نگاهي به چهارشنبهسوري و هنجارشكني سنتها
پديده آتشباري توپخانه جوانان
علي بلوكباشي
تحولات فرهنگي و اجتماعي جامعه ايران در سده كنوني به تدريج دگرگونيهاي محتوايي و معنايي در ساختار كالبدي فرهنگ جشن در چهارشنبهسوري پديد آورده است. اين دگرگونيها نوعي انقطاع فرهنگي با سنتها و هرج و مرج صوري در رفتار كنشگران جشن، به ويژه رفتار جوانان شهري را نشان ميدهد. در سالهاي اخير، در شب چهارشنبهسوري فضاهاي عمومي شهرها بستر و جولانگاهي شدهاند براي نمايش اعمال خودانگيخته جوانان در آتشباريهاي پياپي گلولههاي خمپاره و نارنجك به قصد ايجاد نشاط و لذت در عرصه جشن. كنشهاي جمعي پسران و دختران جوان در آتشبازيها و آتشباريهاي خياباني، شكلي هنجارشكن و سنتستيز به خود گرفته و آرامش فضاي عمومي جشن را برهم زده و آشفته كرده است. اينگونه كنشها افزون بر حرمتزدايي از جوهره قداستگونه جشن، به نوعي تعرض به حريم عمومي و ناديدهانگاري قواعد و نظم اجتماعي جامعه نيز تبديل شده است. چندي است كه هر ساله در اين شب رعب و وحشت زندگي مردم شهرها را تهديد ميكند و آتشبازيهاي خطرآفرين جوانان عرصه شادمانگي جشن شبانه مردم را به هم ميريزد و فضاي آرام مراسم چهارشنبهسوري را براي مردم آكنده از بيم و خوف ميكند. جوانان در جشن شبانه چهارشنبه بيآنكه از فلسفه و آرمان فرهنگي اين جشن آگاهي داشته باشند، ناخودآگاه ارزشهايي را كه به فرهنگ اين جشن مشروعيت دادهاند از بين ميبرند و با سنتگريزي و ساختارزدايي و تهي ساختن جشن از مفاهيم سنتي، به درهم فروريختن نقش اجتماعي آن شتاب ميبخشند. در گذشته، تا آنجا كه از مستندات تاريخي و گزارشهاي سياحتگران اروپايي به دست ميآيد، از دوره صفوي به اين سو جشن چهارشنبه آخر سال و سنت آتشبازي در آن در همه لايههاي اجتماعي با آداب و سنتهاي معمول به آرامي برگزار ميشده است. در اين دوره دراز حرمت و منعي هم، چه از سوي علماي ديني و چه از سوي دولتهاي وقت در برگزاري اين جشن گزارش نشده است. حتي در عصر صفوي با همه سختگيريهاي مذهبي آن دوره و روي خوش و موافق نشان ندادن برخي علما و فقها با آتشافروزي در اين شب، به گواهي تاريخ هيچگاه علما و حكومتگران مانعي براي متوقف كردن آن ايجاد نميكردهاند. جشن هرساله روند عادي خود را در استقبال از نوروز در ميان توده مردم ميپيموده و مردم بنابر اسلوب فرهنگ عرفي و سنتي خود جشن را برگزار ميكردهاند و تعارضي هم ميان علما و مردم روي نميداده است. امروزه، يك رويكرد فرهنگي دوگانه ميان دولت و مردم درباره اين جشن پيش آمده است. از سويي مردم چهارشنبهسوري را پارهاي جدانشدني از جشن نوروز و فرهنگ نوروزي ميدانند و در جلوه بخشيدن به آيينهاي آن و برپايي نمايش آتشبازي شبانه اصرار ميورزند و از سوي ديگر دولت در نفي چهارشنبهسوري و جلوگيري از آتش بازي در اين جشن پافشاري ميكند و با مردم به ويژه جوانان در ابراز شادمانگي همدلي و همگامي نشان نميدهد. اين دوگانگي در نگرش به فرهنگ جشن و برداشتهاي متفاوت دولت و مردم از جشن، هرساله تقابلي ميان مسوولان دولت و مردم پديد آورده كه پيامدش برخاستن نوعي نافرماني مدني و هنجارشكني، به خصوص از سوي كنشگران جوان و بروز رفتارهايي خودسرانه و تند در فضاي عمومي شهر بوده است. در اين ميان، گروهي سوداگر حرفهاي سودجو نيز با استفاده از فرصت و توزيع باروت و مواد و اسباب آتشزاي خطرآفرين در ميان جوانان هيجانزده در سطح شهرها، آتشبيار معركه شده و دامنه آشوب و تخريب را در فضاي پر طراوت كنشگران جشن گسترش ميدهند و عرصه را براي آتشباري توپخانههاي جوانان آماده ميسازند. راهبرد گزينشي و عملكرد مسوولان شهر در برابر رعب و وحشتآفريني جوانان و پيشگيري از خشونتزايي و آرام نگهداشتن فضاي جشن در اين شب نيز تاكنون اثربخش و موفقيتآميز نبوده و نتوانسته آنطوركه بايد و شايد به اين معضل اجتماعي برخاسته از شور و هيجان جوانان، پاسخي درخور بدهد. تلاشهاي ماموران حفظ آرامش فضاهاي عمومي شهرها هرچند بجاست، وليكن جملگي نشان از ناتواني در سازماندهي و مديريت درست فضاي شادمانه جشن و برقراري نظامي هنجارمند در الگوي فرهنگ شادي جمعي در بستر جامعه داشته است.
خاستگاه كنشهاي ضدارزشي
رفتارهاي خودنمايانه و ضدارزشي گروهي از جوانان در حريم عمومي و كنشهاي هنجارشكنانه وحشتآفرين آنان را نبايد دستاويزي براي ناديده انگاشتن رسم چهارشنبهسوري و اهميت آن در آستانه سال نو و آيينهاي نوروزي در ذهنيت باورمندان ايراني قرار داد. اين رفتارهاي سنتستيز و خشونتبار كه در عين حال سرشار از احساس شادي و هيجان جواني است، خاستگاههاي متفاوتي دارند. بخشي برآمده از انقطاع فرهنگي جوانان با اعتقادات و باورهاي فرهنگوران جامعه سنتي و ناآشنايي و بيگانگي با ميراث فرهنگي گذشتگان و گرايش به نوگرايي و ورود به عرصه جامعه آشفته به هويت شهرنشيني امروزي و تغذيه از آموزههاي بيريشه غربگرايي است؛ بخشي ديگر هم مربوط به بحرانهاي ناشي از تمايلات و خواستههاي سركوب شده آنان در جامعه شهري پرتنش اجتماعي- سياسي و اقتصادي امروزي است كه فرهنگ بي انگيزگي را در روحيه آنها ميپروراند و آنها را وادار به واكنشهايي ميكند تا براي خود در اين فضاي خاص زماني و مكاني هويتسازي كنند. بخشي را هم بايد مربوط به بازتابي دانست كه جوانان در برابر نگاه مذهبي - سياسي كارگزاران دولت در تغيير سبك زندگي جوانان و شيوه رفتار آنها در جشن و شادي و سنت آتشبازي در اين شب نشان ميدهند. اينها همه موجب ميشوند كه جوانان در برابر شيوههاي آمرانه و نظارتي سختگيرانه دولت مقاومت كنند و آشكارا با هنجارشكنيهاي خود نشان دهند و با تغيير سبك زندگي و شكل تفريحات شادمانه در جشن آخر سال مخالفت ورزند و همراه آن زدودن عنصر آتش از زمينه ساختاري فرهنگ جشن چهارشنبه سوري را برنتابند. غيرمذهبي انگاشتن رسم نمايش افروختن آتش در شب چهارشنبهسوري و در تقابل دانستن آن با مذهب از سويي و به رسميت نشناختن چهارشنبهسوري همچون جشني در ميان جشنهاي ديگر ايراني از سوي ديگر، تاييدي است بر نوع نگاه دولتها بر اين جشن. نياوردن نام چهارشنبهسوري در تقويم رسمي كشور و پرهيز از رسانهاي شدن جشن در رسانههاي دولتي و مشاركت نكردن و همراه نشدن دولت در شادماني و شور و شعف تجربه زيسته جمعي مردم در اين شب، تمامي نشانهاي روشن از بياعتنايي دولت است به باورها و جشنهاي ملي ديرپاي مردم، به ويژه جشن شب چهارشنبه آخر سال كه نمادي است از سنت ديرپاي ايرانيان در بازنمايي اعتقاد به «عروج روان مردگان به عالم زندگان» در اين شب. درباره اين اعتقاد عامه مردم در كتاب چهارشنبهسوري به تفصيل سخن گفتهام. هياهو و غوغايي كه كنشگران جوان با آتشبازي و انفجار نارنجك و خمپاره در اين شب در سطح شهرها، به ويژه تهران برپا ميكنند، درواقع باز نمودي است از شور و التهاب فزاينده آتش شعلهور نهفته در درون آنها كه ميخواهند با برونافكني آن در فرصت به دست آمده، به آرامشي نسبي دست يابند و به بودن و حضور خود در زندگي معنا ببخشند. جوانان امروز نميخواهند خود را در مجموعهاي از كنشهاي آييني- سنتي جشني كه به فرهنگ گذشته