ادامه از صفحه اول
آژانس؛ بازيگر غيراصلي
عواملي نظير ضعف يا اعمال فشار كشوري ديگر در تصميمگيري پيرامون يك موضوع مهم بينالمللي موثر بوده است. ايران با اين نوع اعمال فشار در پي زيادهخواهي و دريافت امتيازهاي بيشتر در برجام نيست، صرفا بر اين باور است كه اينگونه ميتواند مانعي بر سر راه زيادهخواهي طرف مقابل ايجاد كند. به عقيده تهران، ايجاد اهرم و برگهاي برنده در حوزه هستهاي عواملي هستند كه ايالات متحده و اروپا را از تمركز روي موضوعات موشكي و منطقهاي بازميدارند و ميتواند مذاكرات را در موضوع هستهاي محدود كند. درنظر گرفتن واقعيتهاي ميداني ميتواند كمك زيادي به موفقيت اين سياست كند.
متغيرهايي در حال حاضر فعال هستند كه به نتيجه رسيدن برخي مطالبات را در بازه زماني كوتاهمدت، امكانناپذير ميسازند. افتادن در تله «اول طرف مقابل» و اصرار بر برداشته شدن تمام گامها از سوي طرف مقابل از جمله اين مطالبات است كه در عمل تحقق آن در كوتاهمدت ناشدني است. در دوره ترامپ، وزارت خارجه امريكا با وضع تحريمهايي هدفمند كوشيد تا ديواري دو لايه از تحريم بسازد و اين موضوع رفع تحريمها را سخت و زمانبر ميسازد. بسياري از افراد و نهادهايي كه پيش از برجام تحريم عادي بودند اكنون با عنوان تروريستي نيز تحريم شدهاند و برداشته شدن اينگونه تحريمها به حمايت كنگره يا سپري شدن مدت زماني نسبتا طولاني نياز دارد و از نظر تكنيكي شدني نبود كه تا سوم اسفند امريكا به برجام بازگردد. در مقابل اين امكان هم وجود ندارد كه وقتي ايالات متحده توافق را نقض كرده و از برجام خارج شده، اين ايران باشد كه اول اجراي تعهداتش را از سر ميگيرد.
براي عبور از بنبست فعلي نياز است كه طرفين انعطافهايي داشته باشند. امريكا بايد امتيازهايي اقتصادي و ملموس به ايران اعطا كند كه ميتواند شامل تسهيل شرايط پرداخت وام IMF و صدور مجوز براي كشورهايي نظير كرهجنوبي و ژاپن باشد كه بدهي خود را به ايران پرداخت كنند. همزمان رييسجمهور امريكا نيز اعلام كند كه به برجام بازميگردد و ايران نيز تاكيد كند كه با بازگشت امريكا تعهداتش را اجرا خواهد كرد. آنچه در شرايط فعلي ميتواند راهگشاي احياي برجام باشد، اراده طرفين است و اميدوارم اين اراده در دو طرف ظرف روزهاي آينده ديده شود.
آيا فرانسه در مذاكرات هستهاي ميانجي صادقي است؟
با اين حال، اين تدبير ميتواند با آزردگي ايران و تحريك به تحكيم موقعيت فعلي نتيجه معكوس داشته باشد. همچنين براي اروپا كه به واسطه شرايط پيش آمده استقلال ديپلماتيك خود را از دولت ترامپ به دست آورده بسيار شرمآور است كه با روي كار آمدن بايدن به جاي حفظ يك موقعيت متعادل و رعايت احترام تمام طرفين توافقنامه، بهطور شتابزده به عنوان نايب امريكا عمل كند.
علاوه بر اين، به نظر ميرسد كه فرانسه از تغييرات جهان در چهار سال گذشته و خروج ايران از انزواي بينالمللي بياطلاع است. ايران از حمايت چين و روسيه دو عضو دايمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد برخوردار است و روابط اقتصادي آنان با يكديگر مستحكمتر شده است. پيمان بيستوپنج ساله شير و اژدها پكن را ملزم به سرمايهگذاري چهارصد ميليارد دلاري ميكند. چين و روسيه به نوبه خود از سال 2015 خطمشي سياسي بسيار منسجمي در قبال ايران نشان دادهاند و بهطور نظاممندي از منافع آن دفاع ميكنند.
جاي تاسف است كه حكومت ترامپ باعث از بين رفتن چندجانبهگرايي شده است، اما حداقل براي اروپاييان توسعه استقلال ديپلماتيك را دربر داشته است. موضوع ناراحت كننده اين است كه فرانسه اندوختهاي از اين تحولات استراتژيك ندارد و ترجيح ميدهد به جاي چرخش به سمت يك كشور فرهيخته مشتاق تغييرات همچنان به پيوندهاي مرگبار خود با كشورهاي عرب نفتخيز پايبند باشد.