به بهانه سالمرگ ژازه تباتبايي
نامي كه با خودكار به فرهنگ لغت افزوده شد
فاطمه رحماني
فردا سيزدهمين سالمرگ ژازه تباتبايي است. نقاش، مجسمهساز و البته شاعر ايراني كه نگاهي به آثارش در حوزه هنرهاي تجسمي به خوبي بينامتنيت اين آثار با ادبيات و هنر فولكلوريك ايران را به خوبي نشان ميدهد.
ژازه با نام رسمي سيدعلي طباطبايي ۱۳۰۹ در تهران و آنگونه كه نقل است در خانهاي قديمي در خيابان بهار به دنيا آمد. درباره اينكه تمهيد او براي تغيير نامش، زماني كه به شهرتي نسبي در عالم هنر رسيده بود، چه استدلالي داشت بايد گفت كه با توجه به استفاده از اسمي كه حرف «ژ» در آن به كار رفته از يك سو و نوشتن نام خانوادگياش با «ت» به جاي «ط» نشان از گونهاي فارسيسازي يا به بياني كه متداول است «پاسداشت» فارسي دارد. اينها البته گمانههايي است كه در اين باره وجود دارد. گمانههايي نه چندان مستدل. چراكه او چندان علاقهاي به حرف زدن درباره تغيير نامش نداشت و ميگويند در جواب آنها كه در اين باره از او ميپرسيدند، جواب سربالايي ميداد از اين قرار: ژازه يعني من. از محمدحسن حامدي، مدير مجله تنديس نقل است كه بعد از مرگ ژازه فرهنگ لغتي در خانه او يافت كه در آن با خودكار كلمه ژازه ذيل كلمات رديف حرف «ژ» اضافه شده و در بيان معني آن آمده بود: يكي از بزرگترين هنرمندان معاصر ايران.
ژازه از آن دسته نقاشان و مجسمهسازاني بود كه با ادبيات ميانهاي گرم داشت و اين ارتباط به سالهاي كودكي او برميگشت. چنانكه تنها 12 سال داشت وقتي اولين داستان خود را با نام «شن و ني» نوشت. بعدها نمايشنامههايي نوشت و خود در مقام كارگردان روي صحنه برد. نمايشنامههايي مانند «جاي پا»، «شكوفههاي پژمرده» و... .
20 سال داشت كه داستاني از او با نام «پسر كوچك» در يك روزنامه منتشر شد و همان زمان نخستين نمايشگاه نقاشي خود كه آثار مينياتور او بود، برگزار كرد. بنابراين او قبل از اينكه رسما آثار خود در زمينه نقاشي و مجسمهسازي را ارايه دهد، علاقهمند ادبيات بوده و اين علاقه و آشنايي تا آخر عمر با او بود و در آثار نقاشي و مجسمهاش نمود بسيار داشت. او كه فارغالتحصيل هنرستان هنرپيشگي بود، رشته كارگرداني و مباني تئاتر خواند و شاگرد اول شد.
نقاشيهاي ژازه تباتبايي را به سبب بيان فيگوراتيو آن در عين بهرهمندي از وجوه هنري در سطوحي بالا از نوعي عامهپسندي- نه به معناي ميانمايگي- برخوردار ميدانند. آثار ژازه را به سبب استفاده از عناصر و نقوش سنتي در زمره آثار مكتب سقاخانه به شمار ميآورند.
رنگ در نقاشيهاي ژازه نقش بسيار مهمي دارد تا جايي كه منتقدان و تحليلگران هنرهاي تجسمي فرم نقاشيهاي او را متاثر و حتي تابع رنگ ميدانند.
ژازه در مجسمهسازي هم نمايانگر زيست انسان معاصر بود. او خود را مجسمهسازي ميدانست كه ميخواهد اضطراب عصر را منعكس كند. معروف است كه او از سازههاي اسقاطي براي ساخت مجسمههاي فلزي خود استفاده ميكند. نقل است كه سر زدن به اسقاط فروشيها براي تامين مصالح مجسمههايي از فلز كار دايم او بود. مصالحي كه آنها را دست ميگرفت تا به جسمشان روح ببخشد.
ژازه سال ۱۳۳۹ دوره نقاشي را در دانشكده هنرهاي زيبا بهپايان رساند و نگارخانه «هنر جديد» را بنياد نهاد كه اولين نگارخانه در ايران به شمار ميرفت.
آثار نقاشي و مجسمه ژازه در موزهها و كلكسيونهايي مانند موزه لوور در پاريس، موزه متروپوليتن نيويورك، موزه هنرهاي معاصر تهران، نگارخانه سيحون در تهران، پريوات كلكسيون در آلمان و... قرار دارند.
آثار ژازه تاكنون در كشورهايي مختلفي از جمله بريتانيا، فرانسه، ايتاليا، يونان، آلمان، تركيه، هند، چين و امريكا به نمايش درآمده و ۱۰ جايزه بينالمللي را از آن او كرده است.