درباره بقاي يك بناي تاريخي حرف ميزنيم
علي شمس
علي شمس، نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر از حاميان ايجاد حريم براي مجموعه «تئاتر شهر» است. او تاكيد دارد به نتيجه نرسيدن تلاشها براي ايجاد امنيت ساختمان و مخاطبان تئاتر در كنار وضعيت كنوني راهي جز ايجاد حفاظ باقي نميگذارد. «فكر ميكنم حفاظت از «تئاتر شهر» در شرايط فعلي بيش از هر چيز به معناي نگهداري از يك بناي مهم و تاريخي است. اين مقوله قطعا از يك زاويه دردناك به نظر ميرسد، وقتي ميبينيم دور تا دور ساختمان مملو از انسانهايي است كه براي زنده ماندن و ارتزاق ميجنگند ولي مگر ما ميتوانيم در وضعيت آنها تاثير داشته باشيم؟ در نظر بگيريد وقتي تنديس «فرهاد و قفلش» ساخته پرويز تناولي براي آن دستفروش حكم يك مكان آويزان كردن لباس دارد، چطور بايد از داشتهها محافظت كرد؟ در هر صورت تاكيد دارم اينجا اساسا بحث بقاي ساختمان و رساندن آن به دست آيندگان مطرح است. چون هر كس از راه ميرسد، بخشي از ديوار ساختمان را با هر ابزاري كه در دست دارد سوراخ ميكند.» شمس ميگويد، اظهاراتش «به اين معنا نيست كه تئاتر تافته جدابافته است بلكه كاملا به معناي حراست از يك بناي با ارزش در برابر لاتها، افراد اوباش و معتاداني است كه به بنا آسيب ميرسانند» او ادامه ميدهد كه «اتفاقا سابقه بحثهاي مربوط به حراست در وزارت ارشاد و عدم تجانس افراد با هنر حتي قابل پيشبيني است كه بعدا براي ورود به مجموعه مشكل پيدا ميكنيم ولي هنوز حفظ بنا اهميت بيشتري دارد. فضاي داخلي تئاتر شهر به واسطه بازسازيهاي چندباره غلط دستخوش آسيب شده و ديگر بيش از اين نبايد شاهد تحقير يكي از مهمترين مجموعههاي فرهنگي و يادگاري باشيم كه بايد به دست آيندگان برسد.» كارگردان نمايش «خروس غلط ميخواند» در ادامه بحث موقتي بودن حريم را هم مطرح كرده و معتقد است شايد روزي وضعيت اجتماعي حول چهارراه وليعصر ساماني بگيرد و امكان برداشتن حريم به وجود بيايد. «با اين تصميم درست، تئاتر شهر خودش را نه از مردم به معناي عام آن بلكه از افرادي حفظ و جدا ميكند كه اگر زماني بلايي سر ساختمان بيايد آنها هيچ ناراحت نميشوند و ابدا در دفاع از اين بنا يا ترميم آسيبهايش كمترين قدمي برنميدارند. امروز شما در گوشه گوشه تئاتر شهر نتايج پرتاب ترقه و نارنجك و پسماند انساني ميبينيد. وقتي كسي شب چهارشنبه سوري به ساختمان تئاتر شهر نارنجك ميكوبد چگونه بايد جلوي اين را گرفت؟ و چرا ظرف چند سال گذشته ترتيب اثر داده نشد؟ پليس بارها قول داده فضاي بهتري پيرامون مجموعه به وجود بياورد ولي شاهد هيچ تغييري نيستيم. هنرمندان متعددي را ميتوانم نام ببرم كه به محض خروج از مجموعه مورد هجوم و سرقت واقع شدهاند و تاكنون هيچكس كاري نكرده است.» اين هنرمند از معدود منتقدان طرح ايجاد حريم ميپرسد «چرا بحث حفاظكشي در دهه 80 مطرح نبود؟» و ادامه ميدهد «چون پيادهروها پيادهرو بودند نه محل كسب و سير كردن شكم؛ يا با اين ميزان دزدي و بزه در محوطه مواجه نبوديم. به همين نسبت «تئاتر شهر» دستخوش هجوم شده چون با فاسد شدن فضاي اقتصادي در وضعيت اجتماعي هم تغييرات به وجود آمده است.» او البته سوال ديگري هم پيش ميكشد. «چرا اين تاكيد در مورد فضاي فرهنگستان هنر مطرح نميشود؟ چند سال قبل كنار اين ساختمان محيطي وجود داشت كه افراد ميتوانستند بدون ممانعت آنجا دقايقي را سپري كنند ولي وقتي به پاتوق مشتي اراذل بدل شد، مسوولان فرهنگستان حفاظ كشيدند و هيچ ايرادي هم نداشت. به نظرم منتقدان بيش از هر چيز بايد نوك پيكان نقد را به سوي سياستهاي غلطي بگيرند كه وضعيت كنوني اطراف چهارراه وليعصر را به وجود آورده است نه هنرمندان و مردمي كه سعي دارند خود يا يك بناي تاريخي را از آسيب حفظ كنند.»