يك روحاني نزديك به احمدينژاد از فاصله با پايداري و برخي وزراي دولت نهم و دهم گفت
خودانكاري بهاري
دستخط انتخاباتي اصولگرايان، در سطوري خواناست و در سطوري ناخوانا؛ آنجا كه بحث از اصلاحطلبان در ميان است، موضع مشخص و واحد ميگيرند و تكليف برايشان روشن ميشود. فقط ميدانند كه اصلاحطلبان نبايد پيروز انتخابات باشند. اما با نبود اصلاحطلبان، مشكل اصولگرايان حل نميشود و در واقع مشكلشان از اينجا آغاز ميشود و جاده خلوت و صاف به سمت «پاستور» خيلي زود به مسيري پر پيچ و خمِ رقابت دروني اصولگرايان با يكديگر تبديل ميشود. براي انتخابات ۱۴۰۰ هم وضعيت اينگونه است. اصولگرايان با تمام توان رقيبِ اصلاحطلب را ناديده گرفتهاند اما هرچه را كه در چنته دارند، براي رقابتهاي دروني خرج ميكنند. چنانكه حتي يكديگر را ناديده ميگيرند و طوري وانمود ميكنند كه گويا سبد رأي طيفهاي مختلف اصولگرايان متفاوت است و به هيچ عنوان هم قرار نيست رقابتي دروني را تجربه كنند.
اين در حالي است كه به اذعان بسياري، سبد رأي كل اين جريان سياسي همواره در حدود مشخصي قرار داشته و چندان تغيير نميكند. در اين ميان احمدينژاد و يارانش بسيار تلاش ميكنند كه فاصله خود را با همقطاران سالهاي نه چندان دورشان حفظ و اينطور وانمود كنند كه از اصولگرايان نيستند و خط و ربطي جدا دارند. اما احمدينژاد و حاميان اصولگرايش طي 8 سال رياستجمهوري 84 تا 92 و دوران دولتداري طيف موسوم به «رايحه خوش خدمت» كه در ادامه خود را «بهاري» ناميدند، آنقدر رابطه تنگاتنگي دارند كه انكار آن براي خودشان هم دشوار و حتي ناممكن است و با اين وجود آنها در مسير ناممكنها گام برميدارند. اما در شرايط فعلي و در آستانه انتخابات 1400 احمدينژاد راهبرد انتخاباتي 4 سال پيش خود را پي گرفته است. آهستهآهسته به انتخابات نزديك ميشود. اطرافيانش كمكم موضعگيريهاي سياسي خود را درباره موضوعات مختلف علني ميكنند و در يك كلام چراغ خاموش تا روز سرنوشت و موعد برگزاري انتخابات رياستجمهوري پيش ميروند. آنها احتمالا اين دوره هم مانند دوره قبل قصد دارند فعلا سكوت كنند. يعني همان مشي و مرامي كه در مصاحبه ديروز بهمن شريفزاده از نزديكان محمود احمدينژاد با نامهنيوز به چشم ميآيد. او درباره اينكه آيا احمدينژاد كانديداي رياستجمهوري ميشود، گفته است: «آقاي احمدينژاد هنوز اعلام نكردهاند كه قصد حضور در انتخابات دارند يا نه؛ يعني نه نفيا و نه اثباتا درباره حضورشان در انتخابات موضعي نگرفتهاند. سياست او سكوت است و مطلقا درباره اين موضوع به هيچكس سخني نگفته است. او فعلا هيچ اظهارنظري در اين باره نميكند و نه فقط من كه هيچكس فعلا در جريان آمدن يا نيامدنش در انتخابات نيست.»
