• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4876 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۰ اسفند

حقيقت و مجاز نه آنست كه پنداشته‌اي

اين همه آشوب و نارضايتي برايت به همراه داشته و نه بنده ساقي بودن. بيشتر اين نامهرباني‌ها از آنجاست كه خواسته‌اي خدا و خرما را با هم داشته باشي. كه مي‌خواهي هم دل صاحبان سيم و جاه را به دست آوري و هم دل‌هاي شكسته را. اگرنه، نه دست انداختن شانه بهروز و آن خوشدلي‌ها كسي را چندان مي‌آزرد -كه خيلي‌ها انداخته‌اند و به محاق نرفته‌اند- نه حضور در مجالس خاص و ايفاي نقش‌هاي خاص و دست دادن با محافل خاص.  اما چرا تصور مي‌كني كه اين آمدن و شدن را كسي نمي‌بيند؟ فكر كردي تا كي مي‌تواني با ديگري 
مي‌ بخوري و با ما تلوتلو. فكر كردي تا كي مي‌شود گاهي از جايگاه عارف سخن گفت، گاهي به اسم «رفاقت» شعارهاي رسمي را تبليغ كرد و هر وقت كه طلبيد، مي‌شود برويم آن‌ور آب و كول‌بازي در بياوريم و با ماسك‌هاي «نقش»دار نقش ديگري بازي كنيم. خوابيدن وسط لحاف تا كي.  و در آخر نوشته‌ات، گفته‌اي: «بنده متعلق به نسل فضاي مجازي نيستم، ترجيح مي‌دهم ادامه زندگي را همچون پيش، در فضاي حقيقي تجربه كنم. لذا از اينستاگرام، رفع زحمت مي‌كنم و دنبال‌كنندگان مجاز را با دنياي خود تنها مي‌گذارم.» اولا كه «تنهايي» از آن «فردي» است كه از جمعي جدا مي‌شود، مگر اينكه آن «فرد» خود را «جمع»تر از جماعت بداند. بعد هم اينكه بازي با الفاظ و فرار از فضاي مجازي به فضاي حقيقي نعل وارونه زدن است؛ كه به قول شاعر «هر كه چون ماهي نباشد جويد او پايان آب/ هر كه او ماهي بود كي فكرت پايان كند»  بازي دوگانه نمي‌توانست بي‌تاوان بماند و قرار به واگذاشتن باشد هم، اين مردمند كه مي‌توانند هنرمند را به حال خود بگذارند. كيست كه نداند هنرمند و چهره، حتي اگر نان خود را از مردم نگيرد، آب و آبروي خود را از جامعه دارد و شهاب حسيني هم، با همه افتخارات و جوايز و بالانشستن‌ها، از اين قاعده مستثني نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون