يادداشتي درباره فيلم پروفسور و مرد ديوانه
دغدغههاي زبان و زمان
ساره بهروزي
يكسالي هست كه جهان با ويروس كرونا دست به گريبان بوده و هنوزم در جدال است. سالهاي بيشتري كه سپري شوند قطعا اين ويروسي كه امروز ناشناخته و هراسانگيز بود، يا مانند ديگر بيماريها از ابتدا زندگي واكسيناسيون دارد يا دارويي موثر بر بيماري. مرگ و ميرهاي ناشي از ويروس كروناي امروزي هم كه كام جهان را تلخ كرده براي آيندگان پيش پا افتاده ميشود. يعني آنچه امروز برايمان غريب است در ۵۰ سال آينده موضوعي حل شده و بيخطر خواهد بود. اينها را گفتم كه بيان كنم چند روزي است به ياد فيلم «پروفسور و مرد ديوانه» به كارگرداني فرهاد صفينيا افتادهام. فيلمي منسجم، خوش ساخت و بر مبناي واقعيت تاريخي كه قابليت جذابيت براي هر دو گروه مخاطب عام و خاص را دارد. داستان فيلم سرگذشتي جالب توجه از واژهنامههاي آكسفورد و چگونگي گردآوري آن را به تصوير ميكشد. غير از اهميت گردآوري لغات، چند ماجراي مرتبط ديگر نيز، واقعيت زمان گذشته را شگفتانگيز كرده است.
ويليام چستر ماينر با بازي «شان پن»، زندگي آشفتهاي دارد. او در يكي از حملات عصبي بيمارياش در انگليس مردي را به قتل ميرساند. مرد مقتول ۶ فرزند دارد و همسرش هم باردار است. در جلسات محاكمه بر اثر تشخيص جنون او به آسايشگاه رواني فرستاده ميشود. ماينر پزشك جراح در قرن نوزدهم است كه مدتي در ارتش امريكا هم كار كرده و ماجرايي تلخ از جنگ در ذهن دارد كه بسيار برايش آزاردهنده است. او مبتلا به بيماري اسكيزوفرني است، اما به دليل ناشناخته بودن و نبود درمان، حدود ۲۸سال را در آسايشگاه رواني سپري ميكند. او در مدت بسترياش بيآزار و آرام است و براي همين از خدمات خوبي مانند كتاب خواندن و نقاشي كشيدن بهره ميبرد. از طرفي ديگر مردي اسكاتلندي به نام جيمز آگوستوس هنري موري، با بازي «مل گيبسون» با تاييد اعضاي آكسفورد، براي پروژه لغات و تعريف واژگان فرهنگ آكسفورد نياز به كمك داوطلبان دارد. او فراخواني مينويسد و به كتابفروشيها ميدهد. ماينر بستري در آسايشگاه هم، در ابتداي كتابي كه هديه گرفته است فراخوان را ميخواند و هيجانزده ميشود. او براي هنري موري عباراتي را ميفرستد كه بيشترشان از كتب قديمي هستند. دكتر ماينر به ياري موري ميشتابد و حدود ۱۰ تا ۱۱هزار واژه با عنوان داوطلب گمنام براي پروژه آكسفورد به موري ميفرستد تا اينكه پس از مدتها آنها يكديگر را در آسايشگاه ملاقات ميكنند. اما اين تمام ماجرا نيست! عشقي كه بين اليزابت زن مقتول با بازي «ناتالي دورمر» و دكتر ماينر به وجود ميآيد، سختكوشي و خستگيناپذيري هنري موري براي تعريف درست و نجات زبان هر كدام در نوع خود جالب توجه هستند و جاي بحث و تحليل دارند كه فرصتي جداگانه ميطلبند. ولي نگاهم بيشتر به بيماري اسكيزوفرني است كه در آن زمان درمان موثري نداشت، درست مانند ويروس كروناي جهان امروز. پس از سپري شدن زماني بسيار از اوجگيري دوباره بيماري دكتر ماينر، نظريههاي بيشتري توسط روانپزشكان و محققان در اروپا ارايه شد و مدتي پس از آن هم دارو مورد آزمايش قرار گرفت. اگرچه اين گذر زمان جز با سفيدي موهاي دكتر در فيلم به خوبي ملموس نيست، اما روي سخنم با بيماري است و قصدم از يادداشت، نگاهي به زمانهاي گذشته و بيماريهايي است كه جان بسياري از آدمها را گرفته و جهان را از نبوغ افرادي محروم كرده كه دنيا به آنها نياز بيشتري داشت. قطعا در گذر زمان، ويروس كرونا بيشتر شناخته ميشود. كشف راههاي درماني موثر، رعايت شيوهنامههاي بهداشتي، سختيهاي اكنون و واكسن تازه امروزي نيز وقتي به تصوير كشيده شوند؛ براي بسياري از نوادگان هر يك از ما، موضوع سادهاي است كه تنها جذابيت تاريخي خواهد داشت.