تعلق دارد و آنها چيزي از فرهنگ آن نميدانند، اسير كنند. آنها ميخواهند با فروريختن مرزهاي محدود و بسته برخي سنتهاي رنگ باخته و ناكارآمد چهارشنبهسوري، در بستر فرهنگي ديگري كه خود ميپسندند، فضاي شادي و نشاط را بيافرينند و در اين فضا آزادانه همانطوركه ميخواهند، عمل كنند. از اين روست كه در هر شب چهارشنبهسوري و در هر فرصت مناسب ديگري مانند پيروزي تيم ملي فوتبال، زن و مرد، به ويژه دختران و پسران جوان به خيابانها و ميادين شهرها هجوم ميآورند و بيهدف و بيبرنامه كاروانهاي جشن و شادي برپا ميكنند و ساعتها فضاهاي عمومي شهرها را در كنترل خود درميآورند. اين نكته مهم را هم بايد توجه داشت كه جامعه ايراني شادمانگيهاي جمعي در فضاهاي عمومي را به تازگي دارد تجربه ميكند و ميآزمايد و اگر در اين تجمعهاي نشاطانگيز پارهاي رفتارهاي مزاحم و هنجارشكن نيز مشاهده ميشوند، نميتوان آنها را چندان غيرطبيعي به شمار آورد.
ساماندهي تجمعات شادمانه
پرسش اين است: نخست، چگونه ميتوان با اين هنجارشكنيها برخورد كرد و از چه راههايي ميتوان از غليانها و هيجانهاي آني و ناپايدار جوانان در تجمع نشاطانگيز چهارشنبهسوري كاست و آتش دروني آنها را فرو نشاند و از بروز رويدادهاي فاجعهبرانگيز پيشگيري كرد؟ دوديگر، چگونه بايد با اين نوع كنشهاي آشوب زا و مخرب، پيش از نهادينه شدن در جامعه و به صورت عادت درآمدن برخورد منطقي كرد؟ و سرانجام، با چه تدابير فرهنگي ميتوان به شكلي بخردانه و نه از راه فشار و خشونت با اين رفتارها مقابله كرد و بهرهگيري آزادانه از نشاط و شاديآور جشن را در فضايي آرام شبانه براي جوانان و همه مردم جامعه فراهم ساخت؟ گفتني است كه مردم ما، به ويژه جوانان همانگونه كه قادرند مراسم آييني در ايام سوگواري و اعياد مذهبي را با همكاري يكديگر سامان دهند و مديريت بكنند و با آرامش بگذرانند، بهطور يقين ميتوانند تجمعات شادمانگي در جشنهاي ملي و غيرمذهبي را هم به دور از تنش و با همگامي و همدلي يكديگر سازماندهي كنند و از هر نوع رفتار خشونتآميز آسيبزا در بدنه جامعه بپرهيزند. واقعيت اين است كه مردم جامعه ما به سبب محدوديتها و موانع مختلف سياسي، مذهبي و اخلاقي كه ازگذشته تا كنون در كشور ما وجود داشته است، هنوز با فرهنگ شادي و نشاط جمعي در فضاي بيرون از خانه و راه انداختن جشنوارههاي كارناوالي خياباني كمتر آشنايي دارند. از اين رو، براي ساماندهي گردهماييهاي شادمانه مردم در فضاهاي عمومي جامعه، لازم است از طريق فرهنگسازي، نخست با برنامههايي ويژه مردم و جوانان را از جوهره وجودي فرهنگ جشنهاي ملي و قومي، از جمله جشن چهارشنبه آخر سال و فلسفه پايداري آن دراين زمان خاص از سال در فرهنگ ايراني آگاه ساخت؛ دوم آگاهي مردم را در چگونگي بهرهگيري از نشاط و شادي در فضايهاي عمومي در چارچوب التزامات اجتماعي بالا برد تا بتوانند فرهنگ شادي در جشنها را نيز مانند فرهنگ سوگواري در مراسم عزاداري بازپروري كنند و شكل كنش و منش شادمانگي در جشنهاي ملي را به مرور زمان سامان دهند. سازماندهي جشنها و ايجاد نظم در مراسم شادي در جامعه با تعيين تكليف كردن سبك زندگي و الگوي رفتاري آمرانه دادن به مردم و نظارت دايم بر شكلبخشي به سلايق عمومي و بهرهگيري از ابزار خشونت و اعمال فشار و بگير و ببند، نه راهي مشروع و اخلاقي خواهد بود و نه نتيجهاي دلخواه و سودمند در پي خواهد داشت. خشونت، خشونت در پي دارد و حاصلش تنش، هرج و مرج و آشوب بيشتر و درنهايت درهمپاشيدگي نظم جامعه و نافرمانيهاي مدني بيشتر خواهد بود، چنانچه در سالهاي گذشته شاهد آن بودهايم و به جاي چهارشنبهسوري، چهارشنبهسوزي داشتهايم. راه و شيوهاي كه دولتها و گردانندگان و مسوولان امور شهري در برگزاري جشنهاي ملي و مذهبي در گذشته، به كار ميبستند، ميتواند يكي از گزينهها و خط مشيهاي كم و بيش مناسب و مفيد و تاثيرگذار در سازماندهي جشن در شب چهارشنبهسوري در فضاهاي عمومي شهرها باشد. در گذشته كارگزاران دولتي از نيمه نخست قرن چهارم هجري قمري، به ويژه از دوره صفوي به اين سو براي نشاطافزايي و سرگرم كردن مردم در شب اعياد ملي و مذهبي در برپايي جشنها با مردم همراه ميشدهاند و با ترتيب دادن مراسم آتشبازي و نمايش انواع اسباب آتشزاي سالم و نظارت شده، زمينه تفريح و شادي در فضايي آرام را براي گروه بزرگي از خانوادههاي شهري، به ويژه جوانان فراهم ميآوردهاند (براي اين موضوع، نك: «نمايش آتش» در فصل دوازدهم كتاب چهارشنبه سوري). كنشهاي اُرجي وار (آشوبگرانه) جوانان در جشن شبانه چهارشنبه آخر سال، هرچند كوتاه و موقت است، وليكن نوعي آسيب اجتماعي را در پي خواهد داشت كه بايد دقيقا با بررسي و شناخت آن وعوامل پديد آورنده آن نقشه راهي فرهنگي براي حل و رفع اين معضل اجتماعي يافت. چنانچه اين معضل اجتماعي آسيبشناسي و فرونشانده نشود و به حال خود رها يا از راههاي غير عقلاني و خشونتآميز با آن برخورد شود، بهطور قطع در آينده نزديك به صورت آسيب اجتماعي بزرگتري در جامعه روي مينماياند. مديريت جشن و ساماندهي آن در فضايي آرام در جامعه نياز به بازانديشي و بازنگري در روشهاي گذشته و گفتمان با متخصصان اجتماعي و فرهنگي و روانشناسي و نظرخواهي از آنها براي برنامهريزي با ملاكهاي صحيح علمي و بخردانه دارد.براي فروكاستن تنشها در گردهماييهاي شادمانه در اين شب، دولت ميتواند مانند همراهي كردن با مردم و مديريت در تجمعات سوگوارانه ايام محرم و صفر، در مديريت و ساماندهي اين جشنواره نيز با خانوادهها مشاركت كند. از كارهايي كه ميتوان براي نمايش آتش و آتشبازي و تفريح مردم در اين شب انجام داد، نظارت دقيق دولت در تهيه اسباب آتشزا براي آتشبازي و در نظر گرفتن فضاهاي مكاني مناسب در هر محله از شهرها براي برگزاري جشن و فراخواندن مردم براي حضور در اين مكانها براي تفريح و شادي است.