• ۱۴۰۳ شنبه ۱۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4882 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۷ اسفند

پدرام پاك‌آيين، نماينده مديران مسوول در هيات نظارت بر مطبوعات:

يارانه مطبوعات از اتلاف بنزين در ترافيك كمتر است

گروه اجتماعي

نماينده مديران مسوول در هيات نظارت بر مطبوعات مي‌گويد در رديف حمايت از نشر و مطبوعات در سال ۱۴۰۰ اعتبار خوبي پيش‌بيني نشده، كل بودجه مطبوعات به مراتب از هزينه هدررفت بنزين در ترافيك كمتر است. پدرام پاك‌آيين، نماينده مديران مسوول در هيات نظارت بر مطبوعات، نايب‌رييس انجمن قلم، حقوقدان و مدير رسانه‌اي است كه سال‌ها پيش مديركل مطبوعات داخلي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بوده است. او تاسيس دو خبرگزاري (ميزان و كتاب)، عضويت در شوراي سردبيري روزنامه‌هاي ايران و جام‌جم و مدير‌مسوولي نشريه كتاب هفته را در كارنامه دارد. گفت‌وگوي پدرام پاك‌آيين، نماينده مديران مسوول در هيات نظارت بر مطبوعات با خبرگزاري مهر درباره سهم رسانه‌ها از بودجه ۱۴۰۰ را در ادامه مي‌خوانيد.


 

به نظر شما اعتبارات فرهنگي كه در لايحه بودجه ۱۴۰۰ پيش‌بيني شده تا چه حد پاسخگوي اين بخش و به ويژه حوزه مطبوعات و رسانه‌ها است؟

متاسفانه در رديف حمايت از نشر و مطبوعات در سال ۱۴۰۰ اعتبار خوبي پيش‌بيني نشده و اين موضوع تهديدي براي پايداري رسانه‌ها در شرايط ناشي از ركود تورمي و همه‌گيري ويروس كروناست‌. سرانه بودجه فرهنگ ۱۴۰ هزار تومان يعني روزانه ۱۰۰ تومان براي هر نفر است. مسلما سهم رسانه‌ها هم كسري كوچك از اين مبلغ خواهد شد و اگر دقيق بررسي شود، خواهيم ديد كه كل بودجه مطبوعات و سايت‌ها به مراتب از هزينه هدررفت بنزين در ترافيك روزانه تهران هم كمتر است. در واقع سهم حوزه فرهنگ نسبت به كل بودجه از سال ۹۳ تا ۹۷ يك درصد بوده و در سال ۹۸ هفت دهم درصد و در سال ۹۹ متاسفانه به نيم درصد كل بودجه تبديل شده است. البته تا آنجا كه اطلاع دارم، وزير ارشاد و معاونان ايشان تلاش زيادي براي افزايش سهم فرهنگ از بودجه ۱۴۰۰ داشته‌اند، اما لازم است همه مسوولان و دستگاه‌هاي ذي‌ربط دست به دست هم بدهند و با درك شرايط اقتصادي كشور و تاثير رسانه‌ها بر التيام اين شرايط، در بودجه اين حوزه تجديدنظر اساسي كنند تا ثمرات آن را در آينده انقلاب ببينند.

چرا نياز رسانه‌ها و مطبوعات به بودجه و در نتيجه حمايت بيشتر در اين سال و سال‌هاي قبل مورد غفلت قرار گرفته است؟

عوامل متعددي در جامعه ما به هم پيوند خورده‌اند و به صورت هم‌افزا باعث شده‌اند كه مساله فرهنگ و رسانه در بودجه‌ريزي مورد غفلت قرار گيرد. يكي از اين عوامل نگاه مقطعي و كوتاه‌مدت به مطالبات عمومي است‌. دولت همواره يك معضل كوتاه‌مدت دارد كه بايد آن را حل كند و اين باعث مي‌شود كه فرهنگ و رسانه كمتر به عنوان يك مساله پيوسته و بلندمدت ديده شود.

از طرفي نظام بودجه‌ريزي در كشور ما با يك آفت جدي روبه‌روست. بودجه‌ها معمولا تابعي از وضعيت سال گذشته است كه به تناسب افزايش پيدا مي‌كند. بنابراين پيش از هر چيز اين موضوع بايد حل شود كه آيا يارانه مطبوعات و رسانه‌ها براي اهداف تصريح شده در سندهاي بالادستي، سياست‌هاي كلي نظام، طرح آمايش سرزميني و مقايسه آن با ساير اولويت‌ها متناسب است يا خير؟ به نظر بنده، سرانه يارانه پرداختي به رسانه‌ها متناسب با كف هزينه‌هاي آنها هم نيست و به همين دليل نظام فعلي پرداخت يارانه كارايي لازم را ندارد.

آيا بخشي از اين غفلت به كافي نبودن اطلاعات يا توجيه نبودن دست‌اندركاران بودجه نسبت به نياز واقعي مطبوعات و رسانه‌ها باز نمي‌گردد؟

اين هم هست. به هر حال براي اختصاص بهينه بودجه بايد از تركيب درآمدها و هزينه‌هاي رسانه‌ها ارزيابي دقيقي داشت.

در حال حاضر چنين ارزيابي‌اي (از درآمدها و هزينه‌هاي رسانه‌ها) وجود ندارد؟

دست‌كم اندازه واقعي اقتصاد رسانه بر كسي معلوم نيست و آمار و ارقام غير‌قابل خدشه‌اي براي تحليل چرخه اقتصادي رسانه‌ها در دسترس قرار ندارد. مثلا اطلاعات جامعي درباره ارزش سرمايه‌گذاري، ميانگين نرخ بازگشت سرمايه، نسبت درآمد به سود يا دارايي، درآمد حاصل از فروش عملياتي از قبيل فروش فضاي آگهي، فروش محتوا و واگذاري لوگو نداريم. با اين همه شمارگان زير يك ميليوني روزنامه‌ها، خود گوياي وضع اقتصاد مطبوعات است. سقوط نسبت سرانه انتشار مطبوعات، دلايل متعددي دارد كه بخشي از آن به غفلت از تامين زنجيره مالي و تشكيل زيرساخت‌هاي ضروري براي رسانه‌ها باز مي‌گردد. بايد اين تفكر قالبي و سنتي را كه تنها تحريريه، قلب رسانه است، كنار گذاشت و به فكر تامين مالي زنجيره فعاليت‌هاي رسانه شامل بخش‌هاي لجستيك، مديريت توزيع، آگهي، چاپ، فناوري اطلاعات و بازاريابي بود.

به نظر مي‌رسد كه پيكان نقد شما متوجه رويكرد كلي بودجه‏‌ريزي در حوزه فرهنگ باشد. آيا اين رويكرد كلي را دچار نقص مي‌دانيد يا صرفا با ارقام بودجه مشكل داريد؟

هر دو! شاكله نظام بودجه‌ريزي بر هزينه‌كرد درآمدهاي نفتي در فعاليت‌هاي عمراني مبتني است، در حالي كه اين فعاليت‌ها به فرض كه به بهترين شكل و با كمترين انحراف از قوانين انجام شود، به تنهايي تضمين‌كننده پيشرفت كشور نيست. شاخص‌هاي متفاوتي براي ارزيابي پيشرفت كشورها وجود دارد. مثلا سرعت و سهولت دسترسي به خدمات رفاهي يكي از اين شاخص‌هاست. كاهش هزينه مبادله كالا شاخص ديگر است. توليد ناخالص ملي، شاخص مهم ديگري است و در كنار اينها شاخص مفاهمه اجتماعي است كه زير‌ساخت همه شاخص‌هاي قبلي به شمار مي‌آيد؛ چرا‌كه عقلانيت، ثبات و پيامدسنجي را در رفتار دولت‌ها، بنگاه‌هاي اقتصادي و عموم مردم نهادينه مي‌كند. متاسفانه اين شاخص كه بر همه شاخص‌هاي اصلي موثر بوده و مستقيما به حوزه فرهنگ به ‌طور عام و رسانه به ‌طور خاص مربوط است، در بودجه‌هاي گذشته و امسال با نگاه حداقلي ديده شده است.

از طرف ديگر تاخر نظام برنامه‌ريزي نسبت به تحولات فرهنگي و رسانه‌اي كشور باعث شده كه پيش‌بيني و تخصيص بودجه با اين تحولات فاصله زيادي داشته و پاسخگوي نياز رسانه و مخاطبان آن نباشد.

رسانه تابعي از حوزه فرهنگ است و فرهنگ در نظام اسلامي بر‌خلاف نظام‌هاي چپ‌گرا و سرمايه‌داري، روبنا نيست‌. رسانه، موتور محركه پيشرفت كشور است. اقتصاد زماني به ثبات مي‌رسد كه به ابعاد فرهنگي آن توجه شود. اگر در رسانه به فرهنگ مصرف، فروش و تعامل حوزه توليد با بازار توجه كافي نشود، ثبات و رشد در پي نخواهد بود. با چشم‌اندازي كه براي بودجه فرهنگ سال ۱۴۰۰ مي‌بينيد، وضعيت اقتصاد مطبوعات و سايت‌ها را در اين سال چطور پيش‌بيني مي‌كنيد؟

در حال حاضر، اقتصاد رسانه در كشور دچار آسيب جدي است. فقدان الگوي مناسب در اقتصاد رسانه و در نتيجه كم اثر شدن رسانه‌هاي رسمي، خسارت‌هاي زيادي به كشور زده است؛ از جمله گسترش ميدان نفوذ رسانه‌هاي غير‌رسمي، جعلي و فيك‌نيوزها. در كنار آن پنهان ماندن مسائل زيرساختي حوزه رسانه و تغيير رويه اقتصاد رسانه از شكل مردمي و جهادي به سوي اقتصاد بنگاه محور و مصرفي است.

دليل اين همه تاكيد شما بر ناكافي بودن بودجه مطبوعات و رسانه‌ها چيست؟ فكر نمي‌كنيد با وجود انواع مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم، در اين زمينه كمي اغراق شده؟

خير، رسانه تابعي از حوزه فرهنگ است و فرهنگ در نظام اسلامي بر‌خلاف نظام‌هاي چپ‌گرا و سرمايه‌داري، روبنا نيست‌. رسانه، موتور محركه پيشرفت كشور است. اقتصاد زماني به ثبات مي‌رسد كه به ابعاد فرهنگي آن توجه شود. اگر در رسانه به فرهنگ مصرف، فروش و تعامل حوزه توليد با بازار توجه كافي نشود، ثبات و رشد در پي نخواهد بود.

مثلا ما در اقتصاد مقاومتي مي‌گوييم به آرايش جهادي نيازمنديم. روشن است كه رسانه‌ها در ايجاد و تقويت اين آرايش، نقش دارند. افزايش سطح تعامل دستگاه‌هاي اجرايي، قانونگذاري، قضايي، مردمي و خصوصي براي تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي و رونق توليد تنها در چارچوب يك راهبرد رسانه‌اي قابل پيگيري است. احساس عدالت و افزايش قدرت تاب‌آوري مردم هم تنها از طريق رسانه محقق مي‌شود كه با نمايندگان محترم مجلس درباره آن مباحث جدي داشته‌ام. حتي در مباحث آسيب‌هاي اجتماعي، يكي از ظرفيت‌هاي كاهش اين آسيب‌ها و پرونده‌هاي قضايي، مي‌تواند تقويت پيام‌رساني هنرمندانه از طريق رسانه‌ها باشد.

همه مي‌دانيم كه بخشي از بودجه فرهنگ در قالب يارانه به آنها پرداخت مي‌شود. شما معمولا بر تفكيك سهم يارانه نشريات استاني و افزايش نوبت‌هاي پرداخت به آنها تاكيد داريد. پرسش اصلي اين است كه فلسفه يارانه نشريات چيست و چرا بايد از منابع عمومي به رسانه‌هاي بخش خصوصي، پرداخت و فضاي رقابتي را بر هم زد؟

يارانه، يك نوع ماليات منفي و هدف از پرداخت آن به رسانه‌ها، تخصيص بهينه منابع براي توليد محتواست. نشريه، خبر و هر نوع محتواي رسانه‌اي كالاي خصوصي است، اما دولت وظيفه خود مي‌داند كه با يارانه به تخصيص بهينه منابع در رسانه‌ها كمك كند؛ چراكه بازار توانايي انجام اين كار را ندارد. نبايد فراموش كرد كه فعاليت رسانه‌اي، داراي فايده گسترده اجتماعي است. اتفاقا در اقتصاد معمولا كالاهايي كه فايده اجتماعي آنها گسترده است، پايين‌تر از سطح بهينه توليد مي‌شوند؛ چراكه بخش خصوصي چندان تمايلي به توليد آنها ندارد. به همين دليل دولت با پرداخت يارانه بايد هم ميزان و هم كيفيت توليد رسانه‌ها را ارتقا دهد. پس در پرداخت يارانه فرض بر اين است كه علاوه بر مخاطبان خاص كه از مطالعه رسانه فايده شخصي مي‌برند، جامعه هم از فوايد ضمني آنكه با تغييرات مثبت در فرهنگ و رفاه مردم همراه است، استفاده مي‌كند. يعني قيمتي كه مخاطبان يك رسانه حاضرند براي خريد يا اشتراك آن بپردازند، براساس نفع شخصي است؛ ولي جامعه از فايده خارجي رسانه‌ها بهره مي‌برد كه هزينه آن با دولت است؛ چون افراد با مصرف رسانه طوري تربيت مي‌شوند كه كارايي‌شان افزايش پيدا كند. مثلا وجدان كاري يا الگوي مصرف يا بهداشت عمومي را بهتر رعايت مي‌كنند و اينها همه به نفع جامعه است‌. با همين استدلال در همه كشورهاي پيشرفته، دولت از بخش رسانه و مطبوعات حمايت مي‌كند.

با اين حساب آيا همه رسانه‌ها بايد يارانه دريافت كنند يا آنها كه فايده گسترده اجتماعي و قدرت تاثيرگذاري بيشتري بر رفتار عمومي جامعه را دارند؟

در حال حاضر با ظهور فناوري‌هاي جديد ارتباطي، فضاي رسانه‌اي، ذره‌اي و اتميزه شده و هيچ رسانه‌اي حتي بزرگ‌ترين بنگاه‌ها به تنهايي اثرگذاري ندارند، بلكه تجميع رسانه‌هاست كه قدرت ايجاد مي‌كند و منابع تاثيرگذار در افكار عمومي بسترهايي هستند كه با تجميع اين داده‌ها بر جامعه و رشد آن اثر مي‌گذارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون