دلايل ترديد ايران براي مذاكره
كوروش احمدي
موضع منفي ايران در مورد پيشنهاد مذاكره چند جانبه و غير رسمي با حضور امريكا در مورد احياي برجام در شرايط كنوني را نبايد چندان غيرمنتظره به شمار آورد. سخنگوي وزارت خارجه گفته است كه «با توجه به مواضع و اقدامات اخير امريكا و سه كشور اروپايي» ايران «زمان را براي برگزاري جلسه ... مناسب نميداند». پيشنهاد برگزاري نشست غير رسمي 1+4 و ايران با حضور امريكا به عنوان ناظر يا ميهمان 12 روز قبل مطرح شده بود. واكنش اوليه ايران به اين پيشنهاد منفي نبود و عباس عراقچي از بررسي اين پيشنهاد خبر داد. اين اشاره سخنگوي وزارت خارجه به «مواضع و اقدامات اخير امريكا و سه كشور اروپايي» ميتواند اشارهاي غيرمستقيم به اقدام نظامي اخير امريكا در پنجشنبه گذشته عليه اهدافي در مرز سوريه باشد.
اين اظهارات همچنين ميتواند گوياي ناخشنودي ايران از گزارش آتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي به شوراي حكام از يك سو و برنامه امريكا و سه كشور اروپايي براي طرح قطعنامهاي عليه ايران در نشست دوشنبه اين شورا از سوي ديگر باشد. سخن از اين است كه در اين گزارش و پيشنويس هم از كاهش همكاري ايران ذيل پروتكل الحاقي انتقاد شود و هم مواضعي در مورد ادعاي عدم همكاري ايران در ارتباط با يافته شدن ذرات هستهاي در دو سايت اعلام نشده كه چند ماه پيش مورد بازديد بازرسان قرار گرفته بود، مطرح شود. ايران به حدي نسبت به چنين دورنمايي معترض است كه اخيرا تهديد كرد كه در صورت تصويب چنين قطعنامهاي تفاهم اخير با مدير آژانس را ملغي اعلام خواهد كرد.
اما اين مسائل مربوط به اين مقطع زماني خاص است و محتمل است ظرف دو، سه هفته آينده قابل فراموش كردن باشند. از طرفي، به نظر نميرسد كه صرف اختلاف در اين مورد كه كدام طرف بايد گام اول براي برگشت به برجام را بردارد، مانع اصلي باشد. اين مشكلي است كه اگر چه اين بار پيچيدهتر است، اما در صورت وجود اراده سياسي واقعي در طرفين قابل حل است؛ همانطور كه در 1394 حل شد. مشكلات اساسيتر را شايد بتوان در سه حوزه زير دانست:
نخست اينكه مواضع سه كشور اروپايي و تعلل دولت بايدن در مورد برداشتن گامي جدي در جهت احياي برجام پيش از اين جو سنگيني را بر تلاشهاي جاري تحميل كرده است. بيانيه 18 فوريه امريكا و سه كشور اروپايي كه به نوعي ميتوان آن را طرح رسمي جديد آنها براي احياي برجام به شمار آورد، حاوي نكته مثبت مهمي كه بتواند مشوق ايران براي كار ديپلماتيك باشد، نبود. اين بيانيه در واقع بهطور تلويحي پيششرطهايي مانند تقويت و تمديد برجام و مذاكره در مورد برنامه موشكي و فعاليتهاي منطقهاي ايران براي بازگشت به برجام مطرح كرده بود كه قاعدتا نبايد مقامات در تهران را نسبت به دورنماي مذاكره تحت چنين شرايطي خيلي خوشبين كرده باشد.
دوم اينكه حساسيتهاي سياسي در دو كشور و در منطقه خاورميانه در اين مقطع بالاتر از دورههاي پيشين است. طرفين هم ملاحظاتي در ارتباط با اجماع در داخل و مخالفت طيفهاي نيرومندي از محافظهكاران با احياي برجام دارند و هم ملاحظاتي در مورد مانورهاي لازم براي به دست آوردن اهرم براي مذاكرات پيشرو در مورد مسائل اصلي محتوايي. لذا پيش از آنكه بتوان كش و قوسهاي كنوني را نشانه منتفي شدن مذاكره به شمار آورد، بايد آن را نشانه نگراني تهران از مشروط شدن رفع تحريمها به موافقت ايران با مذاكره در مورد «اصلاح برجام» و مسائل موشكي و منطقهاي دانست. بديهي است كه چنين دورنمايي و چنين انتظاري در طرف مقابل از ايران ميتواند وجوه داخلي و اجماع سازي بين جريانهاي مختلف را بسيار دشوارتر و پيچيدهتر كند.
سوم اينكه اكنون با مرور مجدد اتفاقات و موضوعگيريهاي اعضاي غربي برجام طي سه سال گذشته، شايد بتوان مواضع سياسي عمدتا مثبت سه كشور اروپايي در مورد برجام در گذشته را بيشتر ناشي از منازعات داخلي كمپ غرب به شمار آورد تا ناشي از مساله ايران و برجام. به اين معني كه هدف سه كشور اروپايي از مخالفت سياسي با مواضع دولت ترامپ عليه برجام در گذشته را ميتوان احتمالا بيشتر ناشي از رابطه تيره بين ترامپ و سران ليبرال دموكرسيها اروپايي و اختلافات عميق آنها در طيفي از موضوعات دانست. اكنون با توجه به اينكه دولتي همفكر و همسو در كاخ سفيد مستقر شده، ظاهرا سه كشور اروپايي بيشتر به همسويي و همكاري در مورد طيفي از مسائل بينالمللي و جذب همكاري امريكا در مورد آنها فكر ميكنند و در مورد خاص ايران ترجيح ميدهند كه با واشنگتن اختلافنظر زيادي نداشته باشند. اين نيز ميتواند از عواملي باشد كه ايران را به فكر كردن بيشتر واداشته است.
حساسيتهاي سياسي در دو كشور و در منطقه خاورميانه در اين مقطع بالاتر از دورههاي پيشين است. طرفين هم ملاحظاتي در ارتباط با اجماع در داخل و مخالفت طيفهاي نيرومندي از محافظهكاران با احياي برجام دارند و هم ملاحظاتي در مورد مانورهاي لازم براي به دست آوردن اهرم براي مذاكرات پيشرو در مورد مسائل اصلي محتوايي.
اكنون با توجه به اينكه دولتي همفكر و همسو در كاخ سفيد مستقر شده، ظاهرا سه كشور اروپايي بيشتر به همسويي و همكاري در مورد طيفي از مسائل بينالمللي و جذب همكاري امريكا در مورد آنها فكر ميكنند و در مورد خاص ايران ترجيح ميدهند كه با واشنگتن اختلافنظر زيادي نداشته باشند. اين نيز ميتواند از عواملي باشد كه ايران را به فكر كردن بيشتر واداشته است.