كتابي با موضوع فساد منتشر شد
پنجمين اثر داستاني يك روزنامهنگار و فعال رسانهاي با نام لاگجري اين روزها به بازار نشر عرضه شده است. رضا استادي در اين رمان حدودا پانصد صفحهاي سراغ زندگي زوجي جوان رفته و با روايت دو روز از زندگي اين زن و شوهر، نقش آنها در اقتصاد پشت پرده در مقطعي مهم از تاريخ كشورمان كه دلارهاي نفتي به كشور سرازير شد را روايت ميكند. اين زن و شوهر نماينده نسل جديد و طبقه متوسطي است كه به جاي آنكه دانش و تخصص خود را در خدمت مردم قرار دهد، كمر به خدمت غارتگران سرمايههاي ملي ميبندد.
داستان اين رمان از آخرين پنجشنبه سال 1394 آغاز ميشود. روزي مانند ديگر روزها كه مزدك و مهفام زن و شوهر فعال و ثروتمند داستان عازم محل كار خود ميشوند تا در فرداي آن روز مانند اغلب همسران با بهرهگيري از تعطيلات پايان هفته استراحت كرده و خود را براي روز شنبه آماده كنند اما مزدك كه مشاور برندينگ يك شركت حوزه مواد غذايي است، ماموريت پيدا ميكند تا براي مذاكرهاي تجاري به آنكارا برود. ماموريت آنقدر سريع است كه حتي فرصت بازگشت به منزل و جمع كردن چمدان را هم ندارد. همسرش مهفام نيز در شركتي كه به عنوان دبير شوراي مشاوران مشغول كار است، مسووليت ناتمام يكي از كارمندان را به عهده ميگيرد تا هداياي تبليغاتي شركت را به دست مشتريان برساند. همين دو موقعيت كافي است تا بخشي از پشت پرده اقتصاد ناسالم بالا زده شود و مخاطب از نگاه نويسنده و با روايت دو روز از زندگي اين زوج جوان، با ساز و كار فساد در شركتهاي خصولتي آشنا شود. فسادي كه علاوه بر مناسبات اقتصادي، در روابط شخصي آدمها نيز ريشه دوانده و حتي خصوصيترين مسائل آنها را نيز متاثر كرده است.
اين رمان كه از سوي نشر سخن به بازار عرضه شده، بر اساس تحقيقات مفصل طي چهار سال نوشته شده و اثري با ريتم تند و تعدد حوادث است كه از زاويه سوم شخص روايت ميشود و خواندن آن براي علاقهمندان رمان فارسي جذاب و دلنشين است. هيچ وقت نامزد نبوديم، بدون تو غير ممكن بود، حمام تركي و مجموعه داستان خونه خالي از آثار پيشين اين نويسنده است. رضا استادي علاوه بر لاگجري، رمان ديگري با موضوع جنگ هشت ساله ايران و عراق را نيز در آستانه انتشار دارد.