نامه 23 بسيج دانشجويي دانشگاههاي علوم پزشكي كشور در مورد سهميهها:
مانع ورود شايستگان نشويد
گروه اجتماعي|موضوع سهميههاي كنكور سراسري از آن موضوعات هميشگي است كه هر از گاهي، خواه با مصوبه تازهاي در مجلس و خواه با نزديك شدن زمان كنكور يا اعلام نام قبوليهاي دانشگاه و ماندن عدهاي پشت درهاي بسته دانشگاههاي سراسري دوباره سر از رسانهها درميآورد. اينبار نوبت به جمع گستردهاي از اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاههاي علوم پزشكي كشور رسيد كه بگويند وقتش رسيده ساماني به اين 19 جور سهميه رنگ به رنگ داده شود؛ ازجمله سهميه ايثارگران، رزمندگان، هيات علمي دانشگاهها و غيره.
«سهميه ايثارگران در مجموع 30 درصد ظرفيت پذيرش دانشگاهها را به خود اختصاص ميدهند در صورتيكه حدود 15 درصد افراد كنكور تجربي 98 داراي اين سهميه بودند. پيشنهاد ميگردد با توجه به گذشت بيش از 30 سال از پايان جنگ تحميلي و اينكه آمار ايثارگران و رزمندگان كاهش يافته، درصد شمول سهميهها متناسبسازي شود و به عنوان سهميه مازاد بر ظرفيت كد رشته محل دانشگاهها در نظر گرفته شود.» 23 بسيج دانشجويي دانشگاههاي علوم پزشكي در نامهاي خطاب به دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي، رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي و رييس كميسيون بهداشت و درمان مجلس شوراي اسلامي نوشتهاند كه در اضطراب ورود به دانشگاه افراد زيادي هستند كه بهرغم داشتن پشتوانه علمي قوي به اين خاطر كه از «سهميههاي عجيب و غيرمنصفانه» برخوردار نيستند، مجبورند سهم بيشتري از اين اضطرابها و تلاشها را تحمل كنند: « طي اين مسير دشوار براي گذر از كنكورها و رسيدن به دانشگاههاي برتر در كنار رقابتي ناعادلانه، قسمت زيادي از شور و اشتياق خود را صرف كرده و انرژي و انگيزه آنها براي شروع قسمت اصلي راه علمي يعني در دانشگاه از بين ميرود.»
امضاكنندگان اين نامه به وجود 19 سهميه از جمله سهميه مناطق، ايثارگران 5 درصد، ايثارگران 25 درصد، رزمندگان، مربيان، كارمندان، فرزندان اساتيد عضو هيات علمي دانشگاهها، قهرمانان و... اشاره كرده و مروري بر برخي از سهميههاي پررنگتر داشتهاند و كارهايي كه ميتوان در مورد سامان داد ن آنها انجام داد و البته به برخي از نقاط مثبت بخشي از سهميهها هم اشاره كردهاند:
سهميه مناطق: هر چند به طور كلي سطح امكانات افراد با توجه به بزرگي شهر محل زندگي بيشتر ميشود اما هر دانشآموزي كه در تهران يا اصفهان يا مشهد و ديگر شهرهاي بزرگ درسخوانده است (منطقه 1) به اين معني نيست كه امكانات آموزشي مناسب و قوي را در اختيار داشته و قسمتهايي از اين شهرهاي بزرگ وجود دارند كه منطقه 1 محسوب ميشوند اما از شهرهاي كوچك محرومترند! بالعكس دانشآموزي كه در شهري كوچكتر مشغول تحصيل است با توجه به گسترش ارتباطات ميتوانند تمام فيلمهاي آموزشي بهترين اساتيد يا كتابها و منابع مناسب براي كنكور را به راحتي دريافت كنند و الزاما بدين معني نيست كه سطح كيفيت آموزشي پايينتري را تجربه كرده است. در نتيجه در مورد سهميه مناطق بهتر است براي نسبتي از افراد آن منطقه اعمال شود.
سهميه فرزندان اساتيد عضو هيات علمي دانشگاهها و كارمندان: بر اساس مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، فرزندان اعضاي هيات علمي دانشگاهها، چنانچه در آزمون كنكور، 90 درصد نمره يك رشته را كسب كنند ميتوانند به هر دانشگاهي انتقالي بگيرند حتي دانشگاهي كه اولياي بزرگوارشان در آن مشغول به تدريس هستند و حتي با به دستآوردن 5/92 درصد نمره آخرين نفر پذيرش شده در سهميه آزاد ميتوانند تغيير رشته هم بدهند! همچنين 10 درصد از ظرفيت رشتهها در نوبت دوم (شبانه) به كارمندان رسمي وزارت علوم، دانشگاهها و موسسات آموزشي و پژوهشي وابسته به وزارت علوم اختصاص پيدا ميكند! امكانات آموزشي فرزندان اساتيد هيات علمي و كارمندان رسمي، مناسب و كافي و اغلب حتي بيشتر از بسياري از افراد جامعه است و يا فرزند اساتيد هيات علمي بودن الزاما همراه با استعداد و كوشش علمي نيست؛ بنابراين دليل اختصاص گرفتن اين نوع سهميه نامشخص است. شايد يكي از دلايل آن تعارض منافع در بين افراد تصميمگيرنده باشد كه عمدتا آنها نيز هيات علمي دانشگاهها هستند؛ بنابراين لازم است كه اين سهميه تبعيضآميز حذف گردد. مساله ديگري كه مطرح هست اين است كه تعداد افراد ورودي به دانشگاه در برخي رشتهها بيشتر از تعداد ثبت شده در دفترچه انتخاب رشته سازمان سنجش است. اين مورد ممكن است به خاطر افرادي كه به طور سفارش شده و رانت و بدون عبور از مجراي قانوني روي صندلي رشتهها و دانشگاههاي خاص مينشينند، باشد. در اين مورد لازم است براي رد اينگونه شائبهها مسوولان مربوطه در وزارتخانهها شفافسازي كنند. سهميه مناطق محروم و بوميگزيني: جزو سهميههايي هستند كه با افزايش افراد تحصيلكرده در مناطق محروم و آباداني اين مناطق و نيز كاهش انتقال دانشجويان به شهرهاي غير محل سكونت خود، مناسب، دقيق و هوشمندانه ارزيابي ميگردند و در توزيع مناسب نيروهاي متخصص در سراسر كشور به جاي تمركزگرايي آنها موثر هستند. با توجه به تورم و گرانيهاي اخير، دسترسي به منابع كمكدهنده براي كنكورها براي قشر متوسط و ضعيف جامعه دشوارتر از قبل شده است. بهتر است براي جبران اينگونه كمبود امكانات و تا حدي مساوي شدن با افرادي كه در تهيه منابع كنكور و امكانات آموزشي مشكلي ندارند، سهميهاي براي اين گروه از جامعه درنظر گرفته شود؛ از جمله: خانوادههاي تحت كميته امداد امام خميني، خانوارهايي با سرپرستي زنان با درآمد پايين، خانوارهايي كه سرپرست آنها بيكار است. تعدادي از سهميههاي موجود با اختصاص دادن بخشي از ظرفيتهاي هر دانشگاه به كساني كه شايستگي علمي كافي را براي كسب آن جايگاه ندارند، ميتوانند مانع از ورود محصلان شايسته، با استعداد و با پشتكار علمي به دانشگاههاي با كيفيت بالا از نظر امكانات آموزشي و پژوهشي كشور گردد و در نتيجه تواناييهاي اين افراد كمتر از حد واقعي خود به منصه ظهور ميرسد.