آزمون بزرگ بايدن
نوعي فشار حداكثري را متوجه واشنگتن كرده است. در واقع ميتوان به صراحت عنوان كرد كه دولت بايدن با اولين و يكي از مهمترين چالشهاي خود در روابط خارجي روبهرو شده است و ناچار بايد هرچه زودتر موضعي روشن اتخاذ كند و از حاد شدن موضوع جلوگيري به عمل آورد. اين در حالي است كه امكان خريد زمان چندان آسان به نظر نميرسد و بازگشتپذير بودن گامهاي اتمي ايران هم چيزي از پيچيدگيها و هراسهاي بهجا و بيجاي غربيان نميكاهد. اكنون همه ناظران و رقيبان و متحدان و مخالفان امريكا در سطح جهان دولت بايدن را زير ذرهبين خود قرار دادهاند و از رهگذر مساله هستهاي ايران ميخواهند شخصيت و نوع رفتار دولت دموكرات ايالات متحده را بشناسند و مورد ارزيابي قرار دهند. حالا امريكا هر موضعي اتخاذ كند در واقع ميزان توان، تدبير، عقلانيت، آيندهانديشي، ضعف، عيب و نوع راهكارهاي خود را بروز داده است و به اصطلاح دستش رو خواهد شد. اتكا به يكجانبهگرايي پيشين و ادامه فشارهاي اقتصادي موجود بر تهران، سبب نزديك شدن ايران به آنچه غربيان توانايي در توليد سلاح هستهاي ميخوانند ميشود و براي آقاي بايدن بسيار شكستآسا خواهد بود كه در زمان دولت او جمهوري اسلامي چنين توانايي را به دست آورد. اين رويداد سطح تنشها را به شدت افزايش خواهد داد و اميدهاي جهاني براي كاهش تنشها و ورود به دور جديدي از همكاريهاي بينالمللي را قويا تضعيف خواهد كرد. نكات ديگري هم وجود دارد؛ اينكه لغو تحريمها موضع ايران در منطقه و جهان را در سطح بالايي تقويت خواهد كرد و مقاومت در مقابل امريكا را شدني و الهامبخش نشان خواهد داد. در اين موضوع حتي امكان چنداني براي رفتار كجدار و مريز وجود ندارد چه آنكه در اين صورت ايالات متحده را به موضعي انفعالي و با اثرگذاري كم خواهد كشاند. اما در عالم سياست آنچه روي كاغذ ميآيد و با منطق رياضي محاسبه ميشود و آنچه در عمل اتفاق ميافتد گاهي فرسنگها فاصله خواهد داشت. اشتباه بزرگ ترامپ تمايل شديد به يك پيروزي حداكثري در برابر ايران و ديگر چالشهاي پيش روي امريكا بود و ديديم شكست خورد و درنهايت او خود دچار شكست حداكثري شد و عواقب اقدامات و رفتارهايش او را رها نكردهاند. گويا تدبير و عقلانيت حداقل در جهان كنوني اين است كه هيچكس طالب پيروزي حداكثري نباشد و براي خود و مخالفانش بازي برد و باخت راه نيندازد. در موضوع برجام حق با ملت ايران بوده و هست و تحريمها بايد لغو شوند و اين حق با مدارا و صبر و عقلانيت به دست خواهد آمد، همانگونه كه ممكن است با عجله و عدم انعطاف، فرصت بزرگ كنوني از دست برود. درست است كه مردم ما منتظر لغو تحريمها هستند و انتظارشان بجا و درست است اما چاره چيست كه رسم و راه روزگار غدار هميشه بر مدار حق ملتها نميچرخد و مهلتي بايست تا خون شير شد. اكنون كاخ سفيد به كانون فشارهاي متضاد در موضوع هستهاي تبديل شده است و زمان نقش كليدي را در ماجرا پيدا كرده است.