عربستان چطور از قتل قاشقچي قسر در ميرود؟
سياست خارجي مبتني بر پند و اندرز
مترجم: هديه عابدي
در اواخر ماه ژانويه، خيل عظيمي از سرمايهگذاران خارجي به رياض رفتند تا در كنفرانس سالانه موسوم به «ابتكار سرمايهگذاري آينده» يا همان اجلاس «داووس صحرا» شركت كنند. سرمايهگذاران با اين استقبال گرم خود ثابت كردند هيچ كس انتظار ندارد كه محمد بنسلمان، وليعهد عربستان، به خاطر قتل جمال خاشقچي منتقد سرسخت حكومت آل سعود مجازات شود و در مقام پاسخگويي قرار گيرد.
ديگر گذشت آن روزهايي كه رهبران صنايع خدمات پولي حاضر نميشدند با كسي مثل بنسلمان معامله كنند تا مبادا به خاطر قتل خاشقچي به دستور وليعهد عربستان در سال 2018 اعتبار و آبروي خود را از دست بدهند. سرمايهگذاران به اين نتيجه رسيدند كه با شركت در كنفرانس داووس صحرا ميتوانند معاملههاي نان و آبداري داشته باشند. آنها اميدوار بودند وعده سازمانهاي حقوق بشري، خبرنگاران و نمايندگان هر دو حزب امريكا مبني بر مجازات عربستان به خاطر قتل خاشقچي چندان جدي نباشد. اميدشان چندان بيراه هم به نظر نميرسيد.
با پيروزي جو بايدن در انتخابات امريكا، اين انتظار وجود داشت كه عربستان روزهاي سختي در پيش داشته باشد. بايدن و معاونش كامالا هريس در دوران تبليغات انتخاباتي قول دادند در رابطه امريكا با رياض و حمايت از اين كشور در جنگ يمن بازنگري كنند و مطمئن شوند امريكا با فروش اسلحه به عربستان يا خريد نفت از اين كشور، ارزشهاي خود را فدا نميكند. بايدن از زمان تحليف تاكنون با توقف هر چند موقت فروش سلاح به عربستان و انتشار گزارش قتل خاشقچي به قولش عمل كرده است.
عربستان براي امريكا بهطور كلي متحد پردردسري محسوب ميشود. در پنج سال گذشته وليعهد اين كشور جنگ بيهودهاي را عليه يمن به راه انداخته كه باعث كشته و زخمي شدن دهها هزار تن شده است. او همچنين بر نقشه ترور خاشقچي و قطعهقطعه كردن جسد او نظارت داشته، دستور بازداشت و سوءاستفاده از اصلاحطلبان را داده و رهبري ائتلافي بينالمللي براي حصر قطر، يكي از متحدان امنيتي مهم امريكا را بر عهده داشته است. همچنين، ترديدها در خصوص نقش شهروندان عربستان در حملات يازده سپتامبر 2001 به قوت خود باقي است. هر چقدر هم كه سعوديها بخواهند امريكاييها اين مساله را فراموش كنند، به هر حال 15 نفر از سرنشينان هواپيماي حمله به برجهاي دوقلو سعودي بودند، نه قطري.
تغييرات اجتماعي بزرگي كه در دوران وليعهدي بنسلمان در عربستان انجام شده نيز نتوانسته قانونشكنيهاي او را از خاطر بهطور كامل پاك كند. با اين حال شايد پاك شدن اين خاطرات سختتر از چيزي باشد كه به نظر ميرسد.
هرگز صاحبان تجارت در سرتاسر جهان قرار نبوده به عربستان پشت كنند. البته مديران تجاري مدتي عقب كشيدند، اما حتي در اوج خشم عمومي پس از قتل خاشقچي نيز عربستان جايي بود كه تاجران باور داشتند ميتوانند در آن پول دربياورند. از آنجا كه اين مساله يكي از پيششرطهاي مشاوران و شركتهاي نفتي و مالي محسوب ميشود، بنسلمان مجبور است مدتي را در محوطه جريمه بماند، اما هيچگاه آن طور كه برخي انتظار داشتند، وليعهد عربستان به يك شخصيت منفور جهاني تبديل نشد. بله، سعوديها مشكلات اقتصادي عديدهاي دارند؛ پروژههاي جاهطلبانهاي چون شهر فناوري نئوم چندان خردمندانه به نظر نميرسند؛ و تلاشهاي رياض براي بازسازي بازار كار و نهادسازي در حوزه اقتصاد بازار بسيار دشوار به نظر ميرسند. اما سعوديها همچنان بزرگترين اقتصاد خاورميانه را در اختيار دارند و همين مساله آن را به شريكي جذاب براي شركتكنندگان داووس صحرا تبديل ميكند.
البته اينكه تاجران ميخواهند با سعوديها كنار بيايند، بدان معنا نيست كه دولت امريكا نيز حتما قرار است همين كار را انجام دهد. با اين حال، كاخ سفيد نيز هر كاري كه دلش خواست نميتواند انجام دهد و با برخي محدوديتهاي ژئوپليتيكي روبروست. همزمان با خوشگذراني صاحبان صنايع در رياض، نظاميان امريكا نيز مشغول گسترش توان نظامي خود در عربستان بودند تا در صورت جنگ احتمالي با ايران، آمادگي لازم را داشته باشند. از نظر برنامهريزان نظامي امريكا، عربستان به ويژه در مقابله با ايران يك شريك مهم محسوب ميشود و اين مساله شامل ملاحظات دولت بايدن در قبال جمهوري اسلامي نيز ميشود. يعني حتي اگر بايدن به برجام بازگردد هم جايگاه عربستان همچنان محفوظ است. واشنگتن به حمايت رياض از توافق با ايران نياز دارد و اين بدان معناست كه مذاكرهكنندگان امريكايي مجبورند به نگرانيهاي عربستان توجه كنند.
