مواضع اصلاحطلبان با نزديك شدن به انتخابات، شفافتر ميشود
سيد حسن خميني يا لاريجاني ميانهرو؟
گروه سياسي
بهمن 99 از راه رسيده و حالا به نظر ميرسد اصلاحطلبان كمي از آن بلاتكليفي چند ماه پيش نسبت به انتخابات خرداد 1400 خارج شدهاند.
تا چندي پيش اغلب احزاب اصلاحطلب نميدانستند بايد با چه موضعي با انتخابات رياستجمهوري سيزدهم مواجه شوند اما حالا مواضع و راهبردها -دستكم در سطح كلان- شفافتر شده و شواهد نشان ميدهد كه حتي ميان اين احزاب و تشكلهاي سياسي منتسب به جريان اصلاحات، نوعي دستهبندي غيررسمي و نانوشته نيز در حال شكلگيري است و حداقل روشن شده كه هر كدام از اين احزاب و تشكلها از انتخابات سال آينده چه ميخواهند و با چه راهبردي به سوي آن گام برميدارند. هر چند اين مساله به آن معني نيست كه تكليف همه، به طور كامل روشن است و اختلافنظري هم در كار نيست، بلكه در اين جريان سياسي نيز تفاوت ديدگاه ديده ميشود. اختلافنظري كه طي هفته گذشته، گاه به سمت تندتر شدن پيش رفته و حالا نظرات طيفهاي مختلف جريان اصلاحات با صراحت و شفافيت بيش از ماههاي قبل اعلام ميشود. بر اين پايه، طيفي كه به دولت نزديكتر است بيشتر بر طبل حمايت از علي لاريجاني ميكوبد و در مقابل، گروهي هم پشت سيدحسن خميني ايستاده و او را به عنوان كانديداي مطلوب در انتخابات سال آينده معرفي ميكنند. حمايتهايي كه باعث شده تا نوعي تقابل ميان چهرههاي منتسب به اين جريان سياسي در حال شكلگيري باشد و البته همچنان گروهها و طيفهاي ديگري نيز هستند كه نگاهي به جز اين دو را پيگيري ميكنند.
همه حاميان اصلاحطلب لاريجاني
بحث از حمايت از علي لاريجاني، رييس پيشين مجلس شوراي اسلامي موضوع تازهاي نيست. از ماهها پيش احزاب و چهرههاي اصلاحطلب نام لاريجاني را به عنوان گزينه مطلوب در انتخابات پيشرو مطرح ميكردند. سياستمداري محافظهكار با گرايش اصولگرايي ميانهرو كه با روي كار آمدن دولت حسن روحاني و بهويژه در آستانه انتخابات مجلس دهم، به اصلاحطلبان نزديك شد. چه آنكه او و نزديكانش در انتخابات دوره دهم مجلس شوراي اسلامي با اصلاحطلبان ائتلاف كردند و نام برخي از چهرههاي نزديك به اين طيف از جريان اصولگرايي وارد فهرست انتخاباتي مورد حمايت سيدمحمد خاتمي و اصلاحطلبان موسوم به «ليست اميد» شد. اما آنان به محض ورود به مجلس دهم راهشان را از فراكسيون اميد جدا كرده و دست به تاسيس فراكسيوني مستقل از اميديها زده و نام «مستقلين ولايي» بر خود گذاشتند. همين تغيير مشي نيز براي واكنش منفي اصلاحطلبان كافي بود. ضمن اينكه نحوه عملكرد فراكسيون اميد با انتقادهايي ازسوي بخشي از پايگاه راي و بدنه اجتماعي جريان اصلاحات نيز مواجه بود و چند پاره شدن ليست اميد به آن دامن ميزد. با اين حال علي لاريجاني در راس مجلس، حمايتهاي مهمي از دولت حسن روحاني به عمل آورد و همين رابطه نزديك با دولت و اصلاحطلبان باعث شد طي سالهاي گذشته لاريجاني از عقبه خود يعني جريان اصولگرايي فاصله گرفته و حتي مورد غضب آنان قرار گيرد. اما او در عين حال نتوانست محبوب دل اصلاحطلبان نيز باشد. اما با پايان يافتن مجلس دهم و زمزمههاي كانديداتوري لاريجاني در انتخابات رياستجمهوري 1400 برخي بر اين نظر تاكيد كردند كه ممكن است تيغ تيز شوراي نگهبان نگذارد كانديدايي تماما اصلاحطلب وارد عرصه رقابت انتخابات رياستجمهوري شود و بنابراين بايد به فكر يك كانديداي ائتلافي بود. هر چند در اين ميان نام افرادي مثل محمدرضا عارف نيز به عنوان اصلاحطلبي كه همچون لاريجاني از احتمال تاييد صلاحيت بالايي برخوردار است، مطرح بود اما ازقضا همان طيفي كه بيش از ديگر اصلاحطلبان از لاريجاني ميگفتند، از مدتها قبل با عارف زاويه داشته و نه تنها انتقادشان را به رييس فراكسيون اميد مجلس دهم پنهان نميكردند، بلكه در چند بزنگاه حساس، ازجمله انتخابات هيات رييسه مجلس دهم، بهطور علني، از لاريجاني مقابل عارف حمايت كردند. نگاهي كه ميان اصلاحطلبان ميانهرو بيش از ديگر طيفهاي اين جريان سياسي خريدار داشت و شايد بيشتر نمودش در حزب كارگزاران و البته ارگان رسانهاي اين حزب، يعني روزنامه سازندگي ديده ميشد.
كارگزارانيها البته اين مدت اخير بهدفعات حمايت خود را از لاريجاني تكذيب كردهاند. آنها حتي از چهرههايي به جز او نيز نام ميبرند و ازجمله همين ديروز عليمحمد نمازي، از اعضاي شوراي مركزي اين تشكل سياسي گفته كه اين تشكل سياسي خواهان حمايت از 3 گزينه محمدجواد ظريف وزير امور خارجه، اسحاق جهانگيري معاون اول رييسجمهوري و محسن هاشمي رييس شوراي شهر تهران است. آنهم درحالي كه ظريف بارها به صراحت تاكيد كرده كه وارد انتخابات نميشود. محسن هاشمي هم كه بهدفعات اين ادعا را تكذيب كرده و وضعيت درباره جهانگيري هم اگرچه متفاوت است و با وجود اينكه اخبار ضد و نقيض درباره تصميم او منتشر ميشود اما شواهد بيش از آنكه بر حضور او در ميدان صحه بگذارند، از احتمال غيبتش ميگويند. فارغ از اين اما بعيد نيست كه كارگزارانيها از آنجا كه به روشني در جريان مخالفت صريح بسياري از اصلاحطلبان از تكرار ايده حمايت از كانديداي ائتلافي هستند، از حمايت صريح و علني از لاريجاني دستكم در مقطع كنوني پرهيز ميكنند و شايد با نزديك شدن به روز سرنوشت، همچون زماني كه در انتخابات هيات رييسه مجلس، لاريجاني را به عارف ترجيح ميدادند، بار ديگر از اصولگرايي ميانهرو همچون علي لاريجاني حمايت كنند.
استدلال مخالفان اصلاحطلب لاريجاني
از همان ابتداي سال 99 جمعي از اصلاحطلبان تاكيد داشتند كه تجربه ائتلاف گذشته را تكرار نميكنند. آنان معتقدند كه ائتلاف با چهرههاي غيراصلاحطلب در سالهاي گذشته - چه در انتخابات رياستجمهوري 92 و 96 و چه در همان انتخابات مجلس دهم در اسفند ماه 94- باعث كاهش اعتماد مردم به اصلاحطلبان شده و سرمايه اجتماعي اين جريان سياسي را تحتالشعاع قرار داده است. از اينرو تاكيد دارند كه نبايد به هر قيمتي كه شده و با هر كانديدايي، در انتخابات حاضر شوند.
