دولت ايران در پنجم اسفند رسما اعلام كرد كه اجراي پروتكل الحاقي را متوقف ميكند، اما اين اقدام قرار است در چارچوب شرايطي كه ميان ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي توافق شده انجام شود. در سفر اخير مديركل آژانس بينالمللي به ايران يك تفاهم فني دوجانبه موقت، سازگار با قانون كه به موجب آن آژانس به فعاليتهاي ضروري راستيآزمايي و نظارت خود (طبق فهرست فني پيوست) براي مدت تا سه ماه ادامه دهد، حاصل شد و با ابتكار ايران هم امكان اجراي مصوبه مجلس فراهم آمد و هم درهاي ديپلماسي باز نگه داشته شد. ابتكار دولت مخالفاني جدي در داخل، به ويژه در مجلس داشت و اين موضوع باعث حاشيههايي شد. «اعتماد» در گفتوگو با علياكبر فرازي، سفير پيشين ايران در روماني به بررسي تحولات اخير در برجام و توافق با آژانس پرداخته است. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
ايران در پنجم اسفند بر اساس مصوبه مجلس اجراي داوطلبانه پروتكل الحاقي را متوقف كرد. اجراي اين سياست چه تاثيري در روند پرونده هستهاي ايران خواهد داشت؟
جمهوري اسلامي هشدار داده بود كه اگر تحريمها برداشته نشود، اجراي پروتكل الحاقي را متوقف خواهد كرد، اما طرف مقابل به اقدامات سياسي بسنده كرد و در نتيجه ايران نيز در پي اجراي اين تصميم برآمد. طبيعي بود كه در داخل و خارج شاهد واكنشهايي به اين موضوع باشيم اما حقيقت آنچه اهميت داشت، نحوه اجراي اين سياست بود كه به عقيده من ميتوان آن را هوشمندانه و مبتني بر سياستي واقعگرايانه دانست. اينكه بتوانيم با حفظ اصول به شيوهاي عمل كنيم كه كمترين حساسيت بينالمللي را برانگيزد، بسيار جالب توجه است. اكنون هم نيات ايران برطرف شده و هم طرفهاي مقابل تحت فشار قرار گرفتهاند كه سريعتر در پي فعال كردن ديپلماسي باشند و احساس كنند كه ضربالاجلي براي رسيدن به نتيجه وجود دارد. خواسته ايران هم روشن و مشروع است؛ ايران ميگويد طرف مقابل كه در ابتدا برجام را نقض كرده تحريمها را لغو كند و در مقابل اين اقدام جمهوري اسلامي نيز تعهدات خود ذيل توافق هستهاي را بهطور كامل اجرا خواهد كرد.
پس از توافق ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي گروهي از نمايندگان مجلس مدعي شدند كه دولت تخلف و از اجراي مصوبه مجلس خودداري كرده است. آيا توافقي كه طي سفر آقاي گروسي شكل گرفت، نقض مصوبه مجلس تلقي ميشود؟
تصميم دولت، وزارت امور خارجه و سازمان انرژي اتمي در خصوص توافق با آژانس هيچ گونه مغايرتي با مصوبه مجلس نداشت و ندارد. كاري كه دولت كرد، تفسير قانون مصوب مجلس بر اساس منافع ملي بود. دولت به عنوان قوه مجريه حق ندارد مصوبات قوه مقننه را ناديده بگيرد اما حق دارد بر اساس تفسير خود به قانون عمل كند. دولت با تفسيري كه از مصوبه مجلس داشت و اين نكته كه قانون مجلس «در راستاي رفع تحريمها» تصويب شده، پاي ميز مذاكره با آقاي گروسي مدير كل آژانس بينالمللي انرژي اتمي نشست و به توافقي دست يافت كه به اعتقاد من به سود همه طرفها بود. اينكه بخشي از مجلسيها تصميم دولت را نقض مصوبه خود تلقي كردند، برداشتي اشتباه است و اگر نگاهي دقيقتر به ماجرا داشته باشند، درخواهند يافت كه نه تنها مصوبه مجلس ناديده گرفته نشده بلكه دولت به شيوهاي درصدد اجراي آن برآمده كه منافع ملي ايران آسيب نبيند. شما نميتوانيد در مسائل بينالمللي بر يك نكته اصرار كنيد و بگوييد «اين است و جز اين نيست» چراكه طرف مقابل نيز چنين خواهد كرد و در چنين شرايطي امكان حصول نتايج قابل قبول وجود ندارد. ديپلماسي بايد در مسير يافتن راهكارهايي مورد تفاهم و بر اساس جمعبندي مشترك به كار گرفته شود. اجراي يك مصوبه به نحوي كه راه ديپلماسي را ببندد و به ايجاد اجماع بينالمللي عليه كشور كمك كند، شايسته نيست. ايران بر اساس يك ابتكار منطقي در چارچوب مصوبه مجلس، تعهد داد كه تصاوير فعاليتهاي هستهاي خود را طي سه ماه آينده ضبط كند و نزد خود نگه دارد؛ اگر تحريم برداشته شد، ايران تصاوير را تحويل آژانس خواهد داد و اگر اين اتفاق نيفتاد، تصاوير نابود ميشوند. همه جاي دنيا اختلافات حزبي و جناحي وجود دارد و اين بد نيست اما بايد يادمان باشد زماني كه در مسائل بينالمللي چنين اختلافاتي بروز ميكند، جناحها و افراد بايد منافع ملي را اصل بدانند و بر اساس آن عمل كنند، نه اينكه بر اساس منافع جناحي تصميمي بگيرند كه آينده كشور را به خطر بيندازد.
يعني فكر ميكنيد ممكن بود درهاي ديپلماسي بسته شود و دولت با ابتكار خود جلوي اين موضوع را گرفت؟
دقيقا، در 40 سال گذشته جمهوري اسلامي ايران ثابت كرده كه در بزنگاههاي حساس حساب شده و منطقي عمل ميكند. در اين ماجرا هم ما شاهد رفتاري خردورزانه و درست بوديم. بسته شدن درهاي ديپلماسي به هيچ كس كمك و هيچ گرهي را هم باز نميكند.
سه كشور اروپايي عضو برجام سهشنبه شب در بيانيهاي توقف اجراي پروتكل الحاقي را محكوم و درباره اقدامات اخير ايران ابراز نگراني كردند. ارزيابي شما از واكنش اروپاييها چيست؟
از زماني كه دونالد ترامپ روي كار آمد و مسير نابودسازي برجام را در پيش گرفت، اروپاييها عملكردي منفعلانه داشتند. آنها نتوانستند از خروج امريكا از برجام جلوگيري كنند و بعد هم نتوانستند به تعهدات خود ذيل توافق هستهاي جامه عمل بپوشانند. بهطور خلاصه اگر بخواهم بگويم، اروپاييها ثابت كردند كه بازيگر اصلي نيستند و حالا با تغيير شرايط در امريكا اين موضوع بيشتر به چشم خواهد آمد. اينكه اروپا از ايران به دليل كاهش سطح تعهدات انتقاد ميكند يا خواستار حفظ نظارت آژانس در سطح قبلي است، خواستهاي است كه در پي احساس ناديده گرفته شدن شكل گرفته است. ايران به صراحت اعلام كرد ديگر قرار نيست آژانس نظارت نامحدودي بر فعاليتهاي هستهاي داشته باشد و تنها تصاوير فعاليتها ضبط ميشود. تنها راه براي حفظ نظارتها دستيابي به توافق جامع و اجراي تعهدات تا كمتر از سه ماه ديگر است. موضع ايران مبتني بر واقعيات بود و اروپا بايد شرايط را درك كند. آنها احساس ميكنند كه به بازي گرفته نميشوند و اين موضوع طبيعي است. اروپا نميتواند نقش گذشته خود را در موضوع برجام ايفا كند. حالا اروپا قصد دارد با فشار به ايران نقشي جديتر براي خود دست و پا كند كه بعيد است اين خواسته به ثمر برسد. بايد در نظر داشت كه سيستم سياسي در امريكا خصوصيات خاص خود را دارد و فرآيند بروكراتيك در اين كشور زمانبر است.
در روزهاي اخير اعلام شد كه كره جنوبي قصد دارد بخشي از داراييهاي مسدود شده ايران را آزاد كند. آيا ميتوان اين اقدام را نشانهاي از وجود چشماندازي روشن در موضوع احياي توافق هستهاي ارزيابي كرد؟
رونمايي از اين موضوع بلافاصله پس از توافق ايران و آژانس پيامي روشن داشت. دنيا دريافته كه بايد اقدامي عملي در راستاي موضوع ايران داشته باشد و كشورها فهميدهاند كه تهران هنوز به ديپلماسي و تعامل فرصت ميدهد تا براي عبور از بنبستها به كار گرفته شوند. بستر براي ادامه همكاريهاي ايران در صحنه بينالملل فراهم شده. ايران نشان داد كه ميخواهد به تعهدات بينالمللياش متعهد باشد، اما شرط اجراي تعهدات تامين منافع ملي ايران است. در توافق ايران و آژانس دو پيام به دنيا داده شد. ايران نشان داد كه پايبندي تنها در برابر پايبندي اتفاق خواهد افتاد و به صراحت گفت كه اقدام تنها در برابر اقدام ممكن خواهد بود. مطمئنا اين پيام شنيده ميشود و اين تازه آغاز راه است. اگر اين واقعبيني ادامه پيدا كند در چند ماه آينده شاهد اتفاقات خوبي در روابط ايران و ژاپن، ايران و هند و ايران و ساير كشورهاي منطقه و جهان خواهيم بود. توافق با آژانس را ميتوان شروعي براي حل بحران دانست. براي اينكه دريابيم اين شروع چقدر مهم و چقدر مثبت بوده كافي است به اظهارات نتانياهو نگريست. اسراييل در پي آن بود كه پس از لغو اجراي پروتكل الحاقي پروپاگاندايي عظيم عليه ايران به راه بيندازد و بار ديگر جمهوري اسلامي را به فعاليتهاي پنهاني در حوزه هستهاي متهم كند، اما شاهد بوديم كه چطور با يك ابتكار ديپلماتيك نقشه تلآويو نقش بر آب شد. آنها نگرانند كه ايران بتواند از طريق ديپلماسي مشكلاتش را حل كند.
نگاه شما به آينده توافق هستهاي مثبت و با خوشبيني است، اما بسياري از كارشناسان هشدار ميدهند كه حتي با احياي برجام اين توافق شكننده خواهد بود.
بله، وضعيت فعلي شكننده است اما براي عبور از شرايط شكننده فعلي و رسيدن به ثبات دو طرف بايد برخي موضوعات را در نظر بگيرند. اولا بايد در دو طرف پذيرفته شود كه برجام و ثبات منطقهاي دشمناني مشترك دارد و كشورهايي در منطقه و جهان حضور دارند كه برقراري ثبات در منطقه و حل مشكلات ايران و امريكا از طريق ديپلماسي را به ضرر خود ميدانند. در نتيجه بايد تدابيري انديشيد كه جناحهاي سياسي در درون هر دو كشور ايران و امريكا و همچنين دشمنان خارجي برجام امكان تخريب دوباره اين توافق را نداشته باشند. دوما اينكه امريكا بايد بداند دولت ايران بر اساس تجربه 40 ساله به امريكا بياعتماد است و اگر قرار باشد توافقي پايدار شكل گيرد لازمه آن اعتمادسازي است. در طول چهل سال گذشته حتي يك مورد نيز نميتوان يافت كه ايران تعهداتش در توافقي بينالمللي را به صورت يكجانبه زير پا بگذارد، اما در مقابل بسياري از كشورها از جمله امريكا در برابر ايران چنين كردهاند. اگر قرار است توافقي موفق شكل گيرد لازمه آن اجراي همه تعهدات و جلب اعتماد طرفين است. براي جمعبندي اين دو نكته بار ديگر تكرار ميكنم بايد دست طرفهاي سوم كه رفتاري خصمانه دارند كوتاه شود و در ادامه اعتمادسازي در دستور كار قرار گيرد. تنها در اين صورت است كه امكان موفقيت توافق وجود خواهد داشت. اگر اين دو اتفاق بيفتد من به آينده برجام خوشبين خواهم بود.
