گروه اجتماعي | آنچه امروز به عنوان علت اصلي مرگ هزاران پرنده در ميانكاله عنوان ميشود، همان باكتري مرموزي است كه در قوطيهاي كنسرو هم حاضر است. باكتري كلستريديوم بوتولينوم يا بوتوليسم، همان عامل مسموميتي است كه در صورت نجوشاندن قوطيهاي كنسرو به سراغ انسانها هم ميرود و پشت سر خود مسموميتهاي غذايي به جاي ميگذارد. اين باكتري حالا محل مناقشه است، طي دو سال اخير، مرگ هزاران پرنده در ميانكاله به علت شيوع اين باكتري در كف تالاب عنوان شده است كه البته اين ادعاي سازمان حفاظت محيطزيست از تيغ انتقاد متخصصان مختلف به دور نمانده است، انتقادي كه بيشتر در سايه ابهام در گزارشها و عدم شفافيت در فرآيند آزمايشها منتشر شده است. يكي از متخصصاني كه در پروژهاي مستقل به نتيجهاي مشابه به نتايج منتشر شده از سوي سازمان محيطزيست رسيده است، در گفتوگو با «اعتماد» از چيستي بوتوليسم و شيوه آلوده شدن تالاب ميانكاله به آن ميگويد و البته به دلايل شكلگيري اين باكتري در ميانكاله نيز اشاره ميكند.
سيدمحمد قاسمپوري، دكتراي محيطزيست (تنوع زيستي) و استاديار دانشكده منابع طبيعي و علوم دريايي دانشگاه تربيت مدرس، خود اهل مازندران است، مجري پروژه مشترك طرح مديريت و نظارت پيوسته بر دامگاههاي تالاب بينالمللي فريدونكنار و عضويت در هيات موسس انجمن تنوع زيستي ايران و كميته علمي پروژه بينالمللي درناي سيبري را در كارنامه دارد. قاسمپوري در اين گفتوگو به نتايج يك تحقيق مستقل از دولت اشاره ميكند كه گرچه در آن، علاوه بر روشهاي آزمايشگاهي، به پايشهاي محيطي و تغييرات اكوسيستم تالاب نيز توجه شده است، اما مانند گزارش سازمان دامپزشكي، شواهد بوتوليسم گسترده را در ميانكاله تاييد ميكند. پسروي آب دريا، اختلال دمايي در رسوبات و حمل رسوبات زياد حاوي مواد آلي خاك به تالاب از عوامل موثر در افزايش جانوران كفزي تالاب هستند كه به گفته اين مدرس دانشگاه به رشد باكتريهاي توليدكننده بوتوليسم پرندگان منجر شدهاند. شرح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
با گذشت يك سال از مرگ هزاران پرنده در ميانكاله، بار ديگر اتفاقي مشابه در بازه زماني مشابه سال گذشته رخ داده است. تكرار اين ماجرا در صورتي شكل ميگيرد كه دلايل اعلام شده براي مرگ پرندگان در سال گذشته با اطلاعات ضدونقيضي همراه بود. ممكن است دلايل محتمل در تكرار اين حادثه را بيان كنيد و بگوييد آيا با فرضيات ممكن، اين اتفاق در سالهاي آينده نيز ممكن است رخ بدهد؟
اگرچه در سال گذشته ابتدا دلايلي به صورت حدس و گمان توسط گروههاي مختلف مطرح شد اما بالاخره با انجام مطالعات آزمايشگاهي در دو گروه دولتي و غيردولتي مستقل از يكديگر، در همان سال وقوع بوتوليسم پرندگان تاييد شد. برخي از فرضيات اوليه مانند مسموم كردن آب تالاب توسط برخي سودجويان، ورود سموم كشاورزي يا آلودگي با فلزات سنگين و عناصر خطرناك از جمله گمانهاي مطرح شده بود كه عملا رد شد. علاوه بر آن، اساسا چنين حجمي از آلودگيهاي صنعتي يا سموم كشاورزي كه بتواند تلفاتي در يك نوار ساحلي طولاني و چند ده كيلومتري براي تالاب ميانكاله ايجاد كند وجود ندارند.
