رييس بنياد اميد ايرانيان ضمن انتقاد از دولت، نسبت به شعارزدگي در سياست هشدار داد
مانيفست انتخاباتي عارف
سال 92 و 4 سال پس از انتخابات بحثانگيز رياستجمهوري دهم، با شعار «معيشت، منزلت، عقلانيت» راهي كارزار انتخابات رياستجمهوري يازدهم شد، عملا تنها كانديداي جريان اصلاحات بود و 7 كانديداي اصولگرا _از منتهياليه جناح راست تا راستِ ميانه و اعتدالي_ را پيشروي خود ميديد. با اين همه آماده، آمده بود و دستكم تا روزهاي پاياني، بناي اين نداشت كه اين كارزار را پيش از موعد برگزاري انتخابات رها كند. 4 روز مانده به روز سرنوشت اما نامهاي از سيدمحمد خاتمي رسيد و او كه روزگاري نه چندان دور، معاون اول رييس دولت اصلاحات بود، در اقدامي كه همان روزها مطبوعات «انصراف عارفانه» توصيفش كردند، نشان داد كه اولويتش منافع ملي و تعهد جرياني و گفتماني است، نه منفعتِ شخصي.
محمدرضا عارف حالا تنها عضوي است در مجمع تشخيص مصلحت نظام و البته يك كنشگر سياسي اصلاحطلب. پيش از اين اما به جز بازه 4 ساله دولت دوم خاتمي كه در قامت معاون اول رييسجمهوري، به تعبيري نفر دوم دولت اصلاحات بود، سابقه وزارت، نمايندگي مجلس، رياست سازمان مديريت و برنامهريزي كشور و البته رياست بر دانشگاه تهران و... را در كارنامه داشته و حالا به پشتوانه اين كارنامه پر و پيمان _آنطور كه شواهد و قرائن نشان ميدهد_ به عنوان يكي از گزينههاي جدي انتخابات سرنوشتساز رياستجمهوري، قدم در اين مسير پرفراز و نشيب گذاشته است. مسيري كه او پيش از اين دستكم يك نوبت در همين سطح، خود را براي عبور از آن آزموده و اگرچه همين اواخر، محمود واعظي، رييس دفتر رييسجمهوري مدعي شد كه او پيش از انصراف در آستانه 4 روز مانده به انتخابات، رايي ناچيز داشته و به دليل نااميدي از پيروزي در انتخابات كنار كشيده اما تجربه برگزاري چندين و چند دوره انتخابات رياستجمهوري و البته ديگر انتخابات سراسري در ايران، از واقعيتي انكارناپذير حاكي است و آن، اينكه سرنوشت انتخابات در ايران، نه حتي در هفته آخر، بلكه بعضا در 72 و 48 ساعت پاياني رقم ميخورد. به اين اعتبار، همانطور كه انصراف روزهاي پاياني عارف، باوجود آنكه علنا به عنوان كنارهگيري به نفع روحاني رقم نخورد اما زمينهساز رياستجمهوري او شد، احتمالا اگر روحاني نيز در همان بازه زماني به نفع عارف عقب مينشست، احتمالا امروز اين عارف بود كه روزهاي پاياني رياستجمهورياش را سپري ميكرد، نه حسن روحاني!
عارف اما حالا نه تنها در واپسين روزهاي دوران رياستجمهوري خود بهسر نميبرد، بلكه هنوز طمع تكيه زدن به اين كرسي كليدي و بسيار حائز اهميت را نچشيده و در بهترين حالت، نسبتش با اين كرسي، در بهترين حالت، نسبت يك متقاضي و خواهان است، با سوژه تقاضا و خواهش. با اين همه اما عارف حالا آرامآرام فعاليتهاي انتخاباتياش را آغاز كرده از جمله همين ديروز در ديدار جمعي از كارآفرينان حاضر شد و اگرچه صراحتا اشارهاي به انتخابات رياستجمهوري و حضور يا عدم حضور خود در اين انتخابات نگفت اما به سياق كانديداهاي انتخاباتي، از مسائل و مصايب كشور گفت و البته از كمبودها و نقصانها. آنچه اما در اين سخنان محل تامل است، شايد نظمي باشد كه او در انتخاب مسائل و سوژههاي گفتار خود موردتوجه قرار داده است. چنانكه به نظر ميرسد او به دقت مسائل و موضوعات سخنراني خود را برگزيده و بعيد نيست در روزهاي آينده تا روز سرنوشت و موعد برگزاري انتخابات رياستجمهوري، به دفعات از او درباره اين موارد بشنويم و بدينترتيب ميتوان سخنراني اخير عارف را به نحوي مانيفست انتخاباتي او دانست.
