آسيبپذيري ايران از نظر تلفات در زمينلرزهها
مهدي زارع
ايران «يك منطقه پر خطر براي زلزله» است. دليل آن وجود و پويايي چندين ورقه زمين ساختي در محدوده كشور ماست. بيشتر زمينلرزهها در ايران در ژرفاي بين 5 تا 25 كيلومتري رخ ميدهند، بنابراين از بخت بد ما، بيشتر زلزلههاي ايران كم ژرفا هستند و بنابراين زلزلههاي ايران به ويژه آنها كه در نواحي پرجمعيت شهري رخ ميدهند (مانند زلزله 5 ديماه 82 بم) بسيار پرتلفات هستند.
در خليجعمان، يك ورقه اقيانوسي به زير ورقه ديگر- قارهاي- ميرود، به همين دليل است كه «زمينلرزههاي عميق» در اين منطقه رخ ميدهد. اما اينها همچنين ميتوانند تاثيرات مخربي روي سطح زمين داشته باشند.
ورقه عربي در جنوب غربي ايران از قسمتهاي قارهاي و اقيانوسي تشكيل شده است. در منطقه زاگرس در غرب ايران، دو ورقه زمين ساختي با پوسته قارهاي به هم ميرسند و يك منطقه بزرگ برخورد فرورانشي را تشكيل ميدهند.
هر ساله حدود 20هزار زمين لرزه در سراسر كره زمين يا تقريبا 55 بار در روز زلزله ثبت ميشود. در نتيجه پيشرفت در ارتباطات اكنون مردم با زلزله سريعتر از گذشته آشنا ميشوند.
طبق سوابق بلندمدت زمين (از حدود سال 1900)، انتظار داريم كه در هر سال حدود 16 زمينلرزه بزرگ داشته باشيم. اين شامل 15 زمينلرزه با بزرگاي 7 تا 8 و يك زمينلرزه با بزرگي 8.0 يا بيشتر است. در 50-40 سال گذشته، سوابق نشان ميدهد كه حدود دوازده برابر از متوسط تعداد طولانيمدت زلزلههاي بزرگ فراتر رفتهايم.
سال 2010، با 24 زمينلرزه بزرگتر يا مساوي با بزرگاي 7.0، سال شاخصي بود. در سالهاي ديگر كل اين رقم كاملا كمتر از ميانگين سالانه طولانيمدت 16 زمينلرزه بزرگ بوده است. سال 1989 تنها 6 زمينلرزه بزرگ و 1988 تنها 7 زمينلرزه در اين اندازه داشته است.
با اين آمار مشاهده ميكنيم كه ما الزاما لرزهخيزترين كشور دنيا نيستيم ولي از نظر شاخص تلفات يكي از بدترين وضعها را در جهان در بين كشورهاي لرزهخيز داريم.
در كشور ما همچنان نسبت تلفات در زلزلهها نسبت به جمعيت تحت تاثير بسيار بالاست.
توجه كنيم كه در تمامي زلزلههايي كه در پنجاه سال اخير تلفات بيش از 500 هزار نفر در ايران رخ داده است (به ويژه در زمينلرزههاي 25 شهريور 1357 طبس، زمينلرزه 31 خرداد 69 منجيل و زلزله 5 ديماه 1382 بم و زلزله 21 آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب) كل جمعيت تحت تاثير در هر كدام از كانونهاي اين زمينلرزهها كمتر از 120 هزار نفر بوده است.
يعني در بدترين حالت كه زلزله 5 ديماه 82 بم بود و ما حدود 30درصد جمعيت شهر را از دست داديم، كل جمعيت ساكن شهر در هنگام زلزله به 100 هزار نفر نميرسيد.
بدين ترتيب لازم است كه از اين پس به وضع كلانشهرهاي ايران توجه كنيم.
در ايران شهرهاي مهمي مانند تهران و تبريز داريم كه در آنها خطر زلزله بسيار بالاست و البته جمعيت ميليوني ساكن هستند (تبريز كمابيش وضعيت تهران را دارد، ولي در ابعاد 6 برابر كوچكتر). بنابراين اينكه تا امروز ما 2درصد از زلزلههاي دنيا ولي 6درصد از تلفات زلزلههاي دنيا را تجربه كردهايم الزاما بدترين حالت ممكنه براي ما نبوده است.
سناريوهاي بدتري هم ميتواند در پيش باشد. بايد توان انساني و زيرساختي خود را براي چنان سناريوهاي پيچيدهتري آماده كنيم.