پنهانكاري عادت تاريخي لندن
مجيد خورشيدي
شيوع نسخه انگليسي «همهگيري» كوويد19 جهان را نگران كرده و باز، داس درو را به جان نگران انسانها انداخته است.
سرعت شيوع از بريتانيا تا اقصينقاط عالم با شدت ناشي از سرايت سريعتر ويروس جهشيافته، در جريان است. بسياري از مطلعان و تحليلگران بر اين باورند كه پنهانكاري دولت بوريس جانسون در مورد ميزان پراكندگي و كشندگي ويروس جديد در انتشار جهاني آن نقش بيبديلي داشته است. در ابتداي بروز بحران همهگيري كوويد19 رسانههاي بريتانيا و خصوصا بخش فارسي بيبيسي سعي در جاانداختن اين مفهوم داشتند كه پنهانكاري و مراودات خاص ميان تهران - پكن كه باعث متوقف نشدن پروازها بوده، از عومل اصلي انتشار ويروس در سراسر منطقه غرب آسياست. حال كه غبارها فروكش كرده حكايتِ آن منع رطب كردن از رطب خوردگان عيانتر از هر زمان است؛ اما به سياق استانداردهاي دوگانه با كمترين پوشش خبري مسير فراموشي را ميپيمايد. شايد يادآوري موارد مشابه تاريخي از اين رفتار ضد انساني دولتمداران لندن گواهي بر استمرار تاريخي بر استانداردهاي دوگانه و هيچانگاري جان آدميان در ديگر نقاط جهان براي سردمداران انگلستان باشد.
1-آنفلوآنزاي اسپانيايي: در بحبوحه جنگ جهاني اول به سبب ضعف و فتور دولت مركزي، خاك ايران بهرغم اعلان رسمي بيطرفي دولت مستوفيالممالك، از سوي ارتشهاي روسيه تزاري، امپراتوري عثماني و بريتانيا مورد تعرض قرار گرفت. از پي اشغالگران كه خود بار اضافهاي بر دوش غله و غذاي نيمهجان ايران بودند، بيماري مسري هولناكي نيز با اين جماعت به جان ايرانيان افتاد. آنفلوآنزاي حاد كه مدتي قبل از آن در مستعمرات بريتانيا همهگير شده بود، با پنهانكاري دولت وقت اين كشور شيوع يافت و تنها با اعلان رسمي مقامات بهداشتي دولت اسپانيا پرده از آن برداشته شد و اين عفريت آدمخوار به جهانيان شناسانده شد. هنگهاي سوار و پياده ارتش مستعمراتي بريتانيا كه معمولا از اهالي شبهقاره هند و بنگال تشكيل شده بودند، در حكم ناقل، جمعيت زيادي از ايرانيان را به اين ويروس مرگبار مبتلا كردند. پيوند آنفلوآنزاي اسپانيايي و قحطي تشديد شده با اشغال، منجر به جان باختن كسر بزرگي از جمعيت شش ميليوني ايران در آن زمان شد. تاريخنگاراني چون محمدقلي مجد در كتاب خود زيرعنوان قحطي بزرگ اين آمار را تا ثلث جمعيت ايران برآورد كردهاند. جالب آنكه در آن زمان زمامداران لندن به دليل مصالح جنگ و بياعتنايي به جان مردمان ديگر سرزمينها و حتي سربازان مستعمراتي و اجيرشده خود تا مدت مديدي اين همهگيري هولناك را مخفي كردند.
2- ميهمانان ناخوانده و تيفوس و تيفوئيد: باز با درگرفتن جنگ عالمگير دوم و بهرغم اعلان بيطرفي دولت فخيمه ايران صبح سوم شهريورماه سال 1320 خاك كشور مورد تهاجم و اشغال شوروي و بريتانيا قرار گرفت. در ادامه و به همان روال شوم جنگ جهاني اول قحطي و تورم ناشي از اشغال بر رنجهاي تلنبار شده مردمان انباشته شد. اراده دولتين بريتانيا و شوروي مبني بر اسكان دادن آوارگان لهستاني در ايران موج تازهاي از بيماري را وارد خاك ايران كرد. اين آوارگان كه فوج فوج وارد خاك ايران ميشدند مبتلا به انواع امراض واگير و خصوصا تيفوس و تيفوئيد بودند. فروش البسه و معاشرتهاي بيپروايشان در شهرهاي ايران و خصوصا تهران منجر به شيوع گسترده تيفوس و تلف شدن جمع كثيري از اتباع ايران شد، اما تصميم به اصلاح وضع آوارگان لهستاني به خرج و پايمال كردن ملت ايران جديتر از آن بود كه از وضعيت بهداشتي آنان به دولت ايران كمترين اطلاعي داده شود. حتي واكسنهاي خريداريشده توسط بهداري دولت ايران هنگام تخليه بار در بندر ماهشهر به نفع ارتش بريتانيا و براي استفاده سربازانشان توقيف و ضبط شد. البته با مدد بنگاه خبرپراكني بريتانيا (آن گونه كه خود آنها بيبيسي را مينامند) نگذاشتند اذهان ايرانيان متوجه اين سياهكاري و پنهانكاري دهشتناك شود.
جان كلام آنكه پنهانكاري و بياعتنايي به سلامت ديگر ملل سنت ديرپايي در سياست لندن بوده و ظاهرا هنوز هست و مورد كروناي انگليسي مويد اين مطلب است. اما اينكه متهم به مدد رسانههاي ديرپا و فراگيرش در نقش مدعي ظاهر شود، تنها با تكيه بر رجوع به تاريخ و تامل در مدعاهاست كه با محك تجربه نقش ميبازد و ميشود مصداق چكامه
آن يكي پرسيد اُشتر را كه هي؟
از كجا ميآيياي فرخنده پي؟
گفت از حمام گرم كوي تو
گفت خود پيداست از زانوي تو!
كارشناس روابط بينالملل