شما به موضوع اسراييل اشاره كرديد. يكي از مسائلي كه همواره از سوي امريكا و اروپا مورد تاكيد قرار ميگيرد، ضرورت اضافه كردن موضوعات منطقهاي و موشكي ايران به برجام است. با اين وصف آيا كشورهايي نظير امارات و عربستان و بازيگراني نظير اسراييل نميتوانند در اين مسير با فعاليتهاي تخريبيشان موثر باشند؟
اروپا و امريكا بايد نگاهي واقعگرايانه به موضوعات داشته باشند. شما نميتوانيد از خاورميانه امن سخن بگوييد و ايران را ناديده بگيريد. آنها در طول ساليان اخير تسليحات بسياري را روانه منطقه كردهاند و خاورميانه اكنون يك انبار باروت است. با تبليغ و پروپاگاندا هم نميتوان واقعيات منطقه را تغيير داد. ايران سلاح هستهاي را مولفه قدرت نميداند. ما بارها اعلام كردهايم كه بر اساس فتواي رهبري با صراحت مخالف بمب هستهاي هستيم. ايران مولفههاي قدرت خود را دارد و از مولفههاي قدرت خود چشمپوشي نخواهد كرد. اگر طرف مقابل در ادعاي خود صادق است و به دنبال برقراري ثبات و امنيت در منطقه است بايد آگاه باشد كه اين خواسته بدون برقراري توان قوا در خاورميانه ممكن نيست. اگر مولفههاي قدرت نظامي ايران را بگيريد و ديگر كشورهاي منطقه را تقويت كنيد، نه تنها امنيت و ثبات برقرار نميشود كه ناامني اولين حاصل آن خواهد بود. اينكه شما منافع يك طرف را ناديده بگيريد و به طرف ديگر چراغ سبز نشان دهيد كه به فعاليتهاي مخرب خود ادامه دهد، نميتواند سياستي موفق باشد.
جمهوري اسلامي هشدار داده بود كه اگر تحريمها برداشته نشود، اجراي پروتكل الحاقي را متوقف خواهد كرد، اما طرف مقابل به اقدامات سياسي بسنده كرد و در نتيجه ايران نيز در پي اجراي اين تصميم برآمد. طبيعي بود كه در داخل و خارج شاهد واكنشهايي به اين موضوع باشيم اما حقيقت آنچه اهميت داشت، نحوه اجراي اين سياست بود كه به عقيده من ميتوان آن را هوشمندانه و مبتني بر سياستي واقعگرايانه دانست.
اينكه بخشي از مجلسيها تصميم دولت را نقض مصوبه خود تلقي كردند، برداشتي اشتباه است و اگر نگاهي دقيقتر به ماجرا داشته باشند، درخواهند يافت كه نه تنها مصوبه مجلس ناديده گرفته نشده، بلكه دولت به شيوهاي درصدد اجراي آن برآمده كه منافع ملي ايران آسيب نبيند.
اگر مولفههاي قدرت نظامي ايران را بگيريد و ديگر كشورهاي منطقه را تقويت كنيد، نه تنها امنيت و ثبات برقرار نميشود كه ناامني اولين حاصل آن خواهد بود.
اينكه اروپا از ايران به دليل كاهش سطح تعهدات انتقاد ميكند يا خواستار حفظ نظارت آژانس در سطح قبلي است، خواستهاي است كه در پي احساس ناديده گرفته شدن شكل گرفته است.