انگيزه اصلي تشكيل
موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان
كامران رحيمي
اگر پاي درددل فرهنگيان بنشينيد و آنان سفره دلشان را بگسترانند، اكثريت يا شايد همه معلمان در حالي كه سعي ميكنند كرامت انساني خود را حفظ كنند عمدهترين و اصليترين مشكل و حتي معضل خود را گذران معيشت خود و خانواده با مشقت زياد ميدانند و علت آن را هم كم و پايين بودن حقوق و دستمزد اين شغل ميدانند. زندگي معلمي كه مدام با اين تنگناي مزمن مذكور همراه بوده، خيل كثيري از آنان را به اين نتيجه رسانده كه «كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» ، اينگونه شد كه معلمان به فكر شغل دوم و چندم افتادند. همين موضوع پايين بودن و عدم كفايت درآمد و دستمزد معلمان براي يك زندگي آبرومندانه و در شأن يك فرهنگي و تلاش براي عدم مجبور شدن فرهنگيان به داشتن شغل دوم و چندم از انگيزههاي تشكيل صندوق ذخيره فرهنگيان در ۲۵ سال پيش يا دقيقتر بگوييم اصليترين انگيزه تشكيل صندوق ذخيره فرهنگيان بود. اين معضل چند شغله بودن معلمان و بازتابهاي اجتماعي نامناسب آن، عدهاي از مديران آموزش و پرورش و دولت وقت را به اين نتيجه رسانيد كه منبع درآمدي در كنار حقوق معلمي براي فرهنگيان ايجاد كنند. بر همين پيشفرض گفته شده طبق تبصره ۶۳ قانون برنامه دوم توسعه كشور، مقرر شد كه درصدي از حقوق معلمان كسر شده و دولت هم ملزم شد حداقل معادل آن را تامين كند تا در يك صندوق ذخيره يا سرمايهگذاري گردآوري و از فعاليتهاي اقتصادي اين موسسه سودي حاصل شود شايد كمكي به معيشت همراه با دشواري معلمان باشد و آنان را از داشتن شغلي غير از معلمي و تدريس بينياز كند. ۲۵ سال از اين فكر و ايجاد صندوق ذخيره فرهنگيان ميگذرد. در اين مدت نه تنها معضل چند شغله بودن معلمان حل نشد بلكه خود صندوق ذخيره فرهنگيان هم به معضلي ديگر تبديل شد. اندك اندك سرمايههاي معلمان در اين صندوق زمينهساز فعاليتهاي اقتصادي و گسترش آنها را فراهم آورد ولي سهم معلمان از اين فعاليتهاي گسترده اقتصادي نه تنها برطرف شدن تنگناهاي مزمن زندگيشان نبود بلكه با پرداخت اندك مبلغي بعد از بازنشستگي كه عملا هيچ تاثيري در زندگي معلمان ندارد به نوعي حس فريبخوردگي درازمدت را در آنان تقويت كرده و ميكند. متاسفانه سيستم مديريتي ما عادت دارد كه هر نهاد و موسسه و سازماني را از محتوا و اهداف اصلي آن تهي كند به عبارت ديگر نقض غرض عارضه مديران ما شده است. بنابراين زمان آن رسيده كه متوليان موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان به اصل انگيزه تشكيل موسسه برگردند و با اختصاص مالكيت اين صندوق به فرهنگيان عضو، ذخيرهاي هر چند اندك براي بهبود زندگي اين قشر مظلوم و هنوز همچنان نجيب فراهم آورند.