• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4869 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۳۰ بهمن

مرگ مارتين لوتر

مرتضي ميرحسيني

مارتين لوتر سال 1546 در چنين روزي در آيسلبن آلمان از دنيا رفت. او يكي از نخستين كساني بود كه مرجعيت پاپ را نفي كرد و در جامعه مسيحيان شكاف انداخت. به خانواده‌اي متوسط تعلق داشت و به توصيه پدرش، ابتدا در رشته حقوق تحصيل كرد. اما گويا بعد از تجربه‌اي خاص در يك روز توفاني(برخورد آذرخش با درختي كه او زير آن پناه گرفته بود) از زندگي عادي دست كشيد. به صومعه‌اي پناه برد و رهبانيت پيشه كرد. آن زمان 23 سال  داشت و به جز چند ساعتي كه مي‌خوابيد، تمام روز را به مطالعه كتاب مقدس و تفكر درباره آموزه‌هاي آن سپري مي‌كرد. اما آرامش و اطميناني كه از صومعه و زندگي زاهدانه مي‌طلبيد، پيدا نمي‌كرد.  مدام به  بزرگي خداوند و حقارت اعمال انسان-  حتي درستكارترين انسان‌ها-  مي‌انديشيد و به قول هنري لوكاس اين باور در  قلبش  ريشه زد كه «انسان با كوشش‌هايش نمي‌تواند به رستگاري‌اي كه  در نظر خداوند شايسته است، برسد.» اين باور شخصي و به ظاهر ساده، زير سوال بردن علت وجودي كليسا بود. زيرا طبق آموزه‌هاي كليسا، شرط سعادت انسان انجام كارهاي نيك و توبه از گناهان و اقرار به خطاها نزد كشيش‌ها بود اما لوتر «اين انديشه را نمي‌پذيرفت كه كارهاي نيك بتواند  نزد پروردگار ارزش رستگاري داشته باشد.»  او نه تنها  از آمرزش گناهان كه در ميان كاتوليك‌ها عموميت داشت، انتقاد مي‌كرد كه قدرت كشيش‌ها  و حتي خود پاپ  در بخشيدن گناهان را نيز زير سوال مي‌برد. البته لوتر-  حداقل در آغاز ماجرا- نه به جدال با پاپ وكليساي كاتوليك فكر مي‌كرد و نه حتي تصميم به جدايي از آنان گرفته بود. اما هر بار كه از درك ديني خود حرف مي‌زد عملا اقتدار پاپ را نشانه مي‌گرفت و پايه‌هاي تشكيلات كليساي كاتوليك را مي‌لرزاند.  حتي كار كشيشان در برآورده كردن نيازهاي ديني جامعه را مثل و هم‌رديف نقش كفاش‌ها در انجام كارهاي مربوط به كفش‌هاي مردم مي‌ديد و آن را نه يك رسالت يا شغلي آميخته به تقدس كه فقط نوعي تقسيم وظيفه توصيف مي‌كرد.  از سوي پاپ ابتدا طرد و بعد تكفير شد و دستور به تحريم گفته‌ها و نوشته‌هايش آمد اما بيشتر آلماني‌ها-كه نسل پشت نسل از تسلط يك قدرت مقيم رُم بر سرزمين‌شان ناراضي بودند- به جاي اطاعت از پاپ، پشت مارتين لوتر ايستادند و «در برابر كليساي اجنبي كه مردم آلمان را استثمار مي‌كرد، او را قهرمان ملي آلمان به شمار آوردند.»  بعد هم كه در جريان حوادث، مدتي از مردم فاصله گرفت و انجيل را به زبان آلماني ترجمه كرد اين پيوند محكم‌تر شد.  هنوز هم آلماني‌ها او را يكي از بزرگان تاريخ  خودشان مي‌شناسند. بعد از مارتين لوتر مبارزه با  اقتدار كليساي كاتوليك ادامه يافت و آييني كه به اعتبار ضديت و اعتراض به همين اقتدار، پروتستان نام گرفته بود، هويت مستقل خودش را پيدا كرد. با افزايش شمار پروتستان‌ها، جامعه بزرگ و بالنده‌اي  در هماوردي با  جامعه كاتوليك‌ها شكل گرفت كه البته  همين هماوردي و تضاد، زمينه‌ساز مجموعه‌اي از جنگ‌ها و خونريزي‌ها در اروپا  شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون