درباره جرارد و قهرماني تاريخي رنجرز
با استيوي در اوج آسمانها
علي ولياللهي
روز يكشنبه در ليگ اسكاتلند با تساوي تيمهاي سلتيك و داندي يونايتد،گلاسكو رنجرز موفق شد در فاصله ۶ هفته مانده به پايان رقابتها عنوان قهرمانياش را تثبيت كند. اين تيم با هدايت استيون جرارد ستاره سابق ليورپول موفق به انجام اين كار شد. اين قهرماني يكي از سريعترين قهرمانيهاي تاريخ فوتبال به حساب ميآيد.
قهرماني رنجرز با جرارد آن هم به شكلي كه همه مفسران ورزشي و هواداران را انگشت به دهان كرده، اتفاقي نيست كه هر روز در دنياي فوتبال رخ دهد. رنجرز در حالي پس از 10 سال سلتيك را به زير كشيد كه در اين مدت يك بار به دليل مشكلات مالي تا دسته سوم اسكاتلند هم سقوط كرده بود و 5 سال پيش به سطح اول فوتبال بازگشت. از 3 سال پيش كه استيوي به اين تيم آمد آنها روند رشد را مجددا آغاز كردند. در فصل جاري تيم آبيپوش شهر سلتيك هيچ شكستي را تا به اينجاي كار كه 6 هفته تا پايان رقابتها مانده تجربه نكرده است. آنها از مجموع ۹۶ امتياز ممكن ۸۸ امتياز به دست آوردهاند كه آماري خيرهكننده است. رنجرز در اين فصل تنها ۴ تساوي داشته و ۲۸ بار برنده از زمين خارج شده است. آنها موفق به زدن ۷۷ گل شدهاند و در اتفاقي نادركمتر از 10 بار دروازهشان باز شده است. رنجرز در اين فصل در ۳۲ بازي ۹ گل دريافت كرده. حريفان در زمين خانگي اين تيم فقط دو بار موفق به گلزني شدهاند!
جرارد بعد از تثبيت قهرماني در حالي كه احساساتي شده بود،گفت:«در حال حاضر صحبت كردن برايم بسيار دشوار است. من در اوج خوشحالي و بروز احساسات هستم. البته ماجراجوييهاي رنجرز هنوز تمام نشده است. اتفاقات ديگري براي من و باشگاه در راه است. وقتي شما قهرمان ميشويد، ديگر هميشه همه چيز معطوف به مراحل بعدي پيش روي شما ميشود. من قبل از هر چيز بايد بگويم كه به اين بازيكنان واقعا افتخار ميكنم و آنها مهمترين اركان اين باشگاه هستند. اما همين بازيكنان نيز به اندازه هواداران مهم نيستند زيرا هواداران هستند كه باعث ساخت يك باشگاه ميشوند. اين قهرماني متعلق به آنهاست، ما گاهي اوقات نيز نتايج خوبي نگرفتيم اما حالا واقعا در اوج آسمانها هستيم.»
جامي كه جرارد به عنوان سرمربي برنده شد، نخستين جام ليگ او دركسوت بازيكن و مربي بود. جرارد با اينكه سالها كاپيتان ليورپول بود اما هرگز نتوانست جام قهرماني پريمير ليگ را بالاي سر ببرد. اين قهرماني فوقالعاده باعث شد نام جرارد به عنوان يك استعداد جديد در دنياي مربيگري مطرح شود. ستارهاي كه در زمان بازي به دليل نبوغ بالا و وفادارياش به باشگاه زبانزد خاص و عام بود. بازيكني كه زينالدين زيدان در موردش گفته بود:«وقتي در اوج قرار داشت بهترين بازيكن جهان بود» و فرانچسكو توتي او را به عنوان كاپيتان تيم رويايي خود برگزيد. جرارد از نظر پائولو مالديني يكي از آن داستانهايي است كه بايد تعريف شود. افسانهاي كه براي فرزندان و نوههاي شما روايت خواهد شد. حالا و در روزهايي كه ليورپول تحت هدايت كلوپ نتايج فاجعهآميزي كسب ميكند، درخشش جرارد دركسوت مربيگري هواداران را در آنفيلد به اين فكر انداخته كه جرارد ميتواند بهترين گزينه براي جانشيني مرد آلماني باشد. اتفاقي كه اگر امروز و فردار رقم نخورد قطعا در آيندهاي نزديك به وقوع خواهد پيوست.
به مناسبت قهرماني جرارد با باشگاه رنجرز روزنامه اينديپندنت درگزارشي نظر چند فرد مهم و نزديك جرارد را در يك جا جمعآوري كرده است كه در ادامه با هم ميخوانيم.