مورد ديگري كه به ايران و ژئوپليتيك منطقه مربوط ميشود، بحث يمن است. جنگ عربستان عليه همسايه جنوبياش كه در سال 2015 آغاز شد، به هر آنچه كه قرار بود از وقوعش جلوگيري كند، منجر شده است. در نتيجه عمليات نظامي نسنجيده و پراشتباه رياض، اكنون ايرانيها رسما با انصارالله يا همان حوثيها رابطه دارند، و امنيت عربستان نيز كمتر شده است. هيچ كس نميتواند در اين جنگ پيروز شود و عربستان بايد از آن خارج شود. آنچه كه بايد ديد به چه ترتيب پيش ميرود اين است كه آيا سعوديها ميتوانند اين كار را بدون كمك امريكا انجام دهند يا خير. سعوديها بيترديد علاقه دارند امريكا از طريق فروش سامانههاي تسليحاتي به تقويت مرزهاي اين كشور كمك كند.
با توجه به گسترش نفرت از عربستان در واشنگتن و سياست بايدن و هريس مبني بر «بازنگري» در روابط امريكا با رياض، اتخاذ چنين تصميمي براي دولت جديد امريكا بسيار دشوار است. يك سناريو اين است كه امريكا اجازه دهد عربستان خودش فكر كند و ببيند چگونه ميتواند از منجلاب بيرون بيايد. اين سناريو قابل درك است، اما هوشمندانه نيست. منافع امريكا در صورتي تضمين ميشود كه سعوديها از يمن خارج شوند و روابط خوبي با واشنگتن داشته باشند. هر چه نباشد، عربستان مهمترين شريك امريكا در منطقه است و دستكم بخشي از توافق امريكا با ايران از يمن ميگذرد.
اما اگر امريكا دسترسي سعوديها به سامانههاي تسليحاتي گرانقيمت خود را قطع كند، چه ميشود؟ به خصوص با توجه به اينكه به نظر ميرسد اين سامانهها بسيار مورد علاقه رياض باشد. چنين سناريويي ديگر غيرواقعي و در حد فرضيه نيست. بازنگري دولت بايدن در روابط با سعوديها شامل ارزيابي نحوه استفاده رياض از سلاحهاي امريكايي، به ويژه تعداد غيرنظامياني كه با اين تسليحات كشته و زخمي شدهاند، ميشود. با توجه به آسيبي كه عربستان به غيرنظاميان يمن زده است، چنين مجازاتي كاملا درست و بجاست. اما حتي اگر امريكاييها به مشاركت خود در ماجراجويي عربستان در يمن پايان دهند، بايد به اين نكته توجه داشت كه اين امر به منزله پايان جنگ در اين كشور نخواهد بود.
در بحثهاي مربوط به مجازات عربستان، چيزي كه هنوز به آن پرداخته نشده نحوه اين مجازات است. آيا منتقدان عربستان انتظار دارند بنسلمان از قدرت خلع شود يا به دادگاه كشيده شود؟ امريكا قرار نيست رهبر عربستان را تعيين كند. حتي با وجود انتشار گزارش قتل خاشقچي از سوي اداره اطلاعات امريكا نيز محمد بنسلمان همچنان وليعهد عربستان باقي ميماند. بيترديد انتشار اين گزارش باعث خشم جهان ميشود و كساني كه در پروژه داووس صحرا مشاركت دارند مجبور ميشوند چند سالي از اين كشور فاصله بگيرند. اما وقتي ارزيابي اين شركتها اين باشد كه عربستان از نظر تجاري برايشان سودآور است، دوباره به اين كشور بازميگردند. مساله ديگري كه در اين بحثها ناديده گرفته ميشود، پيامدهاي بالقوه اعمال مجازات است. البته منظور اين نيست كه نبايد از سعوديها انتقاد كرد يا به آنها سلاح فروخت، بلكه بايد هزينه و فايده چنين رويكردي را سبك و سنگين كرد. در نتيجه اين مجازات، ممكن است عربستان حاضر به همكاري با امريكا در توافق جديد با ايران نشود يا حتي بخواهد چنين توافقي را تضعيف كند. ممكن است رياض تشويق شود به سمت رقباي واشنگتن حركت كند. واشنگتننشينان اين نكته را يك تهديد توخالي ميدانند، اما چين چيزهاي زيادي براي ارايه به عربستان دارد و روسها نيز در سوءاستفاده از اختلاف ميان امريكا و شركاي سنتياش در منطقه تبحر دارند. روابط نزديكتر ميان عربستان، چين و روسيه ميتواند دستكم اوضاع را براي امريكا دشوارتر كند، به ويژه با توجه به اينكه رقابت ميان قدرتهاي جهان اكنون به يكي از ستونهاي سياست خارجي امريكا بدل شده است. با اين حال همچنان ممكن است سياستگذاران امريكايي به وجه منفي و مخاطرات مجازات عربستان اهميتي ندهند. منابع انرژي خليج فارس، نه به اندازه گذشته، اما همچنان براي امريكا اهميت دارد. اين مساله باعث شده اهميت بيش از حد خاورميانه و روابط نزديك با كشورهايي مثل عربستان ديگر مثل گذشته نباشد. شايد خطر قطع اين روابط مثل گذشته بالا نباشد، و اين مساله به دولت بايدن جاي مانور بيشتري بدهد. به نظر ميرسد تاكنون كمتر كسي در واشنگتن با جديت در مورد عواقب مجازات عربستان فكر كرده باشد. اين اصلا نكته خوبي نيست، چرا كه سياست خارجي مبتني بر پند و اندرز شكست ميخورد.منبع: فارن پاليسي