چه مطالعات و آمايشهاي علمي در مورد اين مساله انجام دادهايد و يافتههاي مطالعات شما در مورد مرگ پرندگان در ميانكاله چه نتايج يا چه دستاوردهايي داشته است؟
مجموعه آزمايشها در دو بخش دولتي (سازمان دامپزشكي كشور) و غيردولتي (كميته مشورتي ميانكاله) كه يك گروه تخصصي خودجوش و مستقل بود به طور جدا از هم انجام شد. گزارشها بلافاصله دراختيار سازمان محيطزيست نيز قرار گرفت. گزارش كميته مشورتي نيز كه مجموعهاي از متخصصين داخلي و خارجي داوطلبانه در آن شركت داشتند با نتايج مشابه وقوع بوتوليسم در تالاب را تاييد كرد. رويكرد گزارش سازمان دامپزشكي كاملا با تكيه بر نتايج به دست آمده از آزمايشگاه و روشهاي استاندارد بود. در حالي كه گزارش بخش ما به عنوان يك گروه داوطلب غيردولتي با تنوعي از تخصصها، علاوه بر روشهاي آزمايشگاهي، به پايشهاي محيطي و تغييرات اكوسيستم تالاب هم توجه داشت. در نتيجه بايد گفت آنچه رخ داده اولين شواهد بوتوليسم گسترده در ايران بوده كه مطابق با پيشبيني ما امسال نيز متاسفانه براي دومينبار تكرار شد، اگرچه پذيرش آن براي برخي دانشگاهيان و متخصصين همچنان عجيب و ناباورانه است. اين درحالي است كه مشابه با اين پديده در برخي اكوسيستمهاي آبي خارج از كشور به دفعات گزارش شده است.
بوتوليسم چگونه ميتواند به مرگ پرندگان منجر شود؟
باكتري كلستريديوم بوتولينوم از نوروتوكسينهايي است كه 7 سويه مختلف از آن شناسايي شده است كه با حروف A تا G نامگذاري شده. سويههاي اول در قوطيهاي كنسرو وجود دارند كه در صورت مصرف بدون جوشاندن قوطي باعث مسموميتهاي مرگآفرين براي انسان ميشود. سويههاي ديگر باكتري باعث مسموميت و مرگ ساير جانوران به ويژه اردكهاي روي آبچر، چنگرها و فلامينگوها ميگردد. ورود كمتر از 5 نانوگرم به بدن پرنده از طريق بلع جانوران كوچك كفزي موجود در رسوبات يا احتمالا فيلتر كردن رسوب آلوده باعث نوعي فلج سريع عصبي شده به طوري كه پرنده حتي قادر به نگه داشتن گردن خود نيست. لذا قبل از مرگ به دليل اثرگذاري سم، با سقوط سر در آب عملا خفگي رخ ميدهد. شما با چشم خود ميبينيد دستهاي از پرندگان در قسمتي فرود ميآيند، حتي اگر به سرعت براي پرواز دادن آنها حركت كنيد آن چندتايي كه به جاي پرآرايي مشغول غذايابي و تغذيه بودند در همان ثانيههاي اول دچار اين فلج عصبي شده و قادر به پرواز نبوده نهايتا تلف ميشوند.
آيا كاهش سطح تالاب ميانكاله يا به صورت كلي وضعيت سلامت آب اين تالاب ميتواند در اين اتفاق موثر باشد؟
نگاه ما به اكوسيستم بايد چندجانبه و فراگير باشد. چيزي كه زمينه فعاليت و تكثير اين باكتري مرگآفرين را در طبيعت رقم ميزند محدود به يك عامل نميشود. اين سوال مطرح است كه آيا پسروي آب دريا كه باعث خشك شدن بخش قابلتوجهي از تالاب ميانكاله شده به تنهايي ميتوانسته موجب مرگ بيمهرگان كفزي در شرايط بيهوازي براي تالاب شود؟ اين موجودات غذاي اصلي پرندگان تلف شده را تشكيل ميدهند. اگر اين موجودات دچار ازدياد نسل شده و سپس زير لايه سنگيني از رسوبات كه امكان تبادل با اكسيژن وجود نداشته باشد مدفون شوند در روزهاي گرم توسط باكتري كلستريديم بوتولينوم تجزيه شده و سم بوتوليسم را توليد ميكنند. بنابراين پسروي آب دريا در كنار ورود حجمي از مواد رسوبي حمل شده به تالاب كه حاوي مواد مغذي براي جانوران كوچك هستند و همينطور احتمالا گرمايش زمين بايد به عنوان 3 عامل اصلي و اوليه در مسموميت تالاب مطالعه شوند.
چقدر ادعاهاي مطرح شده در مورد سم بوتوليسم صحت دارد؟ آيا در ديگر تالابها نيز چنين مسالهاي تكرار شده است؟
ترجيح ميدهم از كلمه ادعا براي آن استفاده نكنيم. اين موضوع براي ما پذيرفته شده است و تحقيقات مستقل دولتي و غيردولتي (كميته مشورتي ميانكاله) به نتيجه يكساني دست يافته است. در ايران تاكنون به گزارش مستند ديگري غير از ميانكاله برخورد نكردم و بعيد است رخ داده باشد اما در كشورهايي مانند كانادا، امريكا، اسپانيا، ژاپن و كرهجنوبي به شكل گسترده تكرار شده و مقالات زيادي از تحقيقات آنان نشر يافته است كه به رايگان با جستوجو در اينترنت به زبان انگليسي وجود دارند.
نقش فاضلابها يا فعاليتهاي انجام شده پيرامون تالاب در وقوع بوتوليسم پرندگان چقدر موثر بوده؟ آيا ميشود سهم مشخصي به آلايندههاي صنعتي، انساني، كشاورزي اختصاص داد؟ در واقع چرا بايد اين باكتري تا اين اندازه چشمگير در اين تالاب افزايش پيدا كند؟
همانطور كه ميدانيد بخش صنعت در شمال كشور چندان فعال نيست. كم و بيش شدت كشاورزي در جلگههاي شمال يكسان است و از نظر مصرف كود و سم همه مزارع شمال در يك سطح آلودگيهاي غيرنقطهاي به وجود ميآورند. حالا ممكن است سوال كنيد چرا اينقدر ناگهاني همه چيز از سال 99 شروع شده؟ فكر ميكنم در اين سال چند عامل ايجاد همبيشي كرده: پسروي آب دريا، اختلال دمايي در رسوبات و سومين عامل حمل رسوبات زياد
حاوي مواد آلي خاك به تالاب كه به آن
Soil organic materials هم ميگوييم. به واسطه افزايش اين مواد جانوران كفزي به شدت افزايش يافتند كه پس از آن مرگ آنان در شرايط بيهوازي رخ داده. در اين وضعيت لايههاي سنگين رسوبي باعث شكوفايي رشد باكتريهاي توليدكننده بوتوليسم پرندگان شده است.
سال گذشته و در آستانه ورود ويروس كرونا به كشور، برخيها گمانه ميزدند كه شايد علت مرگ اين پرندگان نوعي ويروس باشد، آيا با گذشت يك سال از اين ماجرا، اطلاعات، پژوهشها يا دادههاي آزمايش شده از لاشههاي پرندگان منتشر شده است كه به صورت علمي و دقيق اين ادعاها را بررسي كند؟
همانطور كه عرض شد مطالعات سمشناسي و بافتبرداري مفصلي روي نمونههاي چنگر و فلامينگو انجام شد. اين مطالعات به صورت موازي در سازمان دامپزشكي به عنوان يك مركز دولتي و كميته مشورتي ميانكاله به عنوان يك تشكل غيردولتي حامي محيطزيست صورت گرفت. اگرچه سازمان مذكور به عنوان يك دستگاه دولتي از تجهيزات كاملتر و بودجه دولتي برخوردار بود. كميته مشورتي نيز با پوشش هزينهها به صورت شخصي مطالعات خود را به انجام رساند. در اين نوع روشها سموم استخراجي از پرندگان با روش استاندارد موسوم به mouse assay به موشهاي آزمايشگاهي تزريق ميشود كه نشانههاي مرگ سريع و علائم قبل از مرگ در موشها (تنفس شكمي، جمع شدن دم و گوش، آشفتگي موهاي بدن) همگي مويد وجود سم بوتولينوم در بدن پرندگان بوده است. مواد استخراجي تزريق شده به طور كامل فيلتر شدند بنابراين امكان حضور باكتري يا ويروس در محلول استخراجي وجود ندارد و تنها محلولي كه عبور ميكند نوروتوكسين انباشته شده در بافت پرنده است. فكر ميكنم احتمالا به دليل اينكه چنين واقعهاي براي اولينبار در ايران رخ داده پذيرش آن براي شنوندگان كمي عجيب باشد ولي متاسفانه بايد گفت بوتوليسم پرندگان در ميانكاله واقعا رخ داده است. بخشي از آن مانند گرمايش جهاني و پسروي آب دريا از كنترل ما خارج است اما جلوگيري از آبشويي و حمل رسوبات كه احتملا با مغذي شدن تالاب براي نرمتنان و سختپوستان كوچك همراه بوده نياز به عزم عمومي اعم از سوي مردم و الزامات قانوني از سوي محيطزيست دارد.
در خاتمه عرض كنم مانند بسياري از معضلات ايجاد شده در محيطزيست كه نقش بلندمدت انسان در وقوع آن آشكارا به چشم ميخورد، درمان آن نيز مستلزم زمان است و ممكن است بوتوليسم در سالهاي بعد نيز با شدتهاي متفاوتي تكرار شود. چاره كوتاهمدت آن ممانعت از نشستن پرنده در نوار جنوبي تالاب است به طوري كه امسال بتوانند به سلامت منطقه را به سمت شمال ايران ترك كنند. براي بلندمدت نيز مطالعات كنوني ناكافي بوده و نياز به عزم جدي دولتي احساس ميشود.