تختي با آن استعداد ناب كشتي در هر دوره ديگري از تاريخ چندين طلاي المپيك و جهان به دست ميآورد و با روحيات پهلوانياش هر جا زمينخوردهاي ميديد خودش را ميرساند. در مقابل ظلم قد علم و تلاش ميكرد، وظيفه اجتماعياش را تمام و كمال انجام دهد. او اگر امروز بود يكي از معروفترين آدمهاي ايران به حساب ميآمد. مردم هم همان طور كه شجريان را دوست داشتند او را هم دوست ميداشتند. اما اينكه غلامرضا تحتي سال ۹۹ دقيقا همان «تختي» دهه ۳۰ و ۴۰ ميشد، جاي ابهام دارد.