عارف ابتدا از نيازهاي جامعه امروز ايراني گفته و تاكيد كرده جامعه نيازمند «حضور فعالانه و نه تشريفاتي زنان در سطوح مختلف ازجمله مدني، سياسي و اجرايي است و ناديده گرفتن اين نيروي عظيم و كارآمد با آثار و نتايج زيانبار در عرصههاي مختلف تصميمسازي، تصميمگيري و اجرا همراه بوده و هست.» او در ادامه مطابق انتظار از اين گفته كه «ميتوان با اتكا به مباني راهگشاي اسلام و تجربههاي غني ملي و جهاني، افقهاي تازهاي براي نقشآفريني و حضور معنادار و معنابخش زنان در عرصه سياست، فرهنگ و مديريت گشود و در همين زمينه كانونهاي مهم سياسي، اجتماعي و صنفي نظير انتخابات، نهادهاي مدني و احزاب سياسي و تشكلهاي مردم نهاد ازجمله سازوكارهاي شناخته شدهاي هستند كه با بالا رفتن سهم و نقش زنان در آنها ميتوان به بهبود شاخصهاي توسعه، دموكراسي و مدنيت جامعه اميد بست.» عارف ادامه سخنانش را با انتقاد از «فردگرايي» پي گرفته و به نقد عملكرد مجلس يكدست اصولگراي فعلي پرداخته و با ادبياتي فصيح گفته «ما انشا نويسان خوبي هستيم. علاقهمنديم صحبتهاي قشنگ انجام دهيم كه مستمع را در كوتاهمدت به وجد بياوريم و فضاي مجازي هم به اين نگاه كمك كرده است. در فضاي مجازي معمولا دنبال خروجيهاي يكشبه و لحظهاي هستند يك موضعي ميگيرند يكشبه هم عدهاي هورا ميكشند، فردا هم فراموش ميشود كه چه آثار و چه نتيجهاي اين موضعگيري و اين صحبت درپي داشته است.» جملاتي كه وقتي به اهميت و عمق منظور و محتوايشان پي خواهيم برد كه به ياد بياوريم مهمترين انتقاد به عارف، عدم موضعگيري صريح از جانب او بوده و منتقدانش، همواره او را به خاطر «سكوت» در قبال مسائل مختلف، هدف قرار دادهاند.
عارف البته سالهاست با تاسيس بنيادي موسوم به «اميد ايرانيان» به نحوي درگير فعاليت حزبي و تشكيلاتي است اما در عين حال از عضويت رسمي در احزاب نيز سر باز زده و ازقضا از اين منظر نيز بعضا مورد انتقاد قرار گرفته است. شايد به همين دليل باشد كه او در ادامه به اين مهم پرداخته و ميگويد: «اگر بخواهيم تشكيلات شكل بگيرد، نهادينه شود و به ثبات برسد، اعضاي آن تشكل بايد از حقوق فرديشان بگذرند و با اعتقاد به حركت جمعي و تصميمات اجماعي فعاليت خود را شكل دهند. البته در تشكلهاي غيرسياسي اين روند بيشتر ديده ميشود.» او همچنين به موضوع مهم كاهش اعتماد عمومي به مسوولان رسمي و البته جناحهاي سياسي نيز اشاره كرده و گفته است: «نوعي دلزدگي و عدم استقبال را در جامعه نسبت به تشكلهاي سياسي ميبينيم آن هم به دليل مسووليتپذير نبودن تشكلهاي سياسي در قبال وعدههاي داده شده به مردم است.» او مشخصا از انتخابات نيز صحبت كرده و گفته است: «در مبارزات انتخاباتي ببينيد چه حرفهاي آنچناني زده ميشود كه يعني همه مشكلات عالم را آن فرد ميخواهد ظرف يكي، دو سال حل كند. اصلا فكر نميكند كه در اين خصوص اختيار دارد يا نه؟ يا امكانات كشور ميتواند جوابگو باشد يا نه؟» عارف كه آخرين حضورش در انتخابات، به انتخابات مجلس دهم بازميگردد كه ازقضا با پيروزي قاطع او همراه شد و در ادامه به دليل برخي قصورها در دوران مجلس دهم، مورد انتقاد قرار گرفت، بار ديگر به بحث فعاليت در مجلس پرداخته و گفته است: «در مجلس بيشتر تعداد تذكر دادنها مورد توجه قرار ميگيرد حالا اين تذكرات چه نتيجهاي را در پي داشته است؟ چقدر فرد تذكردهنده به اين تذكرات اشراف داشته است؟ چقدر براي به نتيجه رسيدن تذكر تلاش شده است؟ سوالاتي كه اغلب بيجواب ميماند!»
عارف البته صحبتي از كانديداتوري خود نكرده اما همچون اغلب گزينههاي احتمالي كانديداتوري، نقد دولت را نيز از ياد نبرده و گفته است: «دركشور ما به گونهاي وانمود شده كه پول نفت درآمد است و انفال و ثروت ملي نيست. دولت با چه مجوز اخلاقي پول نفت را هزينه ميكند؟ چه كسي اين اجازه را داده است ثروتي كه متعلق به نسلهاي آينده است به راحتي هزينه شود؟»