وزير پيشين راه و شهرسازي دولت حسن روحاني در تشريح مشكلات دولت مستقر:
رويكرد اجتماعي را جايگزين رويكرد امنيتي كنيد
زماني كه از دولت دوازدهم استعفا كرد و رفت، بسياري معتقد بودند كه او عطاي وزارت را به لقاي انتخابات بخشيده است. عباس آخوندي، وزير راه و شهرسازي پيشين دولت حسن روحاني در اين چند سال همواره به عنوان منتقد دولت مستقر در رسانهها حاضر شده و چند باري هم در مصاحبههاي متعددي كه پس از وزارت با رسانهها داشته، اعلام كرده كه به خاطر اختلاف سليقهاش با روحاني از دولت رفته است. بيشتر كنشهاي او كه يكبار در مصاحبهاي با «اعتماد» برخلاف انتظار اذعان كرد خودش را «روشنفكري» ميداند كه وارد حوزه «اجرا» شده، اغلب به كنشهاي انتخاباتي تفسير ميشود. او در مصاحبه اخيرش با ايسنا هم تلاش كرده مشكلات دولتداري را مطرح و راهحلهاي خود را ارايه دهد.
آخوندي معتقد است دولت را نبايد به شخص رييسجمهوري تنزل داد؛ چراكه دولت ساختار قدرت را منعكس و آن را نمايندگي ميكند، بنابراين مهم اين است كه بخشي از قدرت كه دولت آن را نمايندگي ميكند، چقدر داراي نظريه منسجم و مسالهاش توسعه ايران است. او پيش از اين نيز در مصاحبههاي مختلفي در مورد مساله توسعه ايران به عنوان يكي از مهمترين دغدغههايش سخن گفته بود. آخوندي بر اين باور است كه اگر دولت بخواهد نهادهاي درون قدرت را بدون شفافيت و مستقل از جامعه مدني نمايندگي كند، تصميماتش مبتني بر تعارض و گاهي متضاد و زيگزاگي خواهد بود. او نمونه بارز اين سبك دولت را دولت نهم ميداند.
آخوندي در بخش ديگري از اين گفتوگو تاكيد دارد كه هرقدر رييسجمهوري بتواند مساله ايران را به خوبي صورتبندي و حركت اجتماعي ايجاد كند و هرقدر بتواند مسائل ايران را وارد جامعه كرده و اجتماعي كند نقش موثرتر و كارآمدتري خواهد داشت. او با مرور دولتها در اين زمينه تشريح كرده كه يكي از نقاط ضعف دولت حسن روحاني اين است كه اگرچه «مساله را تا حدي؛ بهويژه در حوزه امنيت بينالملل درست متوجه شدند، ولي وقتي ميخواهند مساله را حل كنند آن را اجتماعي نميكنند و فكر ميكنند بايد آن را به صورت امنيتي حل و فصل كنند.» همچنين پيشنهاد او براي ايجاد تغيير اين است كه «بايد به كمك نهادهاي مدني مستقل از قدرت، يك بردار اجتماعي اصلاحگر خلق كرد.»
وزير راه سابق دولت دوازدهم همچنين به مساله شكلگيري اقتصاد زيرزميني نيز اشاره كرده و معتقد است: «وقتي در كشوري امكان تجارت نيست و نتوان تجارت سالم و متعارف داشت، يعني اقتصاد در حال توقف و درگير فساد تودرتو و عميق است. بخش عمدهاي از اقتصاد در ايران زيرزميني شده است. وقتي اقتصاد زيرزميني ميشود مفهومش اين است كه افراد خاصي به منابع پول و قدرت دسترسي دارند و بقيه ندارند. مابقي داستان شفافيت، عدالت و رقابت در چنين شرايطي به مسائل غيرواقعي تبديل ميشود. او از جمله كارگزاران سابقي است كه باور دارد روحاني براي اينكه دولتش به اين وضعيت دچار نشود، بايد رويكرد امنيتي را كنار ميگذاشت و رويكرد اجتماعي پيش ميگرفت و مسائل را با مردم درميان ميگذاشت؛ چراكه مسائل در اتاق دربسته قابل حل و فصل نيست و بايد با مردم در ميان گذاشته شود تا مردم بدانند هزينه اين سياست هم از نظر اقتصادي و مالي چقدر است و هم چه شبكههايي در آن تشكيل ميشود و آنها چه منافعي دارند.