ادامه از صفحه اول
كادر درمان را دريابيد
شايد از نظر يك مقام مسوول اين مشكل موضوع چندان مهمي نباشد، ولي چنين نيست، همين امور كوچك است كه در ابعاد گسترده موجب شكلگيري احساس و نگرش افراد نسبت به خود، نسبت به جامعه و نسبت به حكومت ميشود. من اگر يك پزشك باشم، ميفهمم كه اگر لازم باشد، ساعتها در آيسييو با وجود وخيمترين بيماران فعاليت و آنان را درمان كنم، اين كار نوعي وظيفهشناسي است و احساس رضايت ايجاد ميكند. ولي امكان ندارد بفهمم كه در شرايط كنوني كه همه چيز الكترونيك شده و شماره خودروي من وجود دارد، چرا بايد براي بيدار شدن در ساعت دو بعد از نيمه شب و رفتن به بيمارستان جريمه شوم و يك نيم روز را صرف حل آن كنم و به دادگاه حل اختلاف و پليس رفته و نامه مجوز بيمارستان را ببرم، آن هم يك بار نخواهد بود، هر از گاهي اتفاق خواهد افتاد. بيدار شدن ساعت 2 و رفتن به بيمارستان هر چند سخت است ولي انجام وظيفه و لذتبخش است و رضايت خاطر ايجاد ميكند، در حالي كه دويدن دنبال حذف جريمه 200 يا 500 هزار توماني توهين است و هيچ چيز ديگري نيست. متاسفانه مقامات رسمي متوجه اين واقعيت نيستند كه باارزشترين سرمايههاي اين مملكت كه نيروهاي متخصص باشد در حال رفتن از كشور است حداقل اين ايده به ذهن آنان آمده است. كميت آن محل بحث و گفتوگو است. از آنجا كه در اين كشور موضوعات اينچنيني به بحث و گفتوگو و نيز پژوهش گذاشته نميشود، نميتوان اظهارنظر قطعي كرد، ولي شواهد فراواني وجود دارد كه اين موج مدتهاست آغاز شده است. لطفا با سياستهاي نادرست اين فرآيند خروج را تسريع نكنيد. اين نحوه مقابله با كرونا نيست.
تبعيض ميان بازنشستگان
اكنون كه روزهاي پاياني سال 99 را طي ميكنيم هنوز در اين زمينه فقط وعدهاي از سوي رييس سازمان برنامه و بودجه داده شد و بازنشستگان تامين اجتماعي در خوف و رجا به سر ميبرند كه آيا اين وعده سرنوشت مواعيد ديگر مسوولان را پيدا ميكند يا نه ؟ اتفاق ديگر و شايان توجه اينكه در لايحه بودجه 1400 ابتدا براي حقوق كليه كارمندان افزايش 25 درصدي در نظر گرفته شد يعني حقوق يك كارمند حداقلبگير 25 درصد افزايش پيدا كند و حقوق نجوميبگيران هم همين مقدار! به عبارت ديگر حقوق يك مدير كه اغلب پاداش و حق ماموريت هم دارد حدود 10 ميليون تومان افزايش و حقوق يك كارمند 700 هزار تومان! همان حقوقهاي نجومي كه فضايي سنگين عليه آنها به وجود آمد و حتي مقامات درجه يك كشور از آن به شدت انتقاد كردند و بالاخره هيچ كس حريف آنها نشد و حالا حقوق دوميليون و هشتصد هزار توماني داريم و حقوقهاي 50 ميليوني نيز هم! البته در مجلس اين فقره تعديل شد و تبعيض ماند ميان حقوقهاي 3 ميليوني و8 و9 و10 ميليوني! گويي اگر سطح بيعدالتي پايين باشد مترتب اشكالي نيست! عادلانهترين فرمول افزايش حقوقها روش پلكاني بود كه معلوم نيست چرا صورت تحقق به خود نگرفت؟ اما ماجراي تبعيض آشكار در پرداختيها در قواي سهگانه به اينجا ختم نميشود و ابعاد گوناگون دارد مثلا در مشاغل سخت و زيانآور كه ميتوانند با سابقه پرداخت 20 سال حق بيمه بازنشست شوند هم از ستمهاي روزگار است كه توجه خاصي را به خود جلب نميكند و همچنان جاري است و فقط باز هم وعدهاي از سوي مسوولان دريافت كرده است و ديگر هيچ! قانونگذار براي كارگراني كه در محيط آسيبزا به سر ميبرند و مثلا در معادن به مشقات متعدد دچارند اين امتياز را در نظر گرفته است كه با پرداخت حق بيمه بيشتر زودتر بازنشست شوند ولي جالب است كه آنها تاكنون حقوق متناسب با 20 سال سابقه كار را دريافت ميكنند در حالي كه اين نقض غرض است و يك كارگر معمولي هم ميتواند پس از 20 سال خود را بازنشست ولي حقوق متناسب با همين سابقه را دريافت كند!
اينها گفته شد تا نكات بزرگتر و رنجآور همچنان آزاردهندگيشان نمايان بماند و گفته آيد كه اتفاقا در بحث فقر و غنا، در بدترين شرايط اقتصادي و كرونايي و در تحريمهايي كه مدافعان حقوق بشر روا داشتهاند و رنج اصلياش متوجه فقراست و در اوج شعارهاي رسيدگي به دهكهاي پايين و پس از يك انقلاب كه آرمان اساسياش عدالت بود هنوز پاشنه در به نفع آسيبپذيران نميچرخد و فاصلهها و تبعيضهاي آشكار رو به تزايدند و با همه كوششها و مبارزهها بالانشينان از حظ وافر برخوردارند و صفاي روزگار ميبرند و پايين شهريها آه را با ناله سودا ميكنند. گويا اين رسم روزگار در هيچ شرايطي منتفي شدني نيست ولي تاريخ اتفاقا آكنده از صداهاي بلند و پرطمطراق با آرمانهاي قسط و عدل و دستگيري از فقراست و چه بسيار كسان و جريانها و اقشار و سياسيون و رندان كه از قبل آن نان و عسل خوردهاند و بر مسندهاي قدرت و مديريت نشسته و مينشينند! قرار بود چرخهاي زندگي مردم بچرخد ولي باز هم سرعت چرخش متوجه اغنيا شد همانگونه كه قرار بود پول نفت در سفره مردم بيايد ولي از درآمد افسانهاي 800 ميلياردي بالاخره سفره هيچ محرومي رنگين نشد.
توزيع كنندگان خوبي هم نيستند!