اين ماهها بسياري از اصلاحطلبان از دلايل مخالفت با استراتژي حمايت از لاريجاني گفتهاند و شايد آخرين علي تاجرنيا، عضو ارشد حزب اتحاد ملت باشد كه همين ديروز در نقد اين ديدگاه به اعتمادآنلاين گفته است: «بايد ببينيم آيا تكليف داريم كه هر طور شده در انتخابات شركت كنيم يا در بخشي از قدرت حضور داشته باشيم يا اينكه وقتي تكليف برعهده ماست كه به نيازهاي مردم پاسخ جدي دهيم. اصلاحطلبانِ پيشرو معتقد به حداقلهايي براي كانديداهاي خود هستند و در مقابل، يكسري از اصلاحطلبان معتقدند كه بايد به هر قيمتي وارد انتخابات شد؛ ولو با گزينههايي از بين اصولگرايان سنتي. ما ميتوانيم حتي دورهاي خارج از عرصه قدرت حضور داشته باشيم و اين فرجه را به بازسازي بپردازيم و حتي به اين واسطه افكار عمومي نيز بازسازي شود.» تاجرنيا معتقد است: «استراتژي «از ترس نيامدن يك احمدينژاد، به يك لاريجاني رضايت دهيم و دل خوش كنيم.» براي احزاب درست نيست؛ خصوصا كه در كشور ما هنوز شفافيت وجود ندارد و اشخاص نميتوانند در مورد سهم خودشان از قدرت بعد از پيروزي صحبت كنند. با اين استراتژي در درازمدت اندك سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان نيز از دست ميرود به خصوص كه چهار سال آينده سالهاي حساسي براي نظام جمهوري اسلامي ايران خواهد بود.»
همه حاميانِ سيدحسن خميني
همزمان با اين گفتوگوهاي درونگفتماني اصلاحطلبان اما مدتي است كه طيفي ديگر از اين جريان سياسي دست به كار شده تا كانديدايي را به ميدان بفرستد كه احتمال ميدهند از پتانسيل حمايت حداكثري اصلاحطلبان برخوردار است تا شايد بتوانند مقابل حاميان اصلاحطلب لاريجاني و استدلال و استراتژي آنان بايستند و البته همزمان از مسير باريك نظارت استصوابي شوراي نگهبان نيز بگذرند. بنابر پيگيريهاي خبرنگار «اعتماد»، اين چهرههاي اصلاحطلب چندي پيش با سيدحسن خميني تشكيل جلسه داده و از او دعوت كردند تا در انتخابات رياستجمهوري 1400 وارد ميدان شود و مهمتر آنكه سيدحسن خميني نيز در مقابل اين دعوت، واكنش منفي نشان نداده است.
بر اين اساس حالا حاميان نوه امام در جريان اصلاحات، در گام بعدي در حال زمينهچيني و جلب حمايت احزاب و چهرههاي مختلف براي حمايت از كانديداتوري سيدحسن خميني هستند. هر چند سيدحسن خميني نيز مانند لاريجاني فعلا سياست سكوت را پيش گرفته و احتمالا تا روزهاي منتهي به موعد نامنويسي در انتخابات اين سكوت را نشكند. اما آنچه در فضاي رسانهاي ديده ميشود اين است كه برخي از اين چهرههاي اصلاحطلب وارد ميدان شده و هر روز بهنحوي در حمايت از «خميني جوان» اعلام موضع ميكنند. با اين حال اينكه چقدر بتوانند جو را براي حضور او مهيا كنند، هنوز محل ترديد است. آنان معتقدند سيدحسن خميني ميان احزاب اصلاحطلب جايگاهي ويژه دارد و چنانچه پا به ميدان بگذارد و همه از او حمايت كنند، ميتواند در جلب مشاركت مردمي براي حضور در انتخابات موفق باشد. هرچند برخي اين پيشبيني را رد كرده و تاكيد دارند كه فضاي حاكم بر جامعه با گذشته متفاوت است و حالا ديگر اينطور نيست كه با حضور چهرههاي شاخص و اصلاحطلب در انتخابات، پايگاه راي اصلاحطلبان يكپارچه به ميدان بيايند.
استراتژي مشابه لاريجاني و خميني
به هر روي شواهد نشان ميدهد هم علي لاريجاني و هم سيدحسن خميني در حال سبك و سنگين كردن فضا هستند و هر دوي آنان هرچند تمايل دارند در انتخابات رياستجمهوري سال 1400 شركت كنند اما فعلا منتظر مانده و در حال بررسي ميدان يارگيريها و رايزنيها هستند. بخشي از اين سكوت آنان نيز به اين برميگردد كه رقيب اصلاحطلبان، فضا را براي خود بسيار مهيا ميبيند و به اين تعبير اگر اصولگرايان احساس كنند اصلاحطلبي با قابليت پيروزي وارد ميدان شود، دست به اقدامات جدي عليه او بزنند؛ به همين خاطر احتمالا گزينههاي احتمالي اصلاحطلبان تلاش ميكنند تا وقتي حمايت حداكثري به دست نياوردهاند، وارد ميدان نشوند.