تحولات ديپلماتيك در موضوع توافق هستهاي ايران با سرعتي خيرهكننده در جريان است اما هنوز مشخص نيست راههايي كه از سوي واشنگتن و تهران در پيش گرفته شده بتواند به احياي برنامه جامع اقدام مشترك ختم شود. «اعتماد» در گفتوگو با عبدالرضا فرجيراد، استاد دانشگاه و سفير پيشين ايران در نروژ و مجارستان به بررسي اين تحولات پرداخته است. فرجيراد بر اين باور است كه طرف ايراني هنوز درهاي ديپلماسي را نبسته و اتفاقا نشان داده كه حاضر است براي موفقيت ديپلماسي، انعطافهايي از خود نشان دهد. به گفته او، اگر امتيازات احتمالي امريكا قابل قبول باشد، با توجه به اظهارات رييسجمهور ايران، تهران نيز حاضر خواهد بود تجديدنظرهايي در تصميم خود مبني بر توقف اجراي پروتكل الحاقي داشته باشد. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
در آستانه فرا رسيدن موعد متوقف كردن اجراي پروتكل الحاقي از سوي ايران، تحركات ديپلماتيك بسياري در اروپا و امريكا به منظور احياي توافق هستهاي مشاهده ميشود و امريكا اقداماتي نمادين در اين راستا صورت داد كه از جمله آن بازپسگيري درخواست فعالسازي مكانيسم ماشه و پذيرش دعوت اروپاييها براي حضور در مذاكرات 1+5 با ايران بود. اين اقدامات چه پيامي دارد؟
گفتوگوي سه كشور اروپايي با امريكا درباره اتفاقي قابل توجه و گامي رو به جلو در خصوص ديپلماسي فعال براي احياي توافق هستهاي به شمار ميرود. هنوز جز بيانيهاي مشترك كه از سوي كشورهاي اروپايي و امريكا صادر شده خبري از محتواي جلسه منتشر نشده اما طبعا پيرامون دو موضوع در اين مذاكرات، گفتوگو شده است. يك اينكه چگونه ميتوان مانع از اجراي گام بعدي ايران مبني بر توقف اجراي پروتكل الحاقي در پنجم اسفند شد و دوم اينكه چگونه ايالات متحده و اروپا ميتوانند به موضعي واحد در خصوص اقدامات بعدي در خصوص ايران دست پيدا كنند.
نتايج و جمعبندي نهايي اين مذاكرات در روزهاي آينده روشن خواهد شد. پيشبيني من اين است كه رييسجمهور امريكا قصد دارد با رونمايي از يك اقدام مثبت ايران را راضي كند از متوقف كردن اجراي پروتكل الحاقي منصرف شود. نامه دولت امريكا به شوراي امنيت سازمان ملل متحد و پس گرفتن خواسته دولت ترامپ مبني بر فعالسازي مكانيسم مندرج در بند 37 توافق هستهاي نيز در همين راستا ارزيابي ميشود. آنها تصميم دارند با امتيازات كوچك ايران را ترغيب كنند كه بيش از اين در مسير كاهش تعهدات كه عملا اجراي پروتكل الحاقي آخرين آنها به حساب ميآيد گام برندارد. بسيار مهم است كه در ادامه مسير امريكا چه امتيازاتي را پيشنهاد دهد و بسيار اهميت دارد كه اين امتيازات پيشنهادي بتواند ايران را راضي به پذيرش شرايطي مانند فريز در برابر فريز كند.
تا پيش از اين تحولات اخير و افزايش ناگهاني تحركات ديپلماتيك در موضوع ايران، شرايط به گونهاي بود كه از يكسو پيگيري فشار حداكثري ادامه داشت و از سوي ديگر ايران نيز به توسعه فعاليتهاي هستهاي خود و عبور از خط قرمزهاي ترسيم شده در اين حوزه ميپرداخت. آيا اكنون با اتفاقات اخير ميتوان گفت كه شرايط تغيير كرده است؟
تا پيش از پايان دوره رياستجمهوري ترامپ ميشد وضعيت توافق هستهاي را به نوعي باخت- باخت توصيف كرد اما از زمان روي كار آمدن دولت جديد در امريكا شرايط كمي متفاوت شده است. ديپلماسي در حال حاضر با شدت و سرعت جريان دارد و ميتوان تا حدي به تحولات آينده اميدوار بود. در روزهاي اخير آقاي روحاني با خانم مركل صحبتهايي داشته، با رييس شوراي اروپا گفتوگو كرده، وزير خارجه قطر به ايران آمده و حامل پيام مهمي از سوي امير قطر بوده. بايد همه اينها را در كنار هم ديد. درست است كه ما انتظار داشتيم كه با استقرار يافتن دولت بايدن اقداماتي عملي در راستاي بازگشت به توافق هستهاي و رفع تحريمها مشاهده شود و به دلايلي دولت بايدن از گام گذاشتن در اين مسير سر باز زد، اما هم دولت بايدن هم كشورهاي اروپايي به خوبي ميدانند كه اگر پنجم اسفند فرا برسد و بر اساس اعلام قطعي پيشين اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي متوقف شود، اين مساله به سادگي قابل بازگشت نخواهد بود. اكنون تكاپوها آغاز شده و بايد منتظر ماند و ديد كه آيا طرف غربي امتيازاتي كه قابليت اقناع ايران را داشته باشند در نظر گرفته است يا نه.
طرف ايراني هنوز درهاي ديپلماسي را نبسته و اتفاقا نشان داده كه حاضر است براي موفقيت ديپلماسي، انعطافهايي از خود نشان دهد. اگر به صحبتهاي رييسجمهور ايران در روز چهارشنبه توجه كنيم، درخواهيم يافت كه تغييراتي در مواضع دولت ايران پديد آمده و جمهوري اسلامي قصد دارد با اندكي بردباري با اتفاقات پيشرو برخورد كند. آقاي رييسجمهور براي اولينبار در سخنراني خود اظهاراتي با اين مضمون داشت كه ما نميگوييم امريكاييها بيايند و به صورت يكجا همه تحريمها را لغو كنند و ايران آماده است كه اگر طرف مقابل به صورت گام به گام مسير بازگشت به برجام را در پيش گيرد، گامهايي متناظر و متناسب با اقدامات طرف مقابل بردارد.
اين صحبتهاي آقاي روحاني كه از آمادگي براي پذيرش نقشه راهي به منظور بازگشت گام به گام به برجام را نميتوان فيالبداهه و دور از فضاي ديپلماتيك موجود ارزيابي كرد. حالا بايد ديد طرف مقابل نيز چنين راهبردي را خواهد پذيرفت يا نه.
به نظر شما اقدامي صرفا سياسي از سوي امريكا در شرايط فعلي ميتواند براي قانع كردن ايران در راستاي عدم اجراي آنچه براي پنجم اسفند وعده داده شده، كافي باشد؟
امريكا هم ميداند كه اقدام سياسي كافي نيست. به همين دليل فكر ميكنم واشنگتن برنامهاي براي گشايشهاي محدود اقتصادي براي ايران در نظر داشته باشد. تا امروز طرف ايراني بارها بر ضرورت دستيابي تهران به منافع اقتصادي توافق تأكيد كرده و اين مساله را يكي از مهمترين بخشهاي توافق دانسته. با توجه به همين موضوع من فكر ميكنم كه امريكا در پاسخ به اين مطالبه گشايشهاي اقتصادي نه چندان بزرگي را در نظر داشته باشد. براي مثال در موضوع خريد واكسن يا دارو فضا باز شود يا اينكه امريكا اجازه دهد برخي كشورها بدهيها و پولهاي بلوكه شده ايران را بازگردانند.
در حال حاضر امريكا هركاري كه انجام دهد كماكان توپ در زمين اين كشور است و ايالات متحده به عنوان كشوري شناخته ميشود كه در 8 مه 2018 رسما از توافق هستهاي خارج شد و هنوز هم به توافق بازنگشته است. حالا اين شرايط ممكن است تغيير كند. اگر گشايشي در روزهاي اخير صورت بگيرد و به رغم آن گشايش، ايران باز هم اجراي پروتكل الحاقي را متوقف كند، به ظن ديگر كشورها اين ايران خواهد بود كه به ديپلماسي «نه» گفته است. بايد در نظر داشت كه هم چين و هم روسيه با توقف اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي مخالفند و ميتوان فرصت بيشتري در اين خصوص به طرف مقابل داد تا بتواند امتيازاتي اعطا كند.
من فكر ميكنم كه اگر امتيازات امريكا قابل قبول باشد، با توجه به اظهارات رييسجمهور ايران، تهران نيز حاضر خواهد بود تجديدنظرهايي در تصميم خود داشته باشد. اگر دو طرف اين اراده را داشته باشند كه برجام احيا شود به نظر ميرسد اين شانس وجود داشته باشد كه از طريق گفتوگو و طراحي يك نقشه راه منصفانه و گام به گام اين مهم حاصل شود.
براي ايران مساله «زمان» يك موضوع اساسي است. با توجه به تحولات اخير آيا اگر دو طرف درصدد احياي توافق هستهاي برآيند امكان بازگشت سريع به تعهدات وجود دارد؟
بازگشت كامل به تعهدات يا دقيقتر بگويم رفع كامل تحريمها در كوتاهمدت عملي نيست. ممكن است كه گشايشهاي اقتصادي محدودي ايجاد شود و گفتوگوهايي براي اقدامات بعدي صورت بگيرد اما اينكه انتظار داشته باشيم تمام تحريمها به صورت يكجا رفع شوند و بعد تصميم بگيريم كه به تعهدات بازگرديم، بر اساس واقعيتهاي ميداني ممكن نيست. احياي برجام به زمان نياز دارد و مهم است كه اين واقعيت درك شود.
اينكه گفته ميشود انتخابات رياستجمهوري ايران براي طرف مقابل اهميت دارد و به خاطر اثرگذاري روي اين مساله ممكن است كه امريكا يا اروپا درصدد اعطاي امتيازاتي- تنها به اين خاطر-باشند تا چه اندازه از نظر شما محل اعراب است؟
بر اساس تجربه تاريخي اگر صحبت كنيم، شايد در گذشته امريكا يا اروپا ميتوانستند اهميتي براي اينگونه مسائل در ايران قائل باشند اما اكنون عقيده من بر آن است كه اهميت موضوعي مانند انتخابات ايران براي طرف مقابل نزديك به صفر است. واقعيت اين است كه برخلاف تصورات رايج و آنچه در سطح سياستمداران مياني مشاهده ميشود، اختلاف نظر زيادي در خصوص تحريمها و ضرورت رفع آنها ندارند.
يعني هرچند در حال حاضر ممكن است برخي مديران مياني يا سياستمداران ردهمياني باشند كساني كه به موضوع تحريم به عنوان يك ابزار سياسي براي دستيابي به اهداف شخصي يا جناحيشان نگاه كنند اما در سطح مسوولان عالي كشور اينگونه نيست. مسوولان ارشد اتفاق نظر دارند كه ادامه تحريمها به ضرر كشور است و بايد كاري كرد كه اين تحريمها رفع شود. در نتيجه وقتي طرف مقابل چنين وضعيتي را مشاهده ميكند، ديگر در پي آن برنميآيد كه امتيازي انتخاباتي اعطا كند.
پيشنهاد شما براي عبور از بنبست فعلي چيست؟ آيا سياست كنوني ايران را سياست كارآمد ميدانيد؟
من صحبتهاي روز چهارشنبه رييسجمهور را ميپسندم و فكر ميكنم اگر در عمل ايران بر اساس همين صحبتها عمل كند، ميتواند دستاوردهاي خوبي داشته باشد.
يعني بازگشت گام به گام طرفين به برجام را سياستي بهتر ميدانيد؟
بايد يك پرانتز باز كنم. من علاقهمندم كه امريكا به سرعت تمام تحريمها عليه ايران را لغو كند و ايران پس از راستيآزمايي اين مورد به تعهداتش ذيل توافق هستهاي بازگردد. من دوست دارم چنين اتفاقي بيفتد اما زماني كه كار گره خورده و بنبست پديد آمده نياز است كه دو طرف انعطاف نشان دهند. صحبتهاي آقاي رييسجمهور راهي را به طرف مقابل نشان داد كه بتوان با استفاده از آن از بنبست كنوني عبور كند.
اين صحبتها ثابت كرد كه جمهوري اسلامي ايران حاضر است نرمش و انعطافي نشان دهد. از طرف ديگر، واقعيت اين است كه دولت بايدن نيز به دليل سياستهايي كه از سوي دولت ترامپ پياده شده از جمله چند لايه كردن تحريمها نميتواند به سرعت همه تحريمها را بردارد. مساله مخالفان برجام در ميان متحدان منطقهاي و همچنين خود سياستمداران امريكايي نيز قابل توجه است. بنابراين منطقي است كه با تغيير تاكتيك و انعطاف در برخي موارد، راه براي به ثمر رسيدن ديپلماسي باز شود.
قرار است رافائل گروسي روز شنبه عازم ايران شود. با توجه به اينكه آژانس بازيگري سياسي نيست، سفر مديركل آژانس در آستانه متوقف كردن اجراي پروتكل الحاقي از سوي ايران، چه دليلي ميتواند داشته باشد؟
آقاي گروسي ميخواهد نگاه و هدف ايران را درك كند. او ميخواهد دريابد كه تصميم اخير ايران براي متوقف كردن اجراي پروتكل الحاقي و تنزل نظارت آژانس به سطح پادماني تا چه اندازه ميتواند بر كار بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي اثرگذار باشد. ايران گفته است كه نميخواهد بازرسان آژانس را اخراج كند اما اين يك اظهارنظر كلي است كه روشن نميكند فعاليتهاي اين نهاد ناظر در ايران در چه سطحي ادامه خواهد يافت.
براي گروسي مهم است كه براي نمونه اگر بازرسان از كشور خارج شدند آيا دوباره ويزاي آنها صادر خواهد شد؟ آيا اجازه دسترسي بازرسان به تمامي سايتهاي هستهاي وجود خواهد داشت؟ آيا نسبت به گذشته تغييرات محسوس خواهد بود يا ايران در پي انتقال پيامي سياسي به منظور تحت فشار قرار دادن دولت جديد ايالات متحده است؟ به همين دليل بايد هدف اوليه سفر مديركل آژانس را ارزيابي دقيق موضع ايران دانست اما در كنار آن ممكن است پيامهايي از سوي غربيها از طريق آقاي گروسي منتقل شود. مديركل آژانس و ديگر افراد تصميمگير در اين نهاد بينالمللي همواره ادعا كردهاند كه آژانس نهادي كاملا فني و تخصصي است و تصميمي براي ورود به حوزه سياسي ندارد، اما بر اساس واقعيتهاي گذشته ميتوان گفت ممكن است رافائل گروسي حامل پيامي باشد.
يكي از نگرانيهايي كه مطرح شده حركت ايران به سوي سلاح هستهاي است. پيشتر ايران بر مبناي فتواي مقام معظم رهبري تأكيد داشت كه به سوي ساخت بمب هستهاي نخواهد رفت اما هفته گذشته وزير اطلاعات صحبتهاي متفاوتي را مطرح كرد. آيا ممكن است ايران استراتژي هستهاي خود را در مقابل بدعهديهاي طرف مقابل تغيير داده باشد؟
وزير اطلاعات صحبتي را مطرح كرد اما رييس جمهور مقام مافوق وزير اطلاعات است. رييسجمهور در اين باره توضيحات مناسبي ارايه داد و تأكيد كرد جمهوري اسلامي ايران به هيچوجه به دنبال دستيابي به سلاح هستهاي نيست. صحبت رييسجمهور به معناي آن بود كه ايران همچنان بر موضع قبلي خود درباره سلاح هستهاي پايبند است و دستيابي به اين نوع تسليحات را از نگاه شرعي حرام تلقي ميكند. ايران همواره بر ضرورت صلحآميز بودن برنامه هستهاي تأكيد كرده و امروز نيز تغييري در اين نگاه پديد نيامده تا بخواهيم به تفسير و تبيين آن بپردازيم.
ديپلماتهاي اروپايي و امريكايي ميگويند تصميم دارند پس از بازگشت به توافق هستهاي، گفتوگو براي دستيابي به توافقهايي در موضوعات ديگر نظير موضوعات موشكي و منطقهاي را آغاز كنند. به عقيده شما ايران چه پاسخي براي اين درخواست خواهد داشت؟
هرچند امروز گفته ميشود در هيچ كدام از اين دو مورد گفتوگويي با امريكا يا ديگر كشورهاي 1+5 صورت نخواهد گرفت اما به عقيده من ميتوان موضوعات را از هم تفكيك نمود و برخورد متفاوتي با هركدام داشت. در موضوعات منطقهاي بايد ميان منطقه خليج فارس و خاورميانه تفاوت قائل شد. ايران در موضوع خليج فارس مدتي است كه از آمادگي براي گفتوگو با كشورهاي منطقه خبر داده و حتي طرحهايي نيز در اين خصوص ارايه داده است. حتي در گذشته با برخي از كشورهاي اين حوزه توافقنامه امنيتي امضا شده است. اكنون هم شرايط با زمان رياستجمهوري ترامپ تفاوتي عمده پيدا كرده و ايران ضرر نميكند اگر در خصوص مساله امنيت خليج فارس گفتوگوهايي را آغاز كند. ايران علاقهمند است كه هيچ كشوري به جز كشورهاي منطقه در اين گفتوگوها حاضر نباشند اما ميتوان در اين خصوص با توجه به تفاوتها تجديدنظرهايي داشت. الان اگر دقت كنيم عربستان بازيگري اگرسيو بود كه با اقدامات تهاجمي و به پشتگرمي دولت پيشين امريكا با تمام طرحهاي صلح ايران مقابله ميكرد. امروز اما دولت جديد امريكا بازنگري در روابط خود با رياض را آغاز كرده و به عنوان يك پيام مهم نشان داده كه محمد بنسلمان را همه كاره عربستان نميداند بلكه اگر نياز باشد با پدر او درباره مسائل مختلف گفتوگو خواهد شد. از طرف ديگر قطر وضعيت متفاوتي را پيدا كرده و فضاي بازتري براي فعاليت پيش روي خود ميبيند. شما تصور كنيد اگر همين دو سال پيش آقاي سعد حريري جرأت ميكرد در قطر درباره دولتي كه در لبنان ميخواهد شكل بگيرد صحبت كند؟ اصلا چنين امكاني وجود نداشت. اين يك نشانه مهم از تغيير موازنه قدرت در منطقه است.
با توجه به اين تغيير ميگويم شرايط براي گفتوگوهاي منطقهاي با حضور كشورهاي ثالث فراهم است و ميتوان دستاوردهايي از كنار اين گفتوگوها كسب كرد. براي نمونه در موضوع يمن ميتوان اميدوار بود شرايط براي پايان جنگ در اين كشور فراهم شود. يا در موضوع امنيت خليج فارس ميتوان صحبت كرد و توافقهايي در موضوع كاهش ورود تسليحات به اين منطقه داشت. در حقيقت مهم اين است كه تغييرات به وجود آمده درك شود و دانست كه مذاكره با عربستاني كه در موضع ضعف است بسيار آسانتر از مذاكره با اين كشور در موضع قدرت است. امروز امريكا تمامقد در كنار عربستان نايستاده و موضوعاتي را مطرح ميكند كه ساختار قدرت در رياض را دچار چالش كرده است. مساله وليعهدي بننايف كه از سوي رسانههاي غربي مطرح ميشود موضوع كم اهميتي نيست و محمد بنسلمان را ميترساند. چرا در اين شرايط ما نخواهيم گفتوگو كنيم؟ كاملا محتمل است كه رياض در موضوع يمن يا موضوعات ديگر از مواضع پيشين خود عقبنشيني كند و بايد از فرصتهاي پديد آمده استفاده كرد.
من علاقهمندم كه امريكا به سرعت تمام تحريمها عليه ايران را لغو كند و ايران پس از راستيآزمايي اين مورد به تعهداتش ذيل توافق هستهاي بازگردد. من دوست دارم چنين اتفاقي بيفتد اما زماني كه كار گره خورده و بنبست پديد آمده نياز است كه دو طرف انعطاف نشان دهند.
آقاي رييسجمهور براي اولينبار در سخنراني خود اظهاراتي با اين مضمون داشت كه ما نميگوييم امريكاييها بيايند و به صورت يكجا همه تحريمها را لغو كنند و ايران آماده است كه اگر طرف مقابل به صورت گام به گام مسير بازگشت به برجام را در پيش گيرد، گامهايي متناظر و متناسب با اقدامات طرف مقابل بردارد.
شايد در گذشته امريكا يا اروپا ميتوانستند اهميتي براي اينگونه مسائل در ايران قائل باشند اما اكنون عقيده من بر آن است كه اهميت موضوعي مانند انتخابات ايران براي طرف مقابل نزديك به صفر است.
وزير اطلاعات صحبتي را مطرح كرد اما رييسجمهور مقام مافوق وزير اطلاعات است. رييسجمهور در اين باره توضيحات مناسبي ارايه داد و تأكيد كرد جمهوري اسلامي ايران به هيچوجه به دنبال دستيابي به سلاح هستهاي نيست.
اكنون هم شرايط با زمان رياستجمهوري ترامپ تفاوتي عمده پيدا كرده و ايران ضرر نميكند اگر در خصوص مساله امنيت خليج فارس گفتوگوهايي را آغاز كند. ايران علاقهمند است كه هيچ كشوري به جز كشورهاي منطقه در اين گفتوگوها حاضر نباشند اما ميتوان در اين خصوص با توجه به تفاوتها تجديدنظرهايي داشت.