عنان دل شيدا به لب شيرين ندهيم
ابراهيم عمران
هفته قبل و در جشنواره فيلم فجري كه محل ايرادهاي زيادي است بر برگزاري آن، دو نامدار اجتماع در آغوش هم رفتند براي ثانيههايي؛ دو فردي كه هر رفتار اجتماعي آنان ميتواند برداشتهاي هنجار و ناهنجار داشته باشد. كمي بعد عادل فردوسيپور در چرايي اين كار در دوران ويروس چيني گفته مدتها بود كه پرويز پرستويي را نديده و در يك لحظه احساساتي شده. هر چند مجري از مدار خارج شده تلويزيون روز بعد عذر خواست ولي نكتهاي در گفتههاي ايشان بود كه بحث اصلي اين كوتاه نوشته است. در «يك لحظه»، دنيا ميتواند بر اساس تصميمهاي لحظهاي و احساسي ما تغيير كند. اگر نتوانيم كنترلي بر نوع واكنشهاي خود داشته باشيم، يك لحظه تصميم ميگيريم، حرفي در مورد امري كه احاطه بر آن نداريم بر زبان جاري كنيم و خويشتن و ديگران را سالها درگير همان يك لحظه كنيم يا در محاورههاي رسمي و غير رسمي از ادبياتي استفاده كنيم كه ميتواند به نام ما ثبت شود؛ آنسان كه وزير محترم بهداشت گفتند به كوري چشم برخي اول واكسن را به خود و خانوادههايمان تزريق ميكنيم. خب اين به كوري آن هم از زبان وزير، به حتم بهداشت واژگاني ندارد. پس چه بهتر در يك لحظههايمان دقت بيشتري داشته باشيم و عنان دل شيدا به لب شيرين ندهيم؛ هم در گفتار و هم در كردار. نوشته داشت به پايان ميرسيد كه خبر آمد نماينده سابق مجلس و مجري سابق برنامه سينمايي هفت و كارگردان سينما در اظهارنظر لحظهاي كل ماسك گذاشتن و رعايت پروتكلها را زير سوال بردند و دنبال تئوري توطئه ميگردند. غافل از آنكه در جايي سخن بر زبان آوردند كه ستاد كرونا گفته بود اگر رعايت نشود دستورهاي بهداشتي، جشنواره فيلم فجر تعطيل خواهد شد. آنچه محل بحث است و به يادداشت ميخورد همان دردسر يك لحظه حرف و سخن و كردار است كه ميتواند گريبانگير همه شود. با اين تفاوت كه گفتار و كردارهاي يك لحظهاي نامداران چون ويروس كرونا، موتاسيون زيادي دارد و هر آينه به شكلي در ميآيد و برداشتهاي زيادي از آن ميشود. چه خوب است اين بيت سعدي را پايان بخش يادداشت كنيم كه: عام نادان پريشان روزگار/ به ز دانشمند ناپرهيزگار/ كان به نابينايي از راه اوفتاد/ وين دو چشمش بود و در چاه اوفتاد.