چگونه واشنگتن میتواند مانع هستهای شدن متحدانش شود؟
پايان اعتماد به چتر هستهای امریکا
چاک هیگل وزیر دفاع اسبق امریکا، مالکوم ریفکیند وزیر دفاع و وزیر خارجه اسبق انگلیس و کوین راد نخستوزیر اسبق استرالیا در مقالهای مشترک که در پایگاه خبری تحلیلی فارن افرز منتشر شده است، مینویسند: اکنون سال 2030 است. دستگاههای لرزهنگار لحظاتی پیش یک انفجار اتمی زیرزمینی پیشبینی نشده را تشخیص داده و نشان دادهاند که یک کشور دیگر هم به لیست بلندبالای کشورهای مجهز به سلاح اتمی پیوسته است. حالا تعداد این کشورها به 20 رسیده است و این رقم دو برابر سال 2021 است. البته برخلاف انتظار خیلیها، اشاعه سلاحهای اتمی نه از سوی کشورهای خودسر بلکه از جانب گروهی از کشورها صورت گرفته که همواره تابع قانون و محتاط بودهاند: متحدان امریکا. اگرچه این کشورها چند دهه قبلتر با امضای پیمان منع اشاعه اتمی (انپیتی) قول داده بودند سراغ دستیابی به توانمندیهای اتمی نروند، اما نظرشان عوض شد و از این پیمان خارج شدند؛ اقدامی که باعث شد سایر کشورها نیز از آن تبعیت کرده و برای دستیابی به بمب اتم با هم رقابت کنند. اینگونه بود که تعداد تصمیمگیران هستهای در جهان چند برابر شد و احتمال بروز یک فاجعه هولناک بالا رفت: اینکه یکی از این سلاحهای قدرتمند منفجر شود.
بعید است؟ شاید، اما این سناریو اکنون بیشتر از آنچه خیلیها تصور میکنند، به واقعیت نزدیک شده است. اگرچه در دهههای اخیر تهدید اشاعه سلاحهای اتمی عمدتا در خاورمیانه و آسیا متمرکز بوده، اما همیشه اینطور نبوده است. در دهه 1960 میلادی، واشنگتن نگران هستهای شدن متحدان آسیایی و اروپایی خود بود. مقامات اطلاعاتی امریکا پیشبینی میکردند که تا اواسط دهه 1970 تعداد قدرتهای هستهای جهان به 10 تا 15 کشور از جمله استرالیا، آلمان، ایتالیا، ژاپن، کرهجنوبی و ترکیه برسد. پیمان منع اشاعه سلاحهای اتمی برای جلوگیری از این احتمال طراحی شد و از زمان امضای آن در سال 1968 تاکنون، تنها سه کشور هند، پاکستان و کرهشمالی به اضافه رژیم صهیونیستی به توان عملیاتی هستهای دست یافتهاند. این موفقیت عمدتا مدیون اقدامات هماهنگ امریکا و گسترش چتر هستهای این کشور روی سر کشورهای متحد است. متحدان امریکا در آسیا و اروپا که مطمئن بودند در برابر حمله اتمی و تهدید به آن محافظت میشوند تصمیم گرفتند سراغ توسعه توانمندی اتمی نروند.
اما حالا ممکن است این کشورها در تصمیم خود تجدیدنظر کنند. هم در آسیا و هم اروپا، متحدان امریکا با تهدید نظامی روزافزون قدرتهای هستهای مواجهند و چین و روسیه نیز هر روز تهاجمیتر شده و توان هستهای خود را بهروزرسانی میکنند و در امریکا نیز متحدان شاهد به قدرت رسیدن دولتی هستند که از توافقهای گذشته در حوزه کنترل تسلیحات بیرون آمده و مردم این کشور نیز به نظر میرسد دیگر تعهدی به همکاری جهانی ندارند. همه این دلایل باعث شده متحدان امریکا به این بیندیشند که آیا میتوانند همچنان برای تامین امنیت و دفاع از خود روی امریکا حساب کنند یا وقت آن رسیده که به ساخت بمب اتم فکر کنند؟
جو بایدن، ريیسجمهور امریکا در سخنرانی تحلیف خود قول داد ائتلاف خود با کشورهای متحد ایالات متحده را بازسازی کند. اما پس از اقداماتی که دونالد ترامپ در تخریب اعتماد جهانی انجام داد، اکنون متحدان امریکا برای اطمینان خاطر از تعهد این کشور و کنار گذاشتن فکر ساخت بمب اتم به چیزی بیشتر از حرف و سخنرانی نیاز دارند. همچنین دولت امریکا باید اقدامات فعالانهای را برای بالا بردن اعتماد متحدان به ضمانت هستهای این کشور اتخاذ کند، همکاری دفاعی با متحدان را تقویت کند و در حوزه کنترل تسلیحات بازنگری اساسی انجام دهد. قطعا انجام همه این کارها تلاش زیادی را میطلبد، اما شدنی است.
کشورهای مضطرب
متحدان امریکا عمدتا بحث درخصوص چتر هستهای این کشور را به دور از انظار عمومی انجام دادهاند، اما رفته رفته علائم نارضایتی و اضطراب خود را نشان میدهند. در آلمان مقامات روز به روز نسبت به قابل اعتماد بودن امریکا بیشتر دچار تردید میشوند و در خارج از دولت نیز روز به روز به تعداد کسانی که خواستار چیزی فراتر از ضمانت هستهای امریکا هستند، افزوده میشود. برخی پیشنهاد کردهاند اروپا با ترکیب توانمندیهای هستهای فرانسه و انگلیس و احتمالا با حمایت مالی آلمان و دیگر کشورهای غیرهستهای این قاره، چتر امنیتی خودش را به وجود بیاورد و کشورهای این قاره نیز به جای امریکا به این چتر اروپایی اتکا کنند. فرانسه نیز از دیگر کشورهای اروپایی دعوت کرده در «گفتوگوی راهبردی» درخصوص توان بازدارندگی هستهای پاریس و مشارکت احتمالی در مانورهای هستهای حضور یابند.
در لهستان، برخی خواستار تقویت بازدارندگی هستهای اروپا شدهاند و یاروسواف کاچینسکی، رهبر حزب حاکم این کشور، از ایده تبدیل اتحادیه اروپا به یک قدرت هستهای با زرادخانهای برابر با زرادخانه روسیه استقبال کرده است. ترکیه نیز به ساخت بمب اتم تمایل نشان داده و ريیسجمهورش رجب طیب اردوغان اعلام کرده احتمال دستیابی به آن را رد نمیکند. او گفته چندین کشور دارای موشک هستهای هستند، اما ترکیه چنین موشکهایی ندارد و این چیزی نیست که او بتواند قبول کند. متحدان امریکا هم در آسیا و هم در اروپا از جانب قدرتهای هستهای مورد تهدید نظامی قرار دارند و روز به روز این تهدید شدیدتر میشود.
این احساسات در آسیا نیز به وجود آمده است. ژاپن، تنها کشور تاریخ که مورد حمله اتمی قرار گرفته است، با تهاجمیتر شدن همسایگان هستهایاش به این فکر میکند که آیا میتواند همچنان به چتر هستهای امریکا اعتماد کند یا نه. تردیدها درخصوص قابل اعتماد بودن امریکا برای ژاپن چیز جدیدی نیست. در دهه 1970 میلادی نیز این کشور تصویب انپیتی را بیش از پنج سال به تعویق انداخت، چراکه نگران بود پیمان منع اشاعه سلاحهای اتمی عدم دسترسی این کشور به سلاح اتمی را تثبیت کند و چتر هستهای امریکا نیز برای محافظت از امنیت ژاپن کفایت نکند. امروزه این احساسات با رویکرد تهاجمی چین و پیشرفتهای هستهای کره شمالی شدت یافته است. اگرچه مقامات ژاپن علنا احتمال دستیابی کشورشان به زرادخانه اتمی را مطرح نمیکنند، اما توکیو همچنان مواد و دانش لازم برای انجام سریع این کار را در اختیار دارد و اگر چنین تصمیمی بگیرد میتواند به سرعت به آن دست یابد.
در کرهجنوبی نیز پرسشهایی درخصوص فقدان زرادخانه هستهای مطرح شده است. کرهشمالی در سال 2006 اولین سلاح اتمی خود را آزمایش کرد و از آن زمان تاکنون دهها سلاح و صدها موشک ساخته که برخی از آنها میتوانند حتی خاک امریکا را نیز هدف قرار دهند. در سال 2019 دولت ترامپ با لغو مانورهای نظامی مشترک با سئول و تقاضای پنج برابر کردن مبلغ پرداختی کرهجنوبی برای حفظ دهها هزار نیروی امریکایی در شبه جزیره کره، باعث شد این کشور بیشتر احساس ناامنی کند. اگرچه مردم کرهجنوبی چندان خواستار بازدارندگی هستهای در داخل نیستند، اما بسیاری از آنها خواستار تضمینهای بیشتر از جانب امریکا هستند. خیلیها از واشنگتن خواستهاند سلاحهای هستهای تاکتیکی - با برد کوتاه - خود را که پس از جنگ سرد از منطقه خارج کرده بود، دوباره به شبه جزیره کره بیاورد. نهایتا در استرالیا نگرانی روزافزون درخصوص چین باعث شده دولت استرالیا «مهمترین بازنگری استراتژیک» در سیاست دفاعی خود از زمان جنگ جهانی دوم را انجام دهد: تمرکز کامل روی دفاع از منافع ملی در منطقه هندوپاسیفیک که درگیر رقابت میان ابرقدرتها و بالا رفتن احتمال جنگ است. اگرچه استرالیا هنوز به تجدیدنظر درخصوص عدم تولید سلاح اتمی فکر نمیکند، اما تصمیم گرفته به توانمندیهای حملات با برد بلند دست یابد تا موضع دفاعی و بازدارنده خود را تقویت کند. اگر تردیدهای این کشور درخصوص قابل اعتماد بودن امریکا پایان نیابد، همین منطق میتواند باعث شود بحث درخصوص سیاست غیرهستهای استرالیا بار دیگر بالا بگیرد.
از بین بردن تردیدها
امریکا برای اطمینان دادن به متحدان باید به اصول خود بازگردد: دولت بایدن باید بدون هیچ شک و تردیدی بار دیگر بر اصول اولیه تعهدات امنیتی امریکا تاکید کند. او باید بر تعهد امریکا به دفاع جمعی براساس پیمانهای بینالمللی تاکید کند، تصمیم دولت ترامپ مبنی بر خارج کردن نیروهای امریکا از آلمان و دیگر نقاط جهان را لغو کند و مذاکراتی را درخصوص تقسیم هزینهها با کشورهای میزبان نظامیان امریکا در آسیا و اروپا آغاز کند.
دولت بایدن برای از بین بردن تردیدها درخصوص چتر اتمی امریکا باید اهمیت مسائل هستهای را در میان متحدان خود جا بیندازد. او باید ناتو و متحدان آسیایی را از همان ابتدا وارد فرآیند برنامهریزی هستهای کند و در شرایطی که به زودی قرار است بررسی گزارش جدیدی از وضعیت هستهای بدهد، باید با متحدان از نزدیک مشورت کند. دولت همچنین باید با متحدان امریکا مانورهای نظامی بیشتری را به همراه ابعاد اتمی برگزار کند و مرتبا رهبران سیاسی متحد خود را در این مانورها مشارکت دهد. درنهایت امریکا باید به دنبال تقویت توانمندیهای دفاعی و بازدارندگی متحدان خود در اروپا و آسیا باشد. این امر ممکن است مستلزم افزایش تعداد نیروهای امریکا در هر دو منطقه یا حداقل وعده حفظ همان تعداد کنونی باشد. شاید هم لازم باشد توانمندیهای دفاع موشکی بیشتری به منطقه اعزام شود و سیاست هستهای امریکا در هر دو منطقه مورد بازنگری قرار گیرد تا این اطمینان حاصل شود که توانمندیهای کنونی برای حفظ اعتبار چتر هستهای امریکا کفایت میکند. امریکا هر تصمیمی بگیرد باید آن را تنها پس از مشورت و به دعوت متحدان خود اتخاذ کند.
متحدان نیز باید نقش خود را ایفا کنند. همانطور که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان گفته، اروپا باید هم در حوزه نظامی و هم در دیپلماسی مسوولیت بیشتری را برعهده بگیرد. اما این کار باید با ایجاد ظرفیت نظامی واقعی - بهبود توانمندیهای جنگی و تقویت آمادگی - انجام شود، نه اینکه صرفا بر تعداد دستورالعملها و دفاتر مرکزی افزوده شود. اروپا باید اقدامات دفاعی خود را از نظر هستهای تقویت کند. متحدان اروپایی که در حال حاضر با اعزام جنگنده و میزبانی از سلاحهای امریکا در ماموریتهای هستهای ناتو مشارکت دارند، باید این نیروها را حفظ کرده و بهروزرسانی کنند.
دو قدرت هستهای غرب اروپا یعنی فرانسه و بریتانیا باید نه تنها همکاری هستهای خود را عمیقتر کنند بلکه بازدارندگی هستهای خود را به متحدان اروپایی خود نیز تعمیم دهند. در نتیجه این امر، یک چتر هستهای اروپایی به وجود میآید، چیزی که میتواند ضمانت هستهای امریکا را تکمیل کند (اگر نگوییم جای آن را بگیرد) و در عین حال ناتو و امنیت اروپا را نیز تقویت کند. در واقع در این صورت است که قدرت اروپا افزایش مییابد و امریکا نیز حتما باید از هرگونه تلاش برای تقویت همکاریهای دفاعی در داخل اروپا استقبال کند. خودمختاری دفاعی منطقه هیچ تهدیدی را متوجه امریکا و ناتو نمیکند؛ برعکس باعث میشود اروپا به شریک نظامی قویتری تبدیل شود. کنترل تسلیحات نیز باید از چارچوب امریکایی-روسی که چندین دهه حکمفرما بوده، فراتر برود.
بازیابی اعتماد متحدان امریکا در آسیا دشوارتر است، چراکه این منطقه چیزی به نام ناتو ندارد و صرفا به مناسبات امنیتی دوجانبه متکی است. واشنگتن برای جبران این مساله باید متحدان آسیایی خود را به همکاری بیشتر با یکدیگر تشویق کند و همکاری امنیتی سهجانبه با ژاپن و کرهجنوبی را که در سالیان اخیر به دلیل اختلافات بین این دو قدرت آسیایی متوقف شده بود از سر بگیرد. واشنگتن همچنین باید معادل آسیایی «گروه برنامهریزی هستهای» ناتو را به وجود بیاورد و از طریق این نهاد، استرالیا، ژاپن و کرهجنوبی را وارد فرآیند برنامهریزی هستهای امریکا کند و به آنها پلتفرمی برای بحث درخصوص بازدارندگی منطقهای بدهد. درنهایت ممکن است لازم شود امریکا و سه کشور دیگر حاضر در گفتوگوهای امنیتی چهارجانبه آسیا (استرالیا، هند و ژاپن) کرهجنوبی را نیز در صورت تمایل وارد این ائتلاف کنند.
بزرگترین ابهام هستهای در یک دهه آینده مربوط به زرادخانه چین است که اگرچه کاملا مخفی نگه داشته شده، اما کارشناسان میگویند پکن به سرعت مشغول نوسازی آن است و میتواند طی چند سال چندین برابر بزرگتر شود. امریکا و متحدانش برای اینکه از فعالیتهای اتمی چین سر در بیاورند و درک بهتری از توانمندیهای آن کسب کنند، انگیزه بسیار قدرتمندی دارند. همکاری در حوزه کنترل تسلیحات میتواند نقش مهمی در این اقدام ایفا کند، شفافیت درخصوص توانمندیها را بالا ببرد، باعث شود دوطرف در مورد اهداف خود تبادلنظر کنند و ثبات در رابطه کلی هستهای را افزایش دهد.
در واقع امریکا باید رویکرد خود در قبال کنترل تسلیحات را در سطح جهانی تغییر دهد. بایدن در اقدامی هوشمندانه در همان ابتدای کار توافق «نیو استارت» با روسیه را که تنها سلاحهای راهبردی با برد بلند را شامل میشود، تمدید کرد. قدم بعدی دستیابی به یک توافق دوجانبه جدید است که همه کلاهکهای هستهای امریکا و روسیه، از جمله آنهایی که در انبار است و سیستمهای هستهای نوین مثل سلاحهای هایپرسونیک را شامل شود.
با توجه به این مساله، کنترل تسلیحات باید از چارچوب امریکایی- روسی که در چند دهه اخیر حکمفرما بوده، فراتر برود. این چارچوب میتواند پنج عضو دائم شورای امنیت - یعنی چین، فرانسه، روسیه، انگلیس و امریکا - را در بر گیرد. این پنج کشور باید گفتوگوهایی را آغاز کنند که به مسائل هستهای بپردازد و به مرور زمان در مورد اقداماتی مذاکره کنند که پرده را از مقابل زرادخانههایشان بردارد، به هم اطمینان دهند که این زرادخانهها صرفا ماهیت دفاعی دارند و در مورد اعمال محدودیتهای متقابل مذاکره کنند. به عنوان قدم اول امریکا و روسیه میتوانند از سه کشور دیگر دعوت کنند بر بازرسیهایی که واشنگتن و مسکو در قالب تعهدات کنترل تسلیحات فعلی خود انجام میدهند، نظارت داشته باشند و ارزش شفافیت را بدون افشای رازهای مهم طراحی تسلیحات خود به نمایش بگذارند. درنهایت هر پنج کشور میتوانند بر سر تبادل اطلاعات درخصوص توانمندیهای هستهای خود، اطلاعرسانی به طرفهای دیگر درخصوص آزمایشهای موشکی و دیگر آزمایشهای خود و اتخاذ اقداماتی دیگر در راستای افزایش شفافیت به توافق برسند. درنهایت هر کشور میتواند تعهد بدهد توان هستهای خود را به پایینترین حد ممکن کاهش میدهد.
چه چیز در خطر است
بیش از 50 سال است که ائتلافهای امریکا به جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای کمک کرده است. اما متحدان امریکا که با تهدیدهای منطقهای روزافزون و افزایش تردید درخصوص قدرت واشنگتن مواجهند رفتهرفته در مناسبات امنیتی خود از جمله در ابعاد هستهای تجدیدنظر میکنند. بایدن از بدو ورود به کاخ سفید بازسازی ائتلاف امریکا با متحدانش را به اولویت خود تبدیل کرده است. ريیسجمهور در اقدامی درست در تماسهای تلفنی مجزا با دبیرکل ناتو و متحدان بزرگ اروپایی بر تعهد امریکا نسبت به پیمان آتلانتیک شمالی تاکید کرد و همین کار را در مورد استرالیا، ژاپن و کرهجنوبی نیز در تماس با رهبرانشان انجام داد. با این حال اکنون کار سختی که در پیش دارد ایجاد تحولی اساسیتر در روابط امریکا با متحدان، تقویت بازدارندگی و توانمندیهای دفاعی آنها در سراسر جهان، وارد کردن متحدان آسیایی و اروپایی به فرآیند برنامهریزی هستهای امریکا و گسترش تلاشهای کنترل تسلیحات در سطحی فراتر از روسیه است. این اقدامات به هیچ وجه غیرممکن نیستند، اما باید در کمترین زمان ممکن انجام شوند. چیزی که بیش از همه در خطر است، یک موفقیت چند دههای است؛ موفقیت در جلوگیری از اشاعه مرگبارترین سلاحهای جهان.
نويسندگان اين مقاله
چاك هگل
وزير دفاع امريكا بين سالهاي 15-2013
مالكوم ريفكند
وزير خارجه بريتانيا بين سالهاي 97-1995 و وزير دفاع بريتانيا بين سالهاي 95-1992
كوين راد
مدير انجمن آسيا و نخستوزير استراليا بين سالهاي
10 -2007 و 2013
ايوو دالدر
مدير انديشكده امور جهان شوراي شيكاگو و نماينده دائم امريكا در ناتو بين سالهاي 13-2009