پيرمحمد ملازهي با اشاره به سياست جو بايدن درباره كابل:
منتظر همگرايي امريكا با اروپا و ناتو در افغانستان باشيم
پيرمحمد ملازهي در گفتوگو با سايت شوراي راهبردي روابط خارجي با اشاره به اظهارات مقامات امريكا مبني بر اينكه بايد خروج نظامي از افغانستان را عقب انداخت، خاطرنشان كرد: امريكا در سياستش نسبت به افغانستان تغييري ايجاد نكرده است. قراردادي كه زمان ترامپ بين طالبان و امريكا امضا شد، دو بخش داشت؛ بخش محرمانهاش افشا نشد و بخش اعلامشده دو محور داشت، اول اينكه امريكا نيروهايش را از افغانستان خارج ميكند و در ازاي آن طالبان تعهد ميدهد آنجا محل استقرار گروههاي راديكال اسلامي نخواهد شد كه عليه منافع امريكا يا متحدانش وارد عمل شوند. اما در همان زمان هم اين بحث وجود داشت كه در آن بخش محرمانهاي كه هنوز هم فاش نشده، احتمالا امريكا با طالبان توافق كرده در يك يا دو پايگاه نظامي كه آن موقع گفته ميشد «بگرام» و «شيندند» هستند، حضور داشته باشد، به دليل اينكه سرمايهگذاري كلاني در تجهيز اين دو پايگاه كردهاند. ضمن اينكه افغانستان جايي است كه امريكا آمده است كه در آنجا بماند نه اينكه احتمالا مثل عراق، رها كند تا فضا را براي رقبايش باز كرده باشد. همچنانكه جو بايدن در كنفرانس امنيتي مونيخ با تاكيد بر تعهد امريكا به ائتلاف ناتو اظهار داشت، امريكا نميتواند اجازه دهد داعش تجديد قوا كند و از همين رو، در حال بررسي وضعيت نيروهاي خود در سراسر دنيا است. اين تحليلگر مسائل افغانستان با بيان اينكه احتمالا بخش محرمانه توافق خليلزاد با طالبان درباره حفظ اين دو پايگاه با تعداد نيروي مشخص در حدود 1500 نفر بوده است، گفت: راهبرد امريكا نه تنها در افغانستان بلكه در كل دنيا يك راهبرد بلندمدت است كه ارتباطي به تغيير روساي جمهور ندارد؛ رييسجمهور جديد در سطح تاكتيك ميتواند تغييراتي ايجاد كند، ولي راهبرد كلي امريكا در سطح جهاني روشن است. ملازهي با تاكيد بر اينكه در تحليل رفتار امريكا بايد رقابتش با چين و ايجاد دو بلوك قدرت را درنظر داشت، اضافه كرد: اگر امريكا افغانستان را تخليه كند، به شكل طبيعي برندهاش ايران، روسيه و چين خواهند بود. آنها اشتباهي را كه در عراق كردند، ديگر تكرار نميكنند و اتفاقا در اين دوره ما شاهد همگرايي امريكا با اروپا و ناتو درباره افغانستان هم خواهيم بود. او در رابطه با احتمال تشديد خشونتها در صورت تداوم حضور امريكا در افغانستان، گفت: بحث تداوم خشونتها در افغانستان موضوع پيچيدهاي است. درست است كه طالبان بهاصطلاح با امريكا وارد مذاكره شده و به تفاهم رسيده، ولي هنوز با دولت مركزي به تفاهم نرسيده است، مسائلي كه طالبان مطرح ميكند بسيار پيچيده است؛ مثلا در مسكو عنوان كردند كه بايد اين دولت برود و دولت موقت روي كار بيايد. به شكل طبيعي گروههاي قومي ديگر به سادگي زير بار تسلط مجدد طالبان نميروند، چراكه هر كدام امتيازاتي به دست آوردهاند.
اين تحليلگر مسائل افغانستان با بيان اينكه بايد ديد طالبان تا چه اندازه حاضر هستند انعطاف نشان دهند، تصريح كرد: آنها تا اينجا نشان دادهاند كه اگر ممكن باشد همچنان نسبت به احياي امارت اسلامي مصرند. امارت اسلامي به اين معناست كه قانون اساسي را قبول ندارند و درواقع اين دولت و ساختار قدرتي را كه شكل گرفته قبول ندارند.
ملازهي علت تداوم خشونت در افغانستان را مربوط به دو عامل دانست و توضيح داد: يكي اينكه طالبان به لحاظ ايدئولوژيك انحصارطلبند و ديگر اينكه به لحاظ قومي هم انحصار طلبند، با درنظر گرفتن اين دو خصيصه طالبان، به نظر ميآيد مساله خشونتها در افغانستان پيچيدهتر از اينهاست. مهمترين مساله اين است كه طالبان بايد مواضع خود را تعديل كند و بقيه گروهها را بپذيرد و به اصطلاح اين ساختار قدرت را كه متمركز در كابل است و دولت مركزي دارد هم تكميل كند. او ادامه داد: بايد يك نظام فدرالي در افغانستان ايجاد شود كه قوميتهاي غير پشتون هم بتوانند در مناطق خودشان اعمال قدرت كنند و سهمي را از قدرت در مركز هم به دست آورند كه در قانون اساسي اصلاحشده جديدي كه به وجود ميآيد، تضمينشده باشد. اگر اين اتفاق نيفتد، متاسفانه افغانستان ممكن است به سمت تجزيه ارضي برود. اين تحليلگر مسائل افغانستان گفت: ژنرال دوستم، گروههاي شيعهمذهب و جمعيت اسلامي افغانستان هر يك جداگانه اعلام كردهاند كه تسلط كامل طالبان را ديگر نميپذيرند و دست به سلاح خواهند برد. اگر اين روزها مطبوعات و تلويزيونهاي خصوصي افغانستان را بررسي كنيد ميبينيد كه ميگويند مصلحت اين است كه افغانستان تجزيه شود، يك كشور خراسان به وجود بيايد در شمال و يكي هم كشور پشتونستان در جنوب كه متعلق به پشتونها باشد. او تاكيد كرد: اين مباحث بسيار جدي است؛ اينطور نيست كه شرايط به گونهاي باشد كه طالبان فكر كنند به سادگي ميتوانند قدرت را بگيرند و مثل گذشته همه گروهها را حذف كنند، واقعش اين است كه در طول 19 سال گذشته جامعه افغانستان در بسياري از حوزهها ازجمله در زمينه حقوق زنان و آزادي رسانهها تغيير كرده است. اين تضاد ديدگاه بين جامعهاي كه تغيير كرده و طالباني را كه نشان دادند كه آمادگي چنداني براي تغيير ندارند، چگونه ميشود حل كرد؟ به جز اينكه طالبان انعطاف به خرج دهند راه ديگري وجود ندارد. به گفته ملازهي، طالبان به لحاظ ايدئولوژيك تحت تاثير عربستانسعودي است و به لحاظ سياسي و نظامي و تداركاتي وابسته به پاكستان. دو نوع رقابت در افغانستان شكلگرفته، يك نوع رقابت ايدئولوژيك شيعي-سني است، يكي هم رقابت سياسي و نظامي كه بين هند و پاكستان ايجاد شده است؛ بنابراين قضايا پيچيدهتر از آن است كه در ظاهر امر به نظر ميرسد.