استيون جرارد ابتدا به عنوان يك بچه 8 ساله از درهاي آكادمي ليورپول عبور كرد و تا آخرين باري كه از آن خارج شد تا مربي رنجرز شود، خود را به عنوان يكي از بهترين فوتباليستهاي تاريخ فوتبال تثبيت كرد. كساني كه شاهد تكامل او از يك بچه با استعداد به يك بازيكن كلاس جهاني، يك كاپيتان فوقالعاده و يك مربي قهرمان بودهاند، ويژگيهاي منحصر به فرد او را چنين شرح ميدهند.
هيو مكآولي كه مسوول مركز پرورش استعداد ليورپول بود، جايي كه او جرارد را از 8 سالگي ديد، ميگويد وقتي استيون را ميبينم به نظرم ميآيد كه ما به آن زمان كه او فقط يك پسر جوان بود، برميگرديم زيرا او از همان خصوصيات برخوردار است. شخصيت او از زماني كه يك پسر بچه بود تا زماني كه به ليورپول آمد و يكي از بهترين بازيكنان جهان شد و حالا هم يك مربي هيجانانگيز لقب گرفته، تغييري نكرده است. وقتي به يكديگر پيام ميدهيم يا همديگر را ملاقات ميكنيم مثل اين است كه آخرين بار ديروز صحبت كرديم زيرا همه چيز با او واقعا آسان است. او به شدت به مردم اهميت ميدهد و اين امر هنگامي كه براي اولين بار به آكادمي ليورپول آمد كاملا مشهود بود. اين صفتي است كه فارغ از همه موفقيتهايش باقي خواهد ماند. من براي بنياد او كاركردهام و بسياري از موارد خيرخواهانه وجود دارد كه او از آنها حمايت ميكند. كارهاي خوبي كه بسيار بيسروصدا انجام ميشود. او هرگز فراموش نكرده از كجا آمده است. به دليل سبك پوياي فوتبال او ممكن است مردم تصور كنند كه استيون صدايي بلند دارد و در مركز توجه قرار گرفته. با اين حال او يك متفكر عميق است. اغلب ساكت است و اجازه ميدهد فوتبالش به جاي او صحبت كند. او از منظر بيرون كشيدن بهترين هر شخصي از همتيميها يا شاگردانش در عوض ايجاد حس ترس يك رهبر به تمام معنا محسوب ميشود.
استيون از كودكي هميشه ميخواست تا جايي كه ميتواند روي بازي تاثيرگذار باشد. او بسيار رقابتي بود و هميشه دوست داشت بهترين بازيكن زمين باشد و نهايت اطمينان را به كاري كه ميتوانست انجام دهد داشت. او ميتوانست خودش پا به توپ حركت كند، هر نوعي پاسي بدهد، انواع گلها را بزند و مسيريابي كند. او در همان دوران كودكي كامل بود. چيزي كه ما در طول زندگي حرفهاي او نيز ديديم.
من ۳۲ سال است استيون را ميشناسم و با اعتقاد راسخ ميگويم كه او به يك مربي عالي تبديل خواهد شد. تعهد كامل در وجود او ديده ميشود تا در بعد فني نيز به قله برسد. استيون يك برنده است. با اين حال او همچنان يك پسر خوب است كه تاثير مثبتي بر زندگي همه اطرافيانش دارد.
نفر بعدي جرارد هوليه است. سرمربي ليورپول از سال 1998 تا 2004. استيون اولين بازي خود در سن ۱۸ سالگي و كاپيتانياش در سن ۲۳ سالگي را در زمان هوليه تجربه كرد. سرمربي فقيد ليورپول در مورد جرارد گفته بود من اولين بار استيوي را وقتي بازيكنان زير 19 سال ليورپول با تيم بلكبرن بازي داشتند، ديديم. من آنجا بودم تا گزينه مدنظرم را براي جناح راست تيم پيدا كنم. در عوض يك بازيكن در وسط زمين بود كه عملا نمايش اجرا ميكرد. او دايما به همتيميهاي خود آموزش ميداد، از باكسي به باكس ديگر ميدويد، شوت ميزد، تكل ميزد و از توانايي پاس بالايي برخوردار بود. به نظر ميرسيد او همه چيز داشت.
در وقت بين دو نيمه پرسيدم او كيست و آنها به من گفتند او در واقع زير ۱۷ سال است و ما به دليل كمبود بازيكن از او كمك گرفتيم. بنابراين او از همه آنها كوچكتر بود اما برجسته بود. او به سطح بالاتري تعلق داشت. بنابراين بعد از بازي به او گفتم كه روز بعد با بازيكنان بزرگسال تمرين كند. جرارد اگر عصبي بود هرگز آن را نشان نميداد. او مستقيم وارد شد. ما ميدانستيم كه بايد بدنش مقاوم شود. نميخواستيم تصميم عجولانه بگيريم. سال اول او حدود ۱۳ بازي داشت و سال دوم ۳۱ مسابقه و سال بعدش 50 مسابقه. ما مجبور بوديم او را شرطي كنيم زيرا تنها ۱۷ سال سن داشت كه ما تصميم گرفتيم بازيكن تيم اصلي ليورپول شود. وقتي در مورد او حرف ميزنيم بايد نحوه بحث را به 3 دسته تقسيم كنيم. در مورد بازي كردن 3 مرحله وجود دارد. بالاترين سطح، سطح بينالمللي و سطح محلي. استيوي از آن دسته بازيكناني بود كه ميتوانست تيمش را به سمت قهرماني ببرد. او ميتوانست به تركيب اصلي هر باشگاهي در دنيا راه پيدا كند. او در فينال جام حذفي، جام ليگ و ليگ قهرمانان اروپا و جام يوفا گل زده است. او هميشه وقتي حساسيت بالا بود به جاي پنهان شدن بهترين پاسخ را ميداد. اين يك نشان واقعي از بازيكن كلاس جهاني است.
نكته دوم در مورد استيوي رهبري اوست. اين ويژگي از اولين باري كه او را ديدم كاملا مشهود بود. با وجود سن كم او سر همتيميهايش داد ميكشيد و مطمئن ميشد كه آنها در موقعيتهاي مناسب قرار دارند. بعضي از بازيكنان وقتي پاي مسووليت به ميدان ميآيد،كوچك ميشوند. آنها مهار ميشوند تا ديگران رشد كنند و شكوفا شوند. استيوي يكي از كساني بود كه شكوفا شد.
او در ۲۳ سالگي كاپيتان ليورپول شد و من بازوبند كاپيتاني را به او دادم زيرا او براي آن ساخته شده بود. او يك رهبر كامل بود. بنابراين نه فقط با كاري كه در زمين ميتوانست انجام دهد كه با چگونگي حضورش در زمين هم الهامبخش بود. استيوي ميتواند يك تنه در بازي اثر بگذارد و وقتي ديگران تسليم شدهاند، اتفاقاتي را رقم بزند. او بسيار دلگرمكننده بود. ميتوانست از بقيه طلبكار باشد اما اين براي همتيميهايش بسيار خوب بود. به همين دليل آنها از پيگيري او بسيار خوشحال بودند. جنبه سوم شخصيت او فداكاري اوست. هر شخصي با استيوي كار كرده باشد به شما خواهد گفت كه داراي هوش، تمايل و شخصيت فوقالعاده قوي است. او هرگز براي رسيدن به موفقيت سختكوشي را متوقف نكرده و براي حضور در جايي كه امروز است بسيار فداكاري كرد. اينها خصوصيات بسيار مهمي است كه شناختن آنها بسيار مهم است. استيوي به خانوادهاش وفادار است. به دوستانش و هميتيميهايش و به باشگاهش و ايجنتش. با كاركنان و بازيكناني كه هماكنون آنها را مديريت ميكند. او واقعا سخاوتمند است و قلب بزرگي دارد و كارهاي زيادي براي مردم انجام ميدهدكه شما هرگز از آنها نخواهيد شنيد. او فوقالعاده فروتن است و گرچه جاهطلبي دارد اما اين با تواضع همراه است. من او را از بچگي ديدم كه چطور تبديل به يكي از بهترين بازيكنان جهان شد اما شخصيت او هرگز تغيير نكرد. او هنوز همان استيوي است و من مطمئنم او يك مربي عالي خواهد شد. او با آكادمي ليورپول شروع كرد و اكنون راه خود را در اين حرفه جديد دنبال ميكند. استيوي هيچوقت نخواسته در مركز توجه باشد و هميشه از ديگران تعريف ميكرد. مردم دوست دارند از او پيروي كنند زير او به شكلي است كه همه چيز به شما ميدهد.
نفر سوم فرناندو تورس است. تورس جرارد را بزرگترين همبازي زندگياش معرفي كرده است. او با جرارد از سال 2007 تا 2011 همبازي بود و تركيبي جادويي با هم ساختند. النينو در مورد همبازي سابقش ميگويد كه استيو هرگز خودخواهي نداشت. در همان ابتداي كار وقتي هنوز به دليل مشكلات زبان رابطه نزديكي با ديگر بازيكنان نداشتم، متوجه شدم كه او از من محافظت ميكند و حواسش به من هست. او هميشه توجه ميكرد و ميخواست اطمينان حاصل كند هر چه لازم دارم در اختيارم هست. استيوي از يك نظر آدمي عادي بود. هميشه در زمين و بيرون زمين. اما در عين حال با مسووليتي سنگين پادشاه شهر و باشگاه بود. هر چند خودش هرگز اينچنين رفتار نكرد. او عاشق ليورپول است. ميتوانم بگويم اگر بازيكني با نگرش درست و با هدف كمك به باشگاه وارد ميشد او حتما به آن بازيكن كمك ميكرد. من هم از همان زمان روز اول حضورم در ملوود اين را نشان دادم و او ميتوانست آن را ببيند. وقتي بازيكني مثل او از شما مراقبت ميكند، شما را دوست دارد و به شما ايمان دارد، نميتوانيد او را نااميد كنيد. من احساس ميكردم در قبال او مسووليتي دارم. استيوي هميشه مانند يك رهبر رفتار ميكرد. او هرگز شكايت نميكرد يا بهانه نميآورد. در هر جلسه تمرين او سخت كار ميكرد و به بقيه ما در مورد ميل و فداكاري مورد نياز چيزهايي ياد ميداد. او يك الهام بزرگ براي هر بازيكن است. براي من كه اينطور بود. تنها چيزي كه هواداران ميخواهند اين است كه يك بازيكن يا سرمربي همه چيز خود را براي باشگاه بدهد و اين همان كاري است كه استيوي انجام ميدهد. به همين دليل است كه بسيار محبوب و محترم است.
من تعجب نميكنم كه او مربي شده است زيرا او دو ويژگي بسيار مهم براي آن دارد؛ يك ذهنيت و دو عزم راسخ. او رهبر متولد شده و من مطمئن هستم كه از آمادهسازي براي مسابقات لذت ميبرد و سعي دارد بهترين نتيجه را از بازيكنان خود بگيرد. من مطمئن هستم كه او موفق خواهد بود و چه كسي دوست ندارد روزي استيون جرارد را در ورزشگاه آنفيلد به عنوان سرمربي ببيند؟ اينكه او را در كسوت سرمربي ليورپول ببينيم كه در حال بردن جام است، بهترين تصوير ممكن براي ديدن است. به اين فكر كنيد! چقدر عالي خواهد بود! اميدوارم روزي اين اتفاق بيفتد.
رنجرز در حالي پس از 10 سال سلتيك را به زير كشيد كه در اين مدت يكبار به دليل مشكلات مالي تا دسته سوم اسكاتلند هم سقوط كرده بود و 5 سال پيش به سطح اول فوتبال بازگشت. از 3 سال پيش كه استيوي به اين تيم آمد آنها روند رشد را مجددا آغاز كردند. در فصل جاري تيم آبيپوش شهر سلتيك هيچ شكستي را تا به اينجاي كار كه 6 هفته تا پايان رقابتها مانده تجربه نكرده است. آنها از مجموع ۹۶ امتياز ممكن ۸۸ امتياز به دست آوردهاند كه آماري خيرهكننده است. رنجرز در اين فصل تنها ۴ تساوي داشته و ۲۸ بار برنده از زمين خارج شده است. آنها موفق به زدن ۷۷ گل شدهاند و در اتفاقي نادر كمتر از 10 بار دروازهشان باز شده است. رنجرز در اين فصل در ۳۲ بازي ۹ گل دريافت كرده. حريفان در زمين خانگي اين تيم فقط دو بار موفق به گلزني شدهاند.
جرارد هوليه: هر شخصي با استيوي كار كرده باشد به شما خواهد گفت كه داراي هوش، تمايل و شخصيت فوقالعاده قوي است. او هرگز براي رسيدن به موفقيت سختكوشي را متوقف نكرده و براي حضور در جايي كه امروز است بسيار فداكاري كرده. اينها خصوصيات بسيار مهمي است كه شناختن آنها بسيار مهم است. استيوي به خانوادهاش وفادار است. به دوستانش و هميتيميهايش. به باشگاهش و ايجنتش و با كاركنان و بازيكناني كه هماكنون آنها را مديريت ميكند. او واقعا سخاوتمند است و قلب بزرگي دارد و كارهاي زيادي براي مردم انجام ميدهد كه شما هرگز از آنها نخواهيد شنيد. او فوقالعاده فروتن است و گرچه جاهطلبي دارد اما اين با تواضع همراه است. من او را از بچگي ديدم كه چطور تبديل به يكي از بهترين بازيكنان جهان شد اما شخصيت او هرگز تغيير نكرد. او هنوز همان استيوي است و من مطمئنم او يك مربي عالي خواهد شد.