ادامه از صفحه اول
نانآور باشيم و نه نان بُر
در آينده و با مرور زمان، شيوههاي بسيار بهتر و پيشرفتهتري براي بهرهمندي از اين برنامه جهت توسعه كسب وكار ايجاد خواهد شد. يكي از مهمترين دستاوردهاي فضاي مجازي در زمينه اقتصاد و كسب وكار، سودي است كه به مصرفكنندگان ميرساند. اين سود از طريق حركت به سوي بازار كامل با حضور تعداد زياد عرضهكننده و تعداد زياد تقاضاكننده است كه انحصار بازار را ميشكند و تقارن اطلاعاتي ايجاد ميكند و همه خريداران از همه فروشندگان و شرايط فروش كالا يا خدمات آگاه ميشوند و اين موجب كاهش هزينه براي مصرفكننده خواهد شد. مگر تاكسيهاي اينترنتي چه اثري داشتند؟ جز كاهش قيمت، بهبود خدمات و... اين نهايت كجسليقگي است كه معيشت ميليونها نفر از اين طريق را ناديده بگيريم و به خاطر فلان برنامه يا فيلم يا گفتوگو آن را فيلتر كرد و اين تعداد شهروند را به فقر و نيستي اقتصادي كشاند. فراموش نكنيم با فيلترينگ اين شبكهها فقط كاربران عادي حذف ميشوند و افراد و برنامههايي مورد نظر فيلتركنندگان با فيلترشكن به حضور خود ادامه خواهند داد. بر اين سياست جز بيتعهدي نام ديگري نميتوان نهاد. متاسفانه آقاياني كه طرفدار فيلتر هستند، خودشان كمبودها و كاستيهايي دارند و به دلايل گوناگون ضعيف شدهاند و از عهده انجام وظايف خود برنميآيند، در نتيجه ميخواهند از طريق فيلترينگ اين كمبودهاي خود را پوشش دهند. آنان اگر وظايف اجتماعي خود را انجام ميدادند، مشكل چنداني در فضاي مجازي نميبود. اينستاگرام همان قدر ميتواند منشأ خير و شر باشد كه چشم و دست و زبان ما ميتوانند، شايد هم كمتر از اينها منشأ شر و بيشتر منشأ خير است. پس لطفا مسووليتپذير باشيم و بيش از اين اعصاب مردم را خطخطي نكنيم. اگر خودمان حقوق و درآمد كافي داريم و نگران بسته شدن اينستاگرام نيستيم، بدانيم كه در اين وضعيت و با وجود ركود اقتصادي صدها هزار نفر از اين راه زندگي و به طور مستقيم امرار معاش و هزينه خود و خانواده را تامين ميكنند.
كار كلاسيك اصلاحطلبانه
همه معتقدان و ملتزمان به اصلاح امور كشور سخني واحد و اجماعي ارايه دهند. البته در اين راه مشكلات زيادي وجود داشته و دارد و پيچيدگيهاي موجود بر مشكلات افزوده است و اجماع را سخت و پايبندي به آن را سختتر كرده است. متاسفانه در كشور ما كار حزبي و گروهي و تشكيلاتي دشوار و بعضا به معناي حقيقي كلمه دستنيافتني است. افتوخيزهايي بسيار بيشتر از تاريخ صدساله اخير لازم است تا همه نخبگان و ما شهروندان و قاطبه مردم دريابيم كه كثيري از مشكلات اساسي كشور و دردهايي كه داريم و زجرهايي كه ميكشيم از عدم تشكل مردم و عدم عضويت افراد در حزبها و گروههاي سياسي است. بسيار گفته شده و درست هم هست كه مردم ايران از سياسيترين مردمان جهان هستند ولي همين مردم در رفتار سياسي خود در بسياري از اوقات هيجاني عمل ميكنند و از مشاركت در فرآيندهاي سياسي عادي و ممتد اجتناب دارند. همين ميشود كه دولتها و مجلسها حتي آنجا كه با مشاركت بالاي مردم شكل ميگيرند حاصل فضاي غالب ايجاد شده در چندهفته يا حتي چند روز مانده به انتخابات هستند. هرچند در اين اشكال بزرگ صاحبان قدرت متهمان اولند و راه را براي قدرت و استحكام و فعاليت آزاد و قانوني احزاب باز نميكنند و ايشان را براي جذب شهروندان و آموزش دادن به آنها آزاد نميگذارند ولي گروههاي سياسي هم گويي بلوغ لازم را كسب نكرده و توان جذب حداكثري را ندارند.
در چنين شرايطي وقتي مشاهده ميشود كه چندين حزب و گروه اصلاحطلب با انرژي و پشتكار گردهم جمع شده و سازوكار اجماع را فراهم ميكنند نشان ميدهد كه اصلاحات در بدترين شرايط هم كاملا زنده و فعال است و از كمترين موقعيتها توان استفاده را دارد و حتي رقيب هم با همه تمهيداتي كه انديشيده است بيم پيروزي آنها را دستكم نميگيرد. اصلاحطلبان در دو انتخابات پيشين رياستجمهوري بدون امكان داشتن كانديداي اختصاصي ناگزير از كانديدايي با شناسنامه اصولگرا كه ديدگاهش از بقيه كانديداهاي اصولگرا به اصلاحطلبي نزديكتر است حمايت كردند و با قاطعيت پايگاه عظيم اجتماعي خود را به رقيب نشان دادند. البته آنها مسووليت تصميم خود را پذيرفتهاند و هزينههايش را هم پرداخت كردهاند و اگر امروز مخاطب گلايه جدي مردمند از نوع عملكرد دولت است. درست همين نكته بسيار مهم و اساسي است كه امكان شرح دقيق آن براي مردم وجود ندارد. بازي كردن در ميداني كه رقيب آراسته و هزينه كردن براي تيمي كه فقط از تو حمايت ميخواهد و مشغول بازي خود است و اهداف و تمايلات خويش را با ياران خاص خود پيش ميبرد دست و پاي كاملا بسته اصلاحطلبان را نشان ميدهد. در چنين شرايطي كه همه ميدانند گلها را كس ديگري خورده و حركتهاي لازم را انجام نداده يا بدبازي كرده است همين كه اصلاحطلبان هستند و در فضايي يكطرفه حرفهاي بسيار براي گفتن دارند يك سرمايه بزرگ است. اتفاقا اگر امكان معرفي كانديداي اختصاصي و شش دانگ اصلاحطلب كه تاييد هم بشود وجود ندارد نشان ميدهد كه اصولگرايان هم به پايگاه موثر و تعيينكننده اصلاحطلبان مقر و معترفند. قدر اين سرمايه را بايد دانست و روي آن تمركز كرد و از تهديدها و خطرهايي كه متوجه آن است حفاظتش كرد. با فصلالخطابي كه وجود دارد اگر پروژه اجماعسازي اصلاحطلبان به خوبي پيش رود و در ميانه راه برخي از گروهها به هر دليل ساز جدايي ننوازند و اين تلاش خردمندانه را خراب نكنند در هر حال يك كار سياسي كلاسيك موفق خواهد بود. درنهايت حتي اگر اصلاحطلبان در انتخابات راه پيدا نكنند يا كانديدايشان راي لازم را كسب نكند نقطهعطف و تجربهاي تازه در كار هويتدار سياسي است. كار جمعي نيازمند آيندهنگري، خردمندي، روحيه متواضع و حتي گذشت و فداكاري است كه البته اغلب از سوي دلسوزان اصلي و معتقدان واقعي صورت ميگيرد.