اينكه احمدينژاد مطلقا درباره برنامههاي آينده خود با كسي- حتي اطرافيانش- صحبت نكند، تاحدودي باورناكردني است. اما بررسي رفتار احمدينژاد نشان ميدهد كه هم او و هم بسياري از نزديكانش از هماكنون و حتي از مدتها پيش از اين در تدارك انتخابات 1400 بوده و بسيار بعيد است كه نسبت به اين رويداد مهم سياسي بيتوجه باشند. اما راهبردشان همان است كه شريفزاده گفته؛ فعلا نميخواهند دراين باره اظهارنظر شفاف و صريحي داشته باشند و همزمان به بازتعريف هويتشان مشغولند. اين بازتعريف بيشتر متمركز بر زدودن گذشته بهاريهاست. آنان تلاش دارند كه گذشته خود و حاميانشان را كاملا پاك كرده و منكر آن شوند. هنوز همه به خوبي به ياد دارند كه چگونه اصولگرايان در مدح احمدينژاد قصيدهها سروده و جانانه از او دفاع ميكردند ولي حالا از اساس خود را جدا از جريانهايي مثل پايداريها معرفي ميكنند. ديروز شريفزاده هم بر همين روال صحبت كرده است. او گفته است: «آقاي احمدينژاد با جبهه پايداري فاصله بسيار زيادي دارد و اصلا نميشود آنها را كنار هم دانست. زماني كه آقاي احمدينژاد شهردار تهران بود، جبهه پايداري بهدليل سادهزيستي او و محوريت عدالت در انديشههايش از آقاي احمدينژاد حمايت كرد اما بعدها معلوم شد كه تفاوت ديدگاههاي بسياري وجود دارد. نيروهاي پايداري عدالت را صرفا در توزيع عادلانه ثروت ميدانند؛ يعني عدالت از منظر آنها فقط محدود به بحثهاي اقتصادي ميشود و اصلا به عدالت در حوزه حكمراني باور ندارند، در حقيقت آنها محور حكومت را مردم نميدانند؛ در صورتي كه محور تفكر احمدينژاد انسان است. او قائل به حكومت مردم است و در اداره امور نقش بيبديلي براي مردم قائل است. جبهه پايداري اساسا به جمهوريت باور ندارد؛ درحالي كه جمهوريت يكي از بنيانهاي فكري آقاي احمدينژاد است. اين موضوع تفاوت اصلي انديشه جبهه پايداري و آقاي احمدينژاد است. حالا همين موضوع را در ابعاد مختلف تسري دهيد؛ در تعيين نامزدهاي رياستجمهوري، شيوه كشورداري و... كه در همه اينها اختلافات اساسي ميان پايداريها و آقاي احمدينژاد به وجود ميآيد».
شريفزاده درحالي اين سخنان را مطرح ميكند كه در زماني كه احمدينژاد قدرت را در اختيار داشت، هميشه از حمايت پايداريها برخوردار بود و هرگز از اين حمايت ابراز ناخرسندي نكرد. همچون او، اطرافيانش هم چنين مواضعي داشتند. با درگذشت آيتالله مصباحيزدي، پدر معنوي پايداريها اما احمدينژاد از صدور پيام تسليت هم خودداري كرد؛ در حالي كه زمان بستري بودن مرحوم مصباحيزدي در بيمارستان برخي مدعي شدند كه احمدينژاد به عيادت او رفته و البته اين خبر بهنحوي تكذيب شد و حالا شريفزاده ميگويد اينكه احمدينژاد پيام صادر نكرد، طبيعي بود.
اما اين خودانكاري بهاريها حوزه وسيعتري دارد. شريفزاده گفته كه افرادي همچون شمسالدين حسيني و علي نيكزاد كه هر دو از وزراي احمدينژاد بودند، اصلا با تفكرات احمدينژاد همخواني ندارند. در حالي كه همگان ميدانند احمدينژاد هر كسي را كه احساس ميكرد با او و تفكراتش زاويه پيدا كرده، از دولت خود كنار ميگذاشت. شريفزاده گفته است: «آقاي حسيني هم همينطور اما آقاي نيكزاد به مراتب بيشتر با افكار آقاي احمدينژاد فاصله دارد. اين به معني آن نيست كه آنها در گذشته با آقاي احمدينژاد همكاري نكردهاند؛ زيرا آقاي احمدينژاد از هر طيفي كه قصد خدمت داشت، استفاده كرد؛ بلكه به اين معني است كه آقاي نيكزاد در حال حاضر اصلا همسو با انديشههاي آقاي احمدينژاد نيست.» اين خودانكاري در هفتهها و ماههاي پيشرو و با نزديك شدن به انتخابات، احتمالا علاوه بر احمدينژاديها، در دستوركار ديگر طيفهاي اصولگرايي نيز قرار ميگيرد؛ هرچه باشد انتخاباتي سرنوشتساز پيشروست و اين مردم هستند كه بايد سرنوشت سياسي سياسيون را رقم بزنند!