• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4870 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲ اسفند

تجربه نمايش در دهه فجر

جواد ماهر

چند سال پيش اوايل سال تحصيلي بود كه فهميدم هادي قرص خورده.  مي‌گفتند  خودكشي كرده. جوجه ابتدايي‌ها طوري اين لفظ نحس را جيك‌جيك مي‌كردند كه انگار نقل و نبات است. هادي را صدا زدم و بردمش پشت مدرسه. برايم عجيب بود كه يك كلاس پنجمي چرا اين كار را كرده. حرف نمي‌زد. نشستم كنارش. وقتي مطمئن شد كه مي‌خواهم گوش كنم، شروع كرد. با گريه شروع كرد: «آقا، با اين زندگي كه ما داريم اين بار نشد. اما دفعه بعد حتما خودمان را مي‌كشيم.» و شروع كرد سير تا پياز زندگي اندوهبارش را به تعريف كردن. من كار زيادي براي هادي نكردم. فقط به او گوش كردم. خيلي گوش كردم و بعد شماره‌ام را روي كاغذي نوشتم و گفتم هميشه آماده گوش كردنم. آن سال، يكشنبه‌ها كه در مدرسه هادي بودم، يكي از برنامه‌هايم گوش كردن به هادي بود. هادي در جشن دهه فجر با چند تا از همكلاسي‌هايش نمايش اجرا كرد. نمايشي به كارگرداني خودش. آخر نمايش آمد پيشم و گفت: «آقا، هفته بعد هم نمايش كار  مي‌كنيم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها