ادامه از صفحه اول
نگاه به انتخابات 1400 (2)
از همه مهمتر در حالي كه به نظر ميرسيد شانس آنان در سال 1398 نسبت به 1394 كمتر بود، پس چرا شوراي نگهبان در رد صلاحيتها سنگتمام گذاشت در حالي كه در سال 1394 اندكي گشايش را تن دادند؟ چرا ساختاري كه به شدت نيازمند حمايت عمومي است در سال 1398 به گونهاي رفتار كرد كه پايينترين سطح كمي و كيفي مشاركت را شاهد شديم؟ آيا ميتوان بدون توجه به سياستهاي رسمي انتخاباتي، تصميم به مشاركت يا رد آن گرفت؟ چرا مردم در سال 1396 چنان بيسابقه پاي صندوقها آمدند كه براي جلوگيري از افزايش مشاركت درهاي حوزهها در نيمهشب بسته شد؟ و چرا در سال 1398 روي برگرداندند و اكنون نيز اين فضا سرد شده است؟ برخي افراد سادهانگارانه ميگويند اگر در سال 1398 مشاركت شده بود، تركيب مجلس فعلي فرق ميكرد و مواجه با وضع فعلي نبوديم و تبعات چنين وضعي را متوجه كساني ميكنند كه مشاركت نكردند! اين انتقادات نادرست است. براي اينكه مردم و جامعه، موم نيستند كه آن را هر طور بخواهيم در دستان خود شكل دهيم. همان مردمي كه در سال 1392 بسيار زودتر از نخبگان وارد ميدان شدند اكنون منتظر علامتهاي جديتري براي حضور هستند. اگر بتوان چشمانداز اميدبخشي را به جامعه عرضه كرد و اگر مردم احساس عامليت و اثرگذاري كنند قطعا مشاركت خواهند كرد. مشاركتي كه روز پس از انتخابات با آرامش عمومي همراه باشد. 7- بنابراين پرسش اين است كه چگونه ميتوان چنين چشماندازي ايجاد كرد؟ به ويژه آنكه به نظر من و براساس برداشتهايم از جامعه، اكثريت مردم ترجيح ميدهند كه مسيرهاي انتخاباتي و آرام را براي بهبود امور خود طي كنند. اگر اين مسيرها براي عبور آزاد و در اختيارشان باشد و انتخابات بتواند معنادار شود، كموبيش از آن استقبال خواهند كرد. 8- شايد گفته شود كه وظيفه سياستمداران اميدوار كردن مردم به شركت است. در سطح فردي ميتوان خواست كه مردم اميدوار باشند ولي هنگامي كه در سطح جمعي نگاه ميكنيم بايد تحولات و چشماندازهاي اميدبخش نيز ايجاد شود تا مردم اميدوار شوند. انتخابات معنادار همان چشماندازي است كه ميتواند اميدآفرين باشد. چه انتخاباتي چنين چشماندازي را ايجاد ميكند؟ انتخابات معنادار. انتخاباتي كه در درجه اول رقابت نامزدها حول مشكلات اصلي جامعه شكل بگيرد. نامزدها واجد تفاوتهاي روشن در راهحلهاي آن مسائل باشند. راهحلهايي كه راستيآزمايي كارشناسي شده باشد. مسائل اصلي كشور كدام است؟ چگونگي تحقق رشد اقتصادي پايدار، چگونگي تامين سرمايهگذاري براي اين رشد، چگونگي جلوگيري از تورم و رشد نقدينگي، سياستهاي ايجاد اشتغال، مقدم بر اينها چگونگي حل روابط خارجي كه پيشفرض ضروري براي صادرات و واردات و تامين ارز است. در حوزه اجتماعي و فرهنگي موضوعات بسيار متنوعي هست كه همه آنها در ذيل مساله آزاديهاي اجتماعي و فرهنگي طبقهبندي ميشوند. محور بعدي و مهم ديگر سياستهاي رسانهاي و فضاي مجازي است. چگونگي تخفيف و حذف نابرابريها و تبعيضهاي موجود نيز محور مهم ديگر است.
چرايي فضاي سردِ سياسي در آستانه انتخابات
همزمان نكته ديگري كه بايد مورد توجه باشد، آن است كه دورنماي فضاي سياسي كشور، دستكم در حال حاضر چندان روشن نيست و همين باعث شده كه در اين شرايط مشوق ويژه و اثرگذاري براي مشاركت سياسي شهروندان و تشويق آنان به حضور و شركت در مباحث انتخاباتي وجود نداشته باشد. بر اين اساس، در توصيف فضاي سياسي حاكم بر كشور بايد بگويم كه متاسفانه در حال حاضر همان فضاي سردي كه در جريان انتخابات مجلس يازدهم در اسفند ماه 98 حاكم بود و در نتيجه انتخاباتي با كمترين ميزان مشاركت برگزار شد، هماكنون نيز به نحوي تكرار شده و به نسبت همان فضاي سرد بر مناسبات انتخاباتي دو انتخابات پيش رو حاكم است. روند و شرايطي كه اگر تغيير نكند و تجديدنظري جدي نسبت به فرآيندها و نحوه مواجهه با اين وضعيت و ديگر مشكلات صورت نگيرد، بعيد به نظر ميرسد كه مشاركت انتخاباتي شهروندان به طور مطلوب محقق شود. به هر تفسير واقعيت آن است كه لازمه تحقق مشاركت پرشور و پررنگ شهروندان -كه ازجمله مولفههاي برگزاري هر انتخاباتي است- هنوز در جامعه ايجاد نشده و لازم است تلاش بيشتري در اين راستا صورت گيرد. چه آنكه هر چه پشتوانه مردمي بيشتر تضعيف شود، اين مجموعه حاكميت است كه تحتالشعاع قرار گرفته و به نحوي تضعيف ميشود. بنابراين اگر به فكر كشورداري، رفع مشكلات و از بين بردن فاصله ناموجه كنوني ميان ملت و حكومت هستيم، لازم است نسبت به تغيير و دگرگوني در روندهاي كنوني اقدام كنيم.