گفتوگو با كوهيار كلاري مدير فيلمبرداري فيلم كوتاه «آينه»
نگاه دستدوم به فيلم كوتاه را قبول ندارم
غزال رسولي
كوهيار كلاري، مدير فيلمبرداري و از خانواده فيلم و سينما است. او حدود يك دهه اخير به عنوان مدير فيلمبرداري در آثار سينمايي مختلفي از جمله قصهها به كارگرداني رخشان بنياعتماد، پرسه در شهر لاجوردي ساخته محمدعلي نجفي و... به فعاليت پرداخته است. او كه اساسا كارش را با فيلمبرداري فيلمهاي كوتاه آغاز كرده اخيرا با فيلم كوتاه «آينه» ساخته فرانك مرادي دوباره پس از سالها به فضاي فيلم كوتاه رجعت كرده است. به بهانه حضور «آينه» در جشنواره فيلم كوتاه تهران با اين مدير فيلمبرداري گفتوگويي انجام داديم.
اين مدير فيلمبرداري فيلم كوتاه «آينه» درباره دليل حضور خود در اين پروژه عنوان ميكند: «من و بسياري از فيلمبرداران سينما كار خودمان را از فيلم كوتاه شروع كرديم. من قبل از آنكه درفيلمهاي داستاني به عنوان مدير فيلمبرداري حضور داشته باشم در سنين 18-17 سالگي يعني سالهاي 78-77 كارخودم را به عنوانفيلمبردار فيلمهاي كوتاه آغاز كردم. بنابراين اساس پرورش من از فيلم كوتاه شكل گرفته است و پس از آن وارد فضاي فيلم بلند شدم.
كلاري به صحبتهايش اضافه ميكند: «در سالهاي اخير به دليل ترافيك كاري و فعاليت مستمر در فيلمهاي داستاني فرصت پرداختن و همكاري با فيلمهاي كوتاه را پيدا نكردم. اين برگشتن به دوران قديمتر و حضور در سينماي كوتاه براي من نوستالژيك و در ضمن تجربهاي دوستداشتني بود، چراكه در فيلم كوتاه دست فيلمبردار براي انجام كارهاي خلاقانه بازتر است.
مدير فيلمبرداري «قصهها» فيلم كوتاه را عرصه سينماي حرفهاي ميداند و ميگويد: «اصلا نبايد با فيلم كوتاه به عنوان سينمايي كمكيفيت برخورد كرد، چراكه اين سينما به اندازه فيلم بلند اهميت دارد و عوامل فيلم كوتاه بايد همانقدر انرژي بگذارند كه در يك فيلم بلند انرژي صرف ميكنند. متاسفانه در بعضي نگاهها فيلم كوتاه به عنوان كار دانشجويي يا دمدستي ارزيابي ميشود كه كاملا نادرست است.»
كلاري درباره رشد كيفي فيلمسازي در سينماي كوتاه بيان ميكند: «در سالهاي اخير در سينماي ايران و جهان به فيلم كوتاه از نظر كيفيت بسيار توجه شده است و در بخشهاي پشت دوربين مثل گريم، فيلمبرداري، طراحي صحنه، صدا، موسيقي و تدوين كيفيت كارها رشد قابل توجهي داشته است و افراد حرفهاي در اين حرفهها مشغول فعاليت هستند. اساسا نگاه دستدوم به فيلم كوتاه را به هيچوجه قبول ندارم، چراكه سينماي كوتاه فرصت بسيار خوبي براي كساني كه سينماي بلند را تجربه ميكنند، فراهم ميكند. كساني كه در سينماي داستاني فعال هستند بايد گهگاه تنفسي به خودشان بدهند تا در سينماي كوتاه كارهاي خلاقانهتري انجام دهند.
اين مدير فيلمبرداري درباره شيوه فعاليت و همكاري در فيلم كوتاه «آينه» توضيح ميدهد: «زماني كه براي روايت بصري فيلمي تصميم ميگيريم تنها فيلمبردار نقش تعيينكننده در فيلم ندارد. انتخاب شيوه نورپردازي و فيلمبرداري بعد از انجام ساعتها گپ و گفت با نويسنده و كارگردان فيلم اتفاق ميافتد. من به عنوان فيلمبردار سعي ميكنم با خواندن فيلمنامه به دركي از فضاي روايي و بصري فيلم برسم اما بايد متوجه خواست نويسنده و كارگرداني كه تصميم به ساخت آن فيلم گرفته است بشوم.»
كلاري با بيان اينكه يكي از مهمترين و خوشايندترين تجربههاي كاري من در فيلم «آينه» اتفاق افتاد ميگويد: «با كارگرداني در اين فيلم كوتاه همكاري داشتم كه كاملا به فضاي كاري كه ميخواست انجام دهد اشراف داشت. فرانك مرادي مدتها قبل از فيلمبرداري به فضاي فيلم فكر كرده بود و دلايل مختلفي براي تصميماتي كه گرفته بود، داشت. اين ويژگيها كار را براي من راحتتر كرده بود، چراكه كارگردان با تفكري سر صحنه حاضر ميشد كه از قبل به نتيجه مشترك درباره آن رسيده بوديم.
فرزند محمود كلاري درباره انتخاب حركت دوربين و شيوه نورپردازي اين فيلم كوتاه بيان ميكند: «ما بعد از ساعتها همفكري به اين نتيجه رسيديم كه فضاي خانه را به گونهاي به تصوير بكشيم كه انگار از نور طبيعي و پنجرهها نور صحنه تامين ميشود و فضاي آن به حالت طبيعي نور روز شبيه باشد. در طبقه پايين نيز از نور مصنوعي و گرمتر استفاده كرديم تا اتفاقات داستاني آن لحظات را بهتر القا كنيم.
او همچنين اشاره ميكند: «متاسفانه در مواردي در فيلمهاي كوتاه اين اتفاق ميافتد كه كارگردانها بيشتر محو حركت دوربين هستند تا روايت كردن قصه فيلم. در بسياري موارد حركت دوربين در چنين فيلمهايي بلاتكليف است و مخاطب سردرنميآورد به چه دليل دوربين دچار سردرگمي است. اما ما در فيلم «آينه» دليلي نداشتيم تا دوربين را به طور اغراقآميز به حركت درآوريم. ما به جاي آنكه حواس بيننده را متوجه مسائل فني فيلم كنيم تلاش داشتيم تا قصه و موقعيت بازيگرها را به درستي نشان دهيم. اين موضوع براي من به عنوان فيلمبردار بسيار اهميت داشت تا دوربين در فيلم خودنمايي نكند و در مسير پيشبرد داستان قرار بگيرد.»
او درباره تاثير فيلمنامه بر فضاي بصري فيلم هم ميگويد: «نقش فيلمنامه تاثير صددرصدي براي انتخاب حركت دوربين و شيوه نورپردازي دارد. فيلمنامه طبيعتا چراغ راه ما در وهله اول است و براي انجام هر تصميمي بايد فيلمنامه را مدنظر داشته باشيم. حال و هواي فيلم و زنانه بودن فيلمنامه فيلم «آينه» حتما در شيوه كاري من به عنوان فيلمبردار تاثير بسزايي داشت.»
او همچنين در بخش ديگري از صحبت خود درباره تاثير موسيقي اين فيلم بر جنس فيلمبرداري آن بيان ميكند: «اصولا در سينما موسيقي بعد از فيلمبرداري و در مرحله پست پروداكشن ساخته ميشود و معمولا بعد از تدوين بحث صدا و موسيقي يك فيلم مطرح ميشود. به همين دليل كمتر پيش ميآيد كه فيلمبردارها اين بخت را داشته باشند كه همزمان با فيلمبرداري، موسيقي فيلم را بشنوند. اصولا در صحنههايي كه كارگردان تمايل دارد تا حس خاصي را با موسيقي القا كند ما در مورد فضاي موسيقي باهم صحبت ميكنيم يا به قطعه موسيقي خاصي گوش ميدهيم. حتي ممكن است كارگردانها آن قطعه موسيقي را به عنوان نمونه به آهنگساز بدهند تا در ساخت حال و هواي موسيقي خود از آن بهره بگيرند. به طور كلي در فيلمهايي كه درباره موسيقي ساخته ميشود يا موسيقي در آنها نقش پررنگي دارد از قبل يا همزمان با فيلمبرداري موسيقي كار نوشته ميشود و در موارد ديگر معمولا اين اتفاق رخ نميدهد.»
اصلا نبايد با فيلم كوتاه به عنوان سينمايي كمكيفيت برخورد كرد، چراكه اين سينما به اندازه فيلم بلند اهميت دارد و عوامل فيلم كوتاه بايد همانقدر انرژي بگذارند كه در يك فيلم بلند انرژي صرف ميكنند. متاسفانه در بعضي نگاهها فيلم كوتاه به عنوان كار دانشجويي يا دمدستي ارزيابي ميشود كه كاملا نادرست است.
ما در فيلم «آينه» دليلي نداشتيم تا دوربين را به طور اغراقآميز به حركت درآوريم. ما به جاي آنكه حواس بيننده را متوجه مسائل فني فيلم كنيم تلاش داشتيم تا قصه و موقعيت بازيگرها را به درستي نشان دهيم.