كنايه سيدحسن خميني به متحجراني كه دزدانه بر سر خوان انقلاب نشستهاند
افكار بسته هيچ دخالتي در پيدايش انقلاب نداشتند
سيدحسن خميني گفت: افكار بستهاي كه توان سازگاري با دنياي معاصر را ندارد، هيچ دخالتي در پيدايش انقلاب ندارد و دزدانه بر سر خوان انقلاب نشسته است. يادگار امام با تاكيد بر اينكه انقلاب، انقلاب متحجرين نبود، گفت: افكار بستهاي كه توان سازگاري با دنياي معاصر را ندارد، هيچ دخالتي در پيدايش انقلاب ندارد و دزدانه بر سر خوان انقلاب نشسته است. به گزارش پايگاه خبري-تحليلي جماران، حجتالاسلام سيدحسن خميني در اجلاس تبيين انديشههاي امام خميني در حوزه فرهنگ و هنر كه عصر ديروز در حرم امام برگزار شد، گفت: «مشكل اين است كه از امام، فقط «ميگوييم»؛ در حالي كه بايد «عمل كنيم» و چون او شويم؛ گرفتار هزارتوي الفاظ و گفتار هستيم. امام خطيب توانايي نبود اما مرحوم آقاي مطهري در ابتداي يكي از كتابها ميگويد صبحهاي پنجشنبه كه امام درس اخلاق ميگفت، «تا يك هفته تحت تاثير اخلاق او بوديم» چون سخن ايشان از دل برميآمد.» او در بخش ديگري از سخنان خود با تاكيد بر اينكه انقلاب، انقلاب روشنانديشان ديني بود و انقلاب متحجران نبود، گفت: «هرگونه مصادره انقلاب توسط انديشه تحجري به بيراهه بردن و از بين بردن انقلاب است و موتور محركه انقلاب را از كار مياندازد. رهبران انقلاب صاحبان انديشه مصالحه با دنياي جديد، از منظر ديني بودند. افكار بستهاي كه توان سازگاري با دنياي معاصر را ندارد، هيچ دخالتي در پيدايش انقلاب نداشتهاند و دزدانه بر سر خوان انقلاب نشسته است.»
سيدحسن خميني تاكيد كرد: «فرهنگ انقلاب استعمارستيز، آزاديخواه و استقلالطلب است. استقلالطلبي يك فرهنگ بسيار بزرگ در قاموس انقلاب است. فرهنگ انقلاب عزتخواهي، عزتطلبي و عزتمندي است. البته به نوعي همسان و هم خاستگاه با نفي استبداد و نفي استعمار است. كجا در انديشه تحجرآميز ما چنين نكتهاي وجود داشته است؟!» او اظهار داشت: «امروز بحث سينما، موسيقي، شطرنج و حضور زنان در عرصه تحصيل، تربيت، كار و بازار وجود دارد. اين يك جريان فرهنگي است و بايد تلاش كنيم و به اين نكته برسيم. ما بايد بپذيريم كه آينده ديني ما از راه تلفيق آشتيجويانهاي است كه ميتوانيم بين فرهنگ ديني خودمان با دنياي معاصر بدهيم؛ والا هميشه يك گام عقب هستيم. وقتي ماهواره ميآيد، اول ممنوع ميكنيم و بعد نميتوانيم و رهايش ميكنيم! موبايل و شبكههاي اجتماعي ميآيد، اول به اين سمت ميرويم كه ببنديم و زورمان نميرسد و رهايش ميكنيم! پيامهاي تصويري را تحريم ميكنيم و بعد نميشود و رهايش ميكنيم!» سيدحسن خميني ادامه داد: «اين به معناي يك گام عقب ماندن است در حالي كه فقه امام ميگويد يك گام جلو باشيد و دنيايتان را بشناسيد. والا همواره او خودش را تحميل ميكند و آن وقت بردن داستان در حوزه احكام ثانوي و ضرورتها باعث ميشود كه دست آخر ما با يكسري احكام مواجه هستيم كه ضرورتهاي آن بيشتر از احكام اولي است. زمان و مكان در اجتهاد كه يك فتواي فراموش شده امام است، مساله بسيار مهمي است. اين به ما ميگويد احكام اولي اينگونه هستند.» او تاكيد كرد: ما داريم از كسي سخن ميگوييم كه هويت انقلاب با او است و بنيانگذار انقلاب است؛ هنرمندي است كه همه را در يك وحدت جمع كرده و بعد از دورههاي طولاني خدا را وارد عرصه زندگي مردم كرده است. بعد از يك دوره سنگين حاكميت تفكر ماترياليستي، «عدالت» را با دين پيوند داده است. كار بزرگ انقلاب، آوردن انديشه عدالتي بود كه ماترياليستها در انحصار خودشان گرفته بودند و بردن آن در مفهومي به اسم «عدالت علوي» و «شهادت حسيني (ع)» است. عنصر سيدالشهدا (ع)، كربلا، غدير، علي (ع) و آتش كف دست برادر كه مفاهيم بلند ديني بود و مغفول بود را وارد عرصه زندگي كرد. يادگار امام اضافه كرد: «دين كه فراموش شده بود و ليبراليستها فقط به خاطر اينكه خودشان را نجات بدهند، در جنگ با جريانات چپ در دنيا پشت سر آن سنگر گرفته بودند را انقلاب به عرصه متن جامعه آورد؛ الهياتي كه در عرصه متن جامعه زندگي كند. پيوند آسمان با زمين و راهي به آسمان از مسير مردم گشود. عرفان منفي يعني گوشهنشيني و عرفان مثبت يعني بودن در كنار مردم، يعني عرفان علي (ع)، بدر، حنين، پيامبر (ص)، بودن در كنار مردم، دستگيري مردم و حركت دادن آنها. سيدحسن خميني در پايان گفت: پيام اين مساله در عرصه فرهنگ اين نيست كه به گذشته برگرديم و اين هم نيست كه از گذشته جدا شويم. امروز، دوران دوگانه يا «در گذشته زندگي كنيم» و يا «از آن عبور كنيم» تمام شده و «راه سوم» باز شده است. ما با اجتهاد در احكام گذشته راهي براي آينده باز ميكنيم و يك گام جلوتر حركت